۱۳۹۱ خرداد ۷, یکشنبه


ملی  شدن  صنعت  نفت
بازی کثیف استعمار این است با رسوا  شدن  مهره ای مهره  دیگری را  جایگزین  آن می سازد تا بتواند سیاست استعمارگرانه خود را ادامه دهد. بررسی های تاریخی کشور ما نشان می دهد. رضا شاه و محمد رضا شاه به سازندگی کشور و تأ مین رفاه و امنیت و سلامت مردم و تحصیل افتخار و سر بلندی برای ایران و ایرانی همت کرده اند و عجبا همان تاریخ نشان می دهد که با هیچ شخصیتی هم چو آن دو خدمت گزاران چه از سوی بیگانگان وخودی دشمنی و ستیزه جوئی نشده است. موقعیت ایران در زمان قاجاریه و رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی تأئید این گفته است. آیا می توان رابطه مشخص بین خدمات آن دو پادشاه،  و آن دشمنی ها، اهانت ها و تحقیر ها را پیدا نمود. بله،  رابطه این است هرکس خائن تر باشد  برای استعمار گران عزیز تر است.

امید است نوشتار حاضر در کنار تحقیقات دیگر بتواند آن رابطه پنهان را پیدا نماید. برای این که بحث ملی شدن صنعت نفت در زمان مصدق از پی محکمی بر خوردار باشد. بحث را از اختلاف اساسی بین ایران و شرکت نفت انگلیس و ایران  بعد از جنگ جهانی دوم مورد بررسی قرار می دهیم. این اختلافات با دشواری های گذشته متفاوت بود.

در اوایل سال های دهه 1320 خورشیدی ( 1941 میلادی ) که محمد رضا شاه به پادشاهی رسید،  برای برنامه عمرانی هفت ساله اول که به علت جنگ جهانی دوم ایران با کسادی اقتصاد روبرو شد. محمد رضا شاه ناچار شد یک بار دیگر به نفت بیندیشد. لذا در اوایل بهمن 1327 خورشیدی برابر با ( 1948 ) دولت ایران بار دیگر مسئله نفت را پیش کشید و در پانزدهم بهمن در دانشگاه تهران  به شاه سؤ قصد شد.   تعجب آور است هر وقت مسئله نفت مطرح می شود اغتشاش،  شورش، اعتصاب و ترور را به دنبال دارد  به هر حال بین وزیر دارائی ایران گلشائیان و نماینده شرکت نفت به نام نوبل گس قراردادی امضا شد که به نام قرارداد ( گس- گلشائیان ) معروف گردید ولی مجلس با این قرار داد مخالفت کرد و تصویب نشد. در تیر ماه 1329 خورشیدی ( 27 جون 1950 ) رزم  آرا به نخست  وزیری انتخاب شد و از مجلس  رأی   اعتماد گرفت. در باره نفت رزم آرا پیشنهاداتی به شرکت نفت انگلیس و ایران  داد که هیچ یک از پیشنهاداتش مورد قبول فریزر رئیس کمپانی قرار نگرفت. رزم آرا سر خورده از این وضع با هنری گریدی سفیر جدید آمریکا در تهران تماس گرفت. گریدی به آچسن وزیر خارجه آمریکا پیشنهاد کرد تا حل مسئله نفت اعتباری از طرف دولت ایالات متحده معادل 50 میلیون دلار به صورت وام و کمک بلاعوض در اختیار ایران گذارده شود اما انگلیس ها مانع پرداخت این وام شدند. در این شرایط شوروی سابق متوجه شد اگر ژست سخاوتمندانه ای به رزم آرا نشان دهد از لحاظ سیاسی به نفعش خواهد بود. رزم آرا در دیماه 1329 ( 1950 ) یک قرار داد بازرگانی با دولت شوروی منعقد کرد و یک هفته بعد پخش برنامه های رادیو بی.بی. سی و صدای آمریکا را که از رادیو تهران رله می شد را ممنوع ساخت. هم چنین رزم آرا در 14 اسفند 1329 برابر با 1951 در کمیسیون نفت مجلس شورای ملی نطق بسیار انتقاد آمیز در رابطه با ملی شدن نفت که مصدق رئیس کمیسیون بود.  ایراد کرد. همین از این شاخه به آن شاخه پریدن رزم آرا سبب شد در 18 اسفند برابر با 7 مارچ 1951  زمانی که رزم آرا در مجلس ترحیم یک رهبر مذهبی شرکت کرده بود هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. ضارب جوان نجاری بود به نام عبدالله موحد رستگار معروف به خلیل طهماسبی که در گروه اسلامی افراطی فدائیان اسلام  عضویت داشت. 

بعد از ظهر همان روز یعنی  هیجدهم اسفند ماه 1329 که رزم آرا به دست یک تروریست کشته شد جبهه ضد ملی ها تظاهراتی را در میدان بهارستان بر پا کرده بودند. که در آن مظفر بقائی نماینده مردم کرمان و حسین مکی نماینده دیگر مجلس شورای ملی کشته شدن نخست وزیر حاج علی رزم آرا را با  بشارت به مردم ایران تبریک گفتند. چون رزم آرا در روز قربان بدنیا آمده بود خانواده اش او را حاجیعلی می نامیدند. ارائه سند دیگر بحث را مستدل تر می کند.

سقوط اخلا ق  در  پائین  تری  حد در  نزد مصدق  و یارانش

روز هیجدهم اسفند 1329 کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورای ملی به ریاست محمد مصدق تشکیل شده و طبق معمول به کار خود ادامه می داد که ناگهان کشاورز صدر سراسیمه وارد کمیسیون شد و آهسته  در گوش مصدق مطلبی گفت مصدق با صدای بلند گفت می خواست آن نطق را نکند. بعد خسرو قشقائی وارد اتاق  کمیسیون شد و گفت الان رزم آرا در مسجد شاه مورد حمله واقع شد و کشته شد. مصدق گفت به ما هیچ مربوط نیست و به سایر افراد حاضر  در کمیسیون گفت از سر جای خود تکان نخورید تا تکلیف رأی در باره ملی شدن  نفت معلوم شود ما به این کار ها کاری نداریم وظیفه ما امروز دادن رأی در باره ملی شدن نفت است. ( مأخذ: خاطرات گلشائیان جلد دوم و کتاب زیان های ملی شدن نفت ایران )

واقعاً جای تأسف است چنین رفتار و اظهار اتی از طرف افرادی  مانند مصدق و یارانش:  نخست وزیر کشوری بدون هیچ گونه قدرت دفاع از جان خویش به ضرب گلوله قاتلی کشده شده است از دیدگاه قانون رزم آرا همان قدر حق زیستن و ابراز عقاید خود را دارد که مصدق دارد زیرا بموجب قانون اساسی کلیه افراد دارای حقوق مساوی هستند. اصلاً  نخست وزیر نه تصور کنید یکی از نمایندگان مجلس به این شکل فجیح کشته می شد آیا حق نبود مصدق رئیس کمیسیون و یارانش جلسه را به احترام یک انسان تعطیل و به روز بعد موکول می کردند. آیا تمام مردان سیاسی  کشور هائی که دم از قانون، عدالت و انصاف می زنند با مخالفین خود چنین می کنند. واقعاً سقوط اخلاق در آن دوره و انحطاط جوانمردی در میان سران و نخبگان به خصوص محمد مصدق که در آن روزگار  دکان نفت گشوده بودند به حدی پائین بود که از آن به بعد بخصوص از روزی که مصدق زمام دار و ایران مدار گردید ناسزا گوئی و دشنام به مخالفین نه تنها در روز نامه ها در رادیو دولتی و در سخنرانی های نمایندگان طرف دار دولت و در تظاهرات خیابانی و نوشته های وزیران کابینه مصدق شدت بیشتری یافت. اسناد و مدارک زیادی وجود دارد که محمد مصدق و پسر عمویش و  یا بهتر است بگویم برادر دامادش بنام سرتیپ محمد دفتری رئیس شهربانی کل کشور  در سؤ قصد به محمد رضا شاه در دانشگاه و  ترور سپهبد حاجیعلی رزم آرا دست داشته اند.

تلاش انگلستان برای جلوگیری و یا به تأخیر انداختن ملی شدن نفت

مرگ سپهبد حاجیعلی رزم آرا احساسات و تظاهرات مردم را گسترش داد و همین طغیان احساسات  و آگاهی های عمومی در مورد غارت شرکت نفت انگلیس و ایران بهترین زمینه را فراهم کرد و کمیسیون نفت مجلس شورای ملی قطعنا مه ای را تصویب کرد که ملی شدن نفت،  در سراسر کشور را توصیه می کرد و مجلس شورای ملی برای مطالعه و تنظیم اجرای قانون ملی شدن نفت دو ماه مهلت خواست.

وزارت خارجه انگلیس در صدد مهار و کنترول موج  نهضت ملی شدن نفت را به شرح زیر به تلاش پرداخت.

از علاء  نخست وزیر وقت خواست ترتیبی دهد که تنظیم اجرای ملی شدن نفت به درازا بکشد تا آن ها بتوانند راه حلی برای منافع خود پیدا کنند ولی حسین علاء زیر بار نرفت.

 سفیر انگلیس شپرد در تهران برای این منظور با شاه تماس گرفت جواب شاه او را نگران و نا امید کرد.

 دولت انگلیس با آمریکا تماس گرفت تا در این مورد با انگلستان همکاری داشته باشد و پیشنهاد کرد وزارت امور خارجه آمریکا به سفیر خود در تهران بگوید نه قولی به دولت ایران بدهد و نه اقدامی بدون اطلاع وزارت خارجه آمریکا انجام دهد. خواننده محترم ملاحظه می فرمائید نفوذ انگلیس را در دستگاه حاکمه امریکا. و چطور خواسته اش را به امریکا تحمیل می نماید.

 دولت انگلیس در نظر داشت سید ضیاء الدین طبا طبائی که از مهره های سر سپرده انگلستان بود را به هر عنوان شده نخست وزیر کند تا به دست او به خواسته هایش برسد ولی چون سید ضیاء الدین طبا طبائی از محبوبیتی بر خوردار نبود در این مورد موفق نشد.

 بعد از همه این تلاش ها از آن جا که نفت ایران برای دولت انگلیس چه از نظر اقتصادی و چه از نظر سیاسی جنبه حیاتی داشت به حیله های دیگری متوصل شد و یکی از آن ها ایجاد آشوب و اغتشاش بود که ناگهان ایران بخصوص مناطق نفت خیز خوزستان را فرا گرفت و اعتصابات کارگران در مناطق نفت خیز شروع می شود و دولت علاء که  بعد از ترور  رزم آرا  نخست وزیر شده بود در آن لحظات حساس که مجلس سر گرم تنظیم قانون اجرای ملی شدن نفت بود برای کنترول اوضاع و بر قراری آرامش حکومت نظامی بر قرار می کند و بعد هم استعفا می دهد.

 در این اوضاع آشفته جمال امامی که می گفتند از مهره های انگلستان می باشد با  ترفندی  پیشنهاد  نخست  وزیری  مصدق را در مجلس شورای ملی مطرح می کند و مصدق هم بلافاصله قبول کرده و در همان لحظه به او رأی اعتماد می دهند و از آن پس به عنوان نخست وزیر جنبش   نهضت ملی شدن  نفت  را تحت کنترول خود در می آورد.

محمد مصدق زمانی که رئیس کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورای ملی بود.  در جلسه مطبوعاتی که در روز 17 فروردین 1330 با خبر نگاران خبر گزاری های خارجی و روزنامه ها انجام داد،  در قسمتی از سخنان خود چنین گفت. در خصوص طرز اجرای تصمیم مجلس شورای ملی راجع به ملی شدن نفت باید بگویم. اجرای تصمیم مجلسین راجع به ملی شدن نفت تنها در دست دولت صورت نخواهد گرفت، زیرا کمپانی  به وسیله عمال خود که در همه جا هستند سعی می کند اجرای قانون را به تأخیر اندازد بنا بر این چنانچه یک کمیسیون مختلط از نمایندگان مجلسین برای اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت مأموریت پیدا کند بیشتر به صلاح است،  زیرا کمپانی در یک رئیس دولت بیشتر می تواند نفوذ کند تا یک کمیسیون مختلط از نمایندگان مجلسین.

توجه شود: در مدت 28 ماه که مصدق نخست وزیر بود نه تنها کمیسیون مختلط از نمایندگان را در این امر مهم تشکیل نداد بلکه از مشورت با همکاران و هیئت دولت خود هم خودداری کرد و او به تنهائی تمام مذاکرات با نمایندگان خارجی را انجام داد و او بود که تصمیم می گرفت چه اقدامی در مورد ملی شدن صنعت نفت انجام دهد و یا انجام ندهد. به قول معروف همه در وجود او خلاصه شده بود. از گفته مصدق به خوبی درک می شود طبق خواسته  انگلیس که در تلاش بود با تماس با حسین علاء و شاه ملی شدن نفت را به تأخیر بی اندازد و نه توانست. ولی می بینیم محمد مصدق را به  نخست وزیری رساند تا مسئله ملی شدن نفت را به نحوی که می تواند به تأخیر اندازد که او هم به خوبی این کار را انجام داد.  قسمت های جالب این بحث ادامه دارد.

۱۳۹۱ خرداد ۲, سه‌شنبه


اعتراض  به نظر سنجی  گوگل

افرادی که با کامپیوتر آشنائی دارند از اطلاعات گوگل به شکل های گوناگون استفاده می کنند و اطلاعات آن برای افراد مورد قبول است زیرا  گوگل را مرجع معتبر و مهم می دانند، ولی نظر سنجی گوگل و اظهار نظرش در مورد خلیج فارس همه اعتبار و ارزش علمی او را زیر سوال برد.

برداشتن نام خلیج فارس از نقشه جغرافی اش براستی باعث تأسف است که چنین مؤسسه معتبر دست به چنین کار زشت و توهین آمیز بزند. همه می دانیم شخصیت و اعتبار برای افراد و مؤسسات کم کم بدست می آید ولی یک باره از بین میرود. عملی که گوگل در مورد خلیج فارس انجام داده است اعتبار چندین دهه اش را به حراج گذاشته ضمن سلب اعتماد از اطلاعاتش،  یک بد نامی برای مؤسسه اش فراهم کرده است. زیرا در همه اسناد و مدارک تاریخی از هزاران سال پیش نام آن پیشروی آب در خشکی  خلیج  پارس نامیده شده و توسط مراجع رسمی و بین المللی مانند سازمان ملل متحد آن نام   را پذیرفته اند و در همه مکاتبات رسمی خود از واژه خلیج  پارس نام برده اند. سوال در این است مگر می شود سر خود طبق نظر خواهی از افراد اعلام شود ملکه چارقد به دندان انگلیس که عزرائیل آدرس منزل او را گم کرده است دیگر پادشاه انگلستان نیست شوهرش پرنس فیلیپ پادشاه است. آیا گوگل می تواند اعلام کند طبق نظر خواهی از این ببعد نام اقیانوس هند به اقیانوس مثلاً پاکستان تغیر کرده است. باید بدانیم بازی برداشتن نام خلیج فارس یک توطئه جهانی بر علیه ایران است و بخوبی نشانگر این است که در جامعه بشری امروز قانون جنگل حاکم است نه قوانین مترقی و بین المللی. دیگر این که عمل گوگل  نشانگر این است رسانه های جیره خوار و مؤسسات وابسته که از دلار های نفتی ( petro  dallars  ) تغذیه می شوند دست به چنین خیانت ها و جنایت ها می زنند.  امروز  باید ملت ها  بخصوص  ملت بی یار  و یاور ایران  باید  پند بیاموزند و آگاه باشند، زیرا توطئه جهانی برای تاراج ایران زیاد است.

لازم بیاد آوری است وقتی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی منوچهر متکی و بقول معروف شپشک زیر دم بزغاله احمدی نژاد در قطر و دوبی زیرتابلو ئی که نوشته  بود خلیج عربی نشستند و هیچ اعتراضی نکردند. حتی عکس گرفتند دیگر از دیگران چه انتظاری می توان داشت. به قول معروف اجنبی خواست زند ریشه ما. غافل از آن که ما خود زده ایم ریشه خویش.  ملت ایران باید بداند بقا و حیات هر روز رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی تهدید جدی است.  برای نابودی ایران، نابودی آثار باستانی ایران، غارت منابع زیر زمینی ایران، و نابودی فرهنگ و هستی ایران است. در این شرایط حساس تاریخی که ایران با آن روبرو است. ای روشنفکران، ای رسانه های گروهی. ای سازمان های سیاسی،  ایران را قربانی هدف ها و ائدئولوژی های خود نه کنید. بیائید با همبستگی و اتحاد از بروز فاجعه های خانمانسوز جلوگیری کنید و ایران را نجات دهید.

به امید بیداری و آزادی ایران

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۲, جمعه


بررسی  ملی  شدن  نفت  توسط  رضا  شاه 

هدف انجام هر کاری یا شخصی است و یا اجتماعی. در هدف شخصی رابطه بین هدف ومنافع حاصل از آن انحصاراً متوجه یک نفر یا یک گروه خاصی می باشد. اما در هدف اجتماعی اثر بخشی هدف متعلق به فرد و اجتماع است.

برای موفقیت در هر دو هدف چه شخصی و یا اجتماعی، آگاهی برای به نتیجه رساندن هدف،  بررسی و تجزیه و تحلیل مشکلات احتمالی که ممکن است در مسیر هدف به وجود آید، هم چنین  جو بین المللی، امکانات مالی و خیلی موارد دیگر لازم است پیش بینی شود. نادیده گرفتن این موارد امکان موفقیت هدف را مشکل می سازد و یا بطور کلی هدف با شکست روبر می شود.

هدف از تحریر این نوشتار این است چون لغو قرارداد نفت ایران یا بقول معروف ملی شدن نفت در دو مقطع زمان و به وسیله دو شخصیت، رضا شاه و محمد مصدق رهبری شده است. لازم است بررسی شود کدام یک دنبال هدف شخصی و کدام دنبال هدف اجتماعی بوده و دست آورد کدام ملی شدن در جهت منافع ایران بوده است.

داستان  لغو قرار داد  دارسی یا ملی شدن نفت در زمان  رضا  شاه

ماجرای لغو قرار داد دارسی و سیر وقایعی که به انعقاد قرار داد سال 1312 ( 1933 ) و تمدید امتیاز دارسی انجامید از مهم ترین وقایع دوران سلطنت رضا شاه است. از سال 1306 خورشیدی برابر با 1927 میلادی در آمد سالانه ایران از نفت کاهش یافت. لذا تیمور تاش وزیر دربار از طرف رضا شاه مأمور مذاکره با شرکت نفت انگلیس و ایران شد. لازم به یاد آوری است پس از کشف نفت و امتیاز نامه دارسی شرکتی تشکیل شد از نمایندگان انگلیسی و ایرانی بنام ( شرکت نفت انگلیس و ایران که در ایران بهB.P معروف شد ) لذا  بررسی بیلان عملیات شرکت نفت انگلیس و ایران طی این سال ها تصویر روشن تری از میزان اجحاف شرکت نفت به دست آمد. بهانه های شرکت نفت  در تقلیل سهم ایران قابل قبول و قانع کننده نبود لذا بدستور رضا شاه دولت از دریافت وجه نا چیزی که شرکت نفت بابت حق الامتیاز سال 1310 (1933 ) پیشنهاد می کرد خود داری نمود و بدنبال آن دولت ایران رسماً لغو امتیاز دارسی را اعلام داشت.

درباره چگونگی لغو امتیاز نامه دارسی و پی آمد های آن طبق معمول از قول کسانی که دست اندر کار این ماجرا بودند، تعریف ها و یا بهتر است بگوئیم داستان های مختلفی  نقل شده است. حاصل همه آن ها این است که حدود دو سال تیمور تاش در حال مذاکره با مقامات انگلیسی بود و در ضمن نیم نگاهی هم به مسکو داشته است حتی یک بار در مراجعت از لندن به تهران چند روزی در مسکو توقف داشته و شایع است کیف مدارک و پرونده او در مسکو مفقود می شود.

رضا شاه از کندی پیشرفت کار در مذاکرات نفت ناراحت شده، ششم آذر ماه  1311  به  هیئت  دولت  می رود  و تیمور تاش  هم  پرونده  نفت  را که طی  دو  سال  به نتیجه ای  نرسیده  بود  می  آورد. رضا  شاه  رو به  نخست    وزیر ( مخبرالسلطنه هدایت ) می کند و می پرسد کار این پرونده نفت به کجا رسیده است، تا دیروز عذرتان این بود که برای تعین تکلیف قضیه، بهتر است دست نگاه داشت. لذا بیش از این احتیاجی نیست و قاطعانه به وزرا دستور می دهد بنشینند و ترتیب لغو امتیاز نامه دارسی را بدهند. لذا تصمیم دولت ایران درباره لغو امتیاز نامه دارسی روز 27  نوامبر 1932 برابر با  1311 خورشیدی به نماینده شرکت نفت انگلیس و ایران در تهران ابلاغ شد و بدین ترتیب نفت ایران ملی گردید.

بعد از این ماجرا سفیر انگلیس در ایران یاداشتی به وزیر خارجه ایران فرستاد و یاد آور شد که دولت ایران حق لغو  یک جانبه قرارداد دارسی را نداشته و چنین عملی نقض حقوق بیت المللی است و مستقیماً علیه یک شرکت انگلیسی است. که دولت انگلیس ملزم به حمایت از آن است. به هر حال از طریق دیپلماسی نتیجه ای حاصل نمی شود لذا انگلیس روز چهاردهم دسامبر 1932 میلادی از جامعه ملل که بعداً تغیر نام به  سازمان ملل متحد امروز داد و من معتقدم نام واقعی آن  سازمان دول متحد است نه ملل متحد. تقاضای رسیدگی کرد و جامعه ملل اختلاف بین انگلیس و ایران را در دستور کار خود قرار داد. جریان اقداماتی که از آن تاریخ تا عقد قرارداد 1933 یا امتیاز نامه جدید شرکت نفت انگلیس و ایران مفصل و شرح و بسط آن خسته کننده است آن چه مورد توجه است این است که از طرف دولت ایران آقایان حسین علاء و علی اکبر داور به جامعه ملل رفتند و حاصل اقدامات آن ها این شد که با وساطت و توصیه هائی مذاکرات مستقیم با شرایط و موافق منافع ایران امتیاز جدیدی البته برای بقیه مدت امتیاز سابق که 32 سال بود بدهند. و با این شرط که اگر توافقی حاصل نشد به جامعه ملل برگردند و داوری بخواهند.

مذاکرات در تهران با حضور چهار نفر علی اکبر داور وزیر دادگستری، حسن تقی زاده وزیر مالیه ( وزیر دارائی )، محمد علی فروغی ( ذکاءالملک ) وزیر امور خارجه و حسین علاء رئیس بانک ملی جریان یافت.

پس از چند هفته مذاکره بحث بر سر مدت قرار داد جدید به میان آمد. نمایندگان شرکت نفت انگلیس خواهان 60 سال بودند. ولی چهار نفر نمایندگان ایران برای 32 سال بقیه قرار داد دارسی بودند. نمایندگان شرکت نفت انگلیس در منظور خود پا فشاری و تهدید قطع مذاکرات و ترک فوری از ایران کردند. این پیش آمد بی اندازه و فوق تصور درد آور بود ولی در آن لحظه اندیشه به مملکت و عواقب حمله نظامی وجنگ مد نظر بود. زیرا بیرون آمدن از مخمصه ای که به ظاهر بن بست می نمود آسان نبود و افزایش مدت امتیاز برای 32 سال بیشتر اهمیت زیادی نداشت. حسن تقی زاده معتقد بود با قدری گذشت طرح جدید بمراتب از امتیاز نامه دارسی بهتر بود.

بررسی مزایای قرار داد  زمان رضا شاه بر قرار داد دارسی

1 - در امتیاز نامه دارسی که در سال 1901 منعقد شده بود هیچ ماده ای وجود نداشت که شرکت نفت انگلیس و ایران را ملزم به پرداخت مالیات کند. بر عکس در قرار داد 1312 برابر با 1933 میلادی مبلغی که شرکت باید مالیات به پردازد صریحاً معین شده بود.

2 به موجب قرار داد 1312 زمان رضا شاه، شرکت نفت ملزم به پرداخت مالیات بر در آمد می گردد. در صورتی که در امتیاز نامه دارسی بحثی در مورد مالیات بر در آمد نشده بود، زیرا قانون مالیات بر در آمد شرکت ها در ایران از سال 1309 خورشیدی وضع شد و پیش از آن چون قانونی وجود نداشت شرکت نفت انگلیس خود را ملزم به پرداخت آن نمی دانست.

3 - در قرار داد 1312 زمان رضا شاه  قیمت هر تن نفت از 2 شلینگ به 4 شلینگ افزایش یافت یعنی دو برابر شد.

4 در قرار داد دارسی حوزه عملیات اکتشاف نفت تمام ایران بجز پنج استان شمالی بود. ولی در قرار داد جدید زمان رضا شاه حوزه عملیات نفت فقط به صد هزار مایل برابر با یک صد و شصت هزار کیلو متر مربع محدود گردید.

5 یکی از مواردی که واقعاً رضا شاه را آزرده خاطر کرده بود عدم کنترول مسئولان ایران در حسابرسی دفاتر شرکت نفت بود. حتی علی اکبر داور یکی از مواردی که در شکایت نامه خود به سفیر انگلیس اشاره کرده بود نبودن امکان دسترسی حسابرسان ایران بر دفاتر شرکت نفت بود. لذا رضا شاه با یک مدیریت صحیح جلوی این کم کاری که بهتر است بگوئیم جلوی تقلب شرکت نفت را گرفت، بدین نحو که مبنای محاسبه فروش نفت را بر هر تن که در بندر بار کشتی های نفت کش که اندازه آن ها معلوم بود  محاسبه می گردید که پس از آن اصطلاح هر تن در بندر متداول شد.

6 ملی کردن نفت که در سال 1312 ( 1933 ) توسط رضا شاه انجام شد به ماده دهم  امتیاز دارسی توجه مخصوص شده و در امتیاز جدید منظور شده بود که برای ایران در آمد بسیار زیادی بود. ماده دهم می گوید. در آمدی که شرکت نفت انگلیس از فروش نفت ایران بدست می آورد، و با آن در آمد در سایر کشور ها به اکتشاف و استخراج نفت می پردازد و نفت بدست آمده را فروخته از سودی که می برد 16 در صد آن متعلق به ایران است. با حسابی بسیار ساده متوجه می شویم در آمد ایران از این راه اگر از در آمد نفت خود بیشتر نباشد کمتر نیست. این در آمد سرشار و خدمت بزرگ به ایران توسط رضا شاه و همکاری افراد میهن پرستی مانند علی اکبر داور، حسن تقی زاده، محمد علی فروغی و حسین علاء تنظیم و به امضا رسید.

اشارات  لازم:

1 زیرکی و بصیرت رضا شاه این بود ضمن این که در تلاش بود در آمد ایران را از نفت زیاد کند که کرد ولی هرگز اجازه نداد به قول معروف مرغی که روزی یک تخم طلا می گذاشت (  یعنی استخراج نفت ) در اثر جهالت و به طمع دست یافتن به تخم مرغ های بیشتر منبع اصلی،   به دست صاحبش کشته شود.

2 افرادی که در ملی کردن نفت در سال 1312 ( 1933 ) مسئولیت داشتند در دفاع از حقوق ایران به مراتب چه از نظر تحصیلات و چه از نظر بصیرت و تجربه و صداقت در گفتار و عمل از محمد مصدق بالاتر بودند.

3 ملی کردن نفت در زمان رضا شاه در محیطی کاملاً آرام و بدون هوچی گری و زنده باد و مرده باد انجام شد و پالایشگاه نفت در آبادان دایر و کار گران و کارمندان در پالایشگاه مشغول بودند و از همه مهم تر این بود.  هیچ یک از مقامات مسئول هرگز فکر استفاده از وجود کار گران و کارمندان برای مقاصد شخصی را در مغز خود طراحی نمی کردند که با بر پا کردن تظاهرات کشور را به آشوب و بی نظمی بکشند. افزون بر این ها مسئولان برای کسب وجاهت ملی غوغای نفت به پا نکردند فقط یک هدف داشتند حفظ منافع ایران.

4 امضا کنندگان قرارداد 1312 ( 1933 ) هر آنچه در قلمرو دانش و تجربه اندوخته بودند برای بهبود وضع اجتماعی و اقتصادی ایران در اختیار دولت های وقت قرار دادند و در کار های اجرائی هر یک از این چهار نفر کار کشته تر از محمد مصدق بودند. بهترین دلیل حضور علی اکبر داور و حسین علاء در جامعه ملل و دفاع از حقوق ایران بود که مسیر مذاکرات را بطریقی قرار دادند که اگر هیئت ایران و نمایندگان انگلستان به توافق نرسیدند به جامعه ملل بر گردند و داوری بخواهند به عبارت دیگر در مذاکرات را باز گذاشتند.

5 تمام مذاکرات در مورد نفت توسط هیئت چهار نفره انجام می شد و تماام اسناد و مدارک آن در بایگانی های مربوط موجود و قابل دسترس بود.

6 قرارداد 1312 ( 1933 ) می گوید در آخر مدت امتیاز کلیه دارائی متعلق به دولت ایران است و در مورد حوزه عملیات اکتشاف هم قبلاً بحث شد که از تمام ایران به یک صد هزار مایل برابر با یکصد و شصت هزار کیلومتر تقلیل یافت.

7 یکی دیگر از امتیازات قرار داد زمان رضا شاه مدت اکتشافات است که 5 سال تعین شد نه تا هر وقت که شرکت نفت انگلیس می خواست. لذا شرکت ناگزیر بود در طول مدت 5 سال حوزه نفتی مورد بهره برداری خود را اعلام کند.

این قرارداد با این مزایا مورد حمله شدید محمد مصدق در همه جا بخصوص در شورای امنیت سازمان ملل متحد و بلند گو های او مانند حسین مکی،  حائری زاده، کاظم حسیبی، الهیار صالح، احمد متین دفتری، حسین فاطمی، دکتر علی شایگان و صد البته بلند گو های اتحاد جماهیر شوروی ( حزب توده ایران ) قرار گرفت.

8 رضا شاه  و چهار نفر مسئول تنظیم قرار داد 1312 به خوبی آگاه بودند چنان چه در مورد مدت قرار داد با نمایندگان شرکت نفت انگلیس به توافق نرسند آن ها تهدید کرده بودند ایران را ترک می کنند. این احتمال وجود داشت دولت انگلستان که نفت جنوب  یعنی خوزستان به جانش بستگی داشت را از دست ندهد به ایران حمله کرده و جنوب ایران را تصرف کند. رضا شاه می دانست روسیه شوروی هم به استناد قرار داد 1921 تمام نواحی شمال ایران حتی تهران که پایتخت بود را اشغال خواهد کرد به همین دلیل در مورد مدت قرار داد 1312 به جای 30 سال با 60 سال که مورد رضایت نمایندگان شرکت نفت انگلیس بود با قدری گذشت که آن هم زیاد مهم نبود موافقت کرد. این تدبیر به جای رضا شاه مرا به یاد گفته یکی از فلاسفه انداخت که می گوید.

رهبر  آن نیست  که  احساسات  مردم  را  بر انگیزد

رهبر  آن   است   که   عا قبت   کا ر    را   بیا ندیشد

رضا شاه عاقبت کار را اندیشید و با قدری گذشت ایران را از خطر بزرگی نجات داد. لذا با توجه به مطالب یاد شده اقدامات ملی کردن نفت در زمان رضا شاه هدف اجتماعی داشت که منافع آن شامل ملت ایران گردید و رضا شاه نه تنها منافعی نبرد بلکه مورد حسادت عده زیادی از روسوفیل ها و انگلوفیل ها و افراد هزار فامیل مصدق قرار گرفت.

 بحث ملی شدن نفت در زمان مصدق در آینده مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. پایان