در مورد نوروز که یادگار نیاکان ما است اشعار و مقالات زیادی سروده و یا نوشته شده است. این بار تحت تأثیر موقعیت بحرانی ایران درباره نوروز چنین می گویم.
بهار با تمام جلال و شکوهش در راه است و نو روز را که یادگار نیاکان ما می باشد را به همراه دارد. نوروز از راه دور هزاران ساله و پشت سر گذاشتن حوادث بسیار توانسته است خود را پایدار نگه دارد زیرا می داند تنها فرهنگ مشترکی است که ایرانیان را به هم پیوند می دهد.
نوروز بخوبی در یافته است در زیر چهره های شاد ملت ایران دنیائی غم نهفته است زیرا می داند جهانیان فریاد ملت بی یار و یاور ایران را که برای آزادی و نجات کشورشان از چنگال رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی حاکم بر ایران که بپا خاسته اند را یا نشنیده و یا اگر شنیده اند مانند آقای باروک – حسین - اوباما و دیگران بی تفاوت از آن گذشته اند.
نوروز متوجه شد ملت ایران برای دستیابی به آزادی و نجات کشورشان با وجود این همه خائن پشت بملت کرده راه بسیار سخت و طولانی پیش رو دارند و با وجود گرگهای گرسنه جیره خوار مانند جهانشاهی – مهرداد خوانساری – اسماعیل نوری علا- تلویزیون پارس و خیلی های دیگر بهر هنگام که ارباب شان اراده کند آنها زوزه را سر می دهند ضمن اینکه خواب و آرامش را از همه می گیرند. می توانند بهر تعداد که بخواهند مردم ایران بخصوص دختران و پسران جوان و شجاع را دریده و قلب های پر امید شان را از حرکت باز دارند. همه امید وار بودند با رستاخیز ملت ایران بهار و نوروز زایشی دیگر در ایران خواهند داشت . اما غافل از آنکه کشور های استعمار گر بخصوص مثلث شیطانی ( انگلستان – اسرائیل و امریکا ) هنوز در ایران بدنبال توطئه هستند تا بتوانند بوسیله رژیم اشغالگر حاکم بر ایران و افراد خائن میهن فروش به چپاول خود ادامه دهند. هنوز غارت آنها تمام نشده و آنچه تاکنون انجام داده اند پنجاه در صد برنامه آنها می باشد.
استعمارگران خوب می دانند رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی تشنه قدرت است و دندانهای تیزشان بدون وحشت و نگرانی آماده دریدن پیکر پاک ملت ایران است.
ملت ایران در این سالهای اخیر شاهد تحولات سهمگینی بوده است. اصولاً یکی از ویژگی های ملت ایران در طول تاریخ کهنش این بوده که هر بار در مواجه با توفان های سهمگین اجتماعی و در مقابله با حملات و هجوم هائی که به هویت ملی آنها می شود بقول معروف در پناه سنت و سابقه کهن خود سنگر گیرد و از این پایگاه به هستی تاریخی خویش ادامه دهد.
نو روز می گوید ملت ایران 1400 سال است در اسارت اسلام می باشند. باید تلاش کنند خود را آزاد کنند. اما مشکل امروز ایرانیان علاوه بر اسارت 1400 ساله اینستکه سنت های کهن ایرانی آنها توسط آخوند های حاکم بر ایران مورد تجاوز قرار گرفته است تا حدی که از بکار بردن لغت چهار شنبه سوری نوروز و سیزده بدر و غیرو وحشت دارند .
نوروز هر سال در حال ترک کردن ایران و بتاریخ پیوستن امید وار بود بار دیگر که همراه با بهار به ایران می آید ایران از اسارت 1400 ساله اسلام آزاد شده باشد و ایرانیان را با چهره های شاد واقعی و قلب هائی پر امید به استقبال نوروز که یادگار نیاکانشان می باشد بروند.
نوروز هر سال هنگام ترک ایران پس از چند گام می ایستاد. مانند این است که چیزی را فراموش کرده است بسوی ملت می آمد و با لحنی بسیار مهربان اما غمگین می گفت ای ملت ایران بپا خیزید رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی کمر نابودی تمام فرهنگ و هویت شما را بسته است انسجام داشته باشید اختلافات حزبی و سیاسی را کنار بگذارید. در سایه وحدت ملی می توانید پیروز شوید و آهسته گفت بدانید خیانت به ایران و ایرانی یکی از ننگین ترین اعمال است . نوروز مثل اینکه دل نمی کند که برود بالاخره بطور آهسته رو بر می گرداند و آهسته آهسته دور می شد تا سالی دیگر و نوروز دیگر. ملت ایران ضمن اینکه با چشمان اشکبار او را بدرقه می کردند . زیر لب آهسته می گفتند.
باز فردا شود فردا چه کنیم