۱۳۹۰ فروردین ۸, دوشنبه

پیامی  از  طرف  الله


می دانم در تعریف و تمجید از قدرت- توانائی- مهر و محبت و  حتی  غضب من سخنکتاب شعر زیاد گفته و نوشته شده است. ولی من صادقانه بشما می گویم اصلاً هیچ تأثیری در زندگی و سرنوشت شما  ندارم و این  شما هستید که من را آفریده اید و حتی کتابی بنام (  و انسان خدا را آفرید )  هم نوشته اید که براستی درست است.  لذا خوب گوش کنید.  بروید  مثل آدم  زندگی کنید و این قدر داستان  و شعر و حدیث و دکان برایم درست نکنید و بنام  من سر همدیگر کلاه نگذارید.
اگر من خدایم چه دلیلی دارد موسی را بفرستم و بگویم شنبه را تعطیل کنید بعد عیسی را بفرستم و بگویم نه یکشنبه و آخر سر هم محمد را بفرستم و بگویم جمعه را تعطیل کنید. اصلاً بمن چه ارتباطی دارد که بگویم کدام روز را تعطیل کنید. دیگر اینکه چرا به مسیحی ها بگویم شرابشان را در کلیسا ها نوش جان کنند  و مسلمان  ها اگر شراب  خوردند  شلاق بخورند.
اگر من وجود دارم و آنقدر مهربان هستم که ادیان می گویند. پس چرا بیشترین کشتار و جنگ ها در تاریخ  و غارت اموال و اسارت زن و مرد- دختر و پسر با نام من و برای خشنودی من انجام میگردد.
اگر من خدا بودم و توانا چرا می گذاشتم این همه آدم شیاد وکلاه بردار کلید بهشت بفروشند و کره زیبای زمین را برای مخلوقات من جهنم کنند.
خدائی که به عبادت بندگانش محتاج باشد و آنها مجبور باشند روزی چند بار جلویش خم و راست شوند و اگر نا فرمانی کنند جهنمش را از نا فرمانان پر می کند. رک و پوست کنده می گویم من نیستم. زیرا می دانم اگر یک بار در کامپیوتر در سایت یاهو و یا گوگل بقول معروف ساین این کنید تا مدت زیادی لازم نیست روزی چند بار جلوی کامپیوتر خم و راست شوید و هزار خواهش و تمنا کنید تا سرویس دهد. کامپیوتر مرتب و منظم مثل ساعت کار می کند.
بروید برای رسیدن  به خواسته ها و حل مشکلات تان از خرد و شعورتان استفاده کنید. بی عرضگی و عقب ماندگی فکریتان را از خود دورکنید .زیرا من هیچ قدرت و شعور وخردی بیش از شما ندارم که شما را یاری دهم. متوجه می شوید
وضع دعا و نفرین تان از همه بد تر است. اگر نمی توانید از پس شیادان و زور گویان برآئید چرا پای مرا بمیان می کشید که در دنیا دیگر حساب آنها را برسم. صریحاً می گویم تمام دعا و یا نفرین های رسیده شما میرود در آشغال دانی .
خواننده گرامی امید است با این مطالب طنز آمیز از دنیای خیالی ودروغین دین  و مذهب و آئین ها بیرون آئیم و بجهان واقعیت ها و خرد  باز گردیم و راهی را انتخاب کنیم که در دوران کوتاه زندگی خود  برای اطرافیان بخصوص برای جامعه فرد سودمندی با شیم.پایان