۱۳۹۱ تیر ۳۰, جمعه


تجزیه  و تحلیل نخست وزیر شدن نا گهانی  محمد  مصدق

در آن روز های تاریخی یک اتحاد و همبستگی بی مانندی در میان مردم ایران به وجود آمده بود و ملت ایران از نثار جان و مال در راه عظمت و سر بلندی ایران دریغ نداشتند. اگر رهبرانی وطن پرست، اندیشمند و شایسته داشتند که هدفی جز ملی شدن نفت نداشتند ملت ایران می توانست شگفتی بیافریند و هیچ دولتی چه داخلی ( مانند نخست وزیر ) و چه دولت های خارجی ( مانند انگلیس و امریکا ) نمی توانستند با هیچ نیرو و قدرتی این اتحاد ملت را بشکند و مقاصد شوم خود را بر ایران آن روز تحمیل کند.

تصویب اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت اگر چه خیلی مهم و ارزنده بود ولی کافی نبود  و می باید در نهایت هوشیاری و آگاهی دنباله آن با جدیت، صمیمیت و وحدت نظر تمام طبقات پیموده می شد و در آن زمان بیش از هر زمان دیگری نیاز به اتحاد کلمه و تشریک مساعی و یگانگی و پیروی از نقشه واحدی برای نیل به هدف های بزرگی که در پیش بود لازم بود بخصوص در کادر رهبری که می بایست عاقلانه و با استفاده و بهره گیری از تجربه کشور هائی که قبل از ایران نفت خود را ملی کرده بودند مانند مکزیک و ونزوئلا بهره گیرند تا به پیروزی قطعی برسند و دریچه زندگی نوینی را به روی ملت باز کنند.

در علم فلسفه قانون بر این است هر گاه نسبت به موضوعی شک و یا تردید شود تحقیق، بررسی، و تجزیه و تحلیل را به دنبال می آورد و تعقل که پایه تحقیق است نقش بسیار مهمی در دستیابی واقعیت ها دارد. لذا بر مبنای این قاعده چون نسبت به نخست وزیر شدن ناگهانی مصدق شک و تردید هائی  وجود دارد به بحث و بررسی و تجزیه و تحلیل می پردازیم. سوال در این است. چه شک و تردیدی. شک و تردید در این است وقتی به پرونده پر از عوامفریبی مصدق نگاه کنیم هر سمتی را با اختیارات تام وشرایط مخصوص قبول می کرد. مثلا محمد رضا شاه پهلوی هنگامی که ایران در جنگ دوم جهانی در  اشغال قوای بیگانه متفقین  بود در صدد بر آمد با محمد مصدق مشورت کند و او را به نخست وزیری منصوب کند. مصدق در جواب  با دو شرط  نخست وزیری را قبول می کرد.

شرط  اول:  گماشتن  مأمورین مسلح  برای حفظ  شخص او.

شرط دوم:  موافقت قبلی انگلیس ها  به این  انتصاب ! !  مأخذ کتاب مأموریت برای وطنم بقلم محمد رضا شاه پهلوی.

با توجه به توضیحاتی که در صفحات پیش داده شد می دانیم انگلستان برای به تأخیر انداختن، و یا به درازا کشیدن جریان ملی شدن نفت به حسین علاء- شاه و سفیر آمریکا مراجعه کرد. ولی نا امید و مأیوس گردید. لذا دست از تلاش بر نداشت توسط ایادی و نوکران و خائن های پشت بملت کرده خود اعتصابات و اغتشاشات را در ایران بخصوص در مناطق نفت خیز خوزستان را به پا کرد که سبب سقوط حسین علاء و نخست وزیر شدن مصدق شد. لذا این انتخاب نا به هنگام به شرح زیر مشکوک به نظر می آید.

1 اولین شک این است جمال امامی که معروف گردیده یکی از مهره های انگلستان است مصدق را برای نخست وزیری معرفی می کند.

2 به یاد داریم هنگامی که ایران در اشغال قوای متفقین ( روس و انگلیس ) بود محمد رضا شاه می خواست مصدق را به نخست وزیری منصوب کند،  مصدق موافقت قبلی انگلیس ها را نسبت به این انتخاب می خواست.

3 مصدق برای قبول هر شغل و مقامی قید و شرط می خواست مانند گارد مسلح، اختیار تام خواستن، موافقت انگلیس ها را می خواست ولی این بار که انگلستان به قول معروف به مناسبت قانون ملی شدن نفت در تنگنا قرار گرفته و برای این که بتواند خودش را با وضع پیش آمده آماده کند مصدق بدون هیچ قید و شرط نخست وزیری را می پذیرد.

4 هنگامی که حسین علاء می خواست کابینه خود را معرفی کند نمایندگان مجلس، او را زیر سؤال کشیدند که پدرش از شاگردان میرزا ملکم خان ارمنی و عضو تشکیلات فراماسونری بوده و اضافه کردند کسانی که عضو فراماسونر هستند مارک انگلیسی به پیشانیشان چسبیده است ولی نسبت به نخست وزیری محمد مصدق که نه تنها خودش بلکه بیشتر اقوام و اجدادش عضو فراماسونر بوده اند و به قول معروف مارک انگلیسی روی پیشانیشان چسبیده است سکوت کردند انگار که زبان در دهان نداشتند.

5 مصدق قبل از نخست وزیر شدن خود در روز 17 فروردین 1330 در مصاحبه مطبوعاتی با خبر نگاران خارجی صریحاً گفت. تصمیم مجلسین راجع به قانون اجرای ملی شدن نفت تنها در دست دولت صورت نخواهد گرفت زیرا کمپانی نفت به وسیله عمال خود که در همه جا هستند سعی می کند اجرای قانون را به تأخیر اندازد بنا بر این یک کمیسیون مختلط از نمایندگان مجلسین برای اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت مأموریت پیدا کند بیشتر به صلاح است. زیرا کمپانی در یک رئیس دولت بیشتر می تواند اعمال نفوذ کند تا یک کمیسیون مختلط از نمایندگان مجلسین. در این مصاحبه نکات مهمی که نشانگر افکار مصدق است به خوبی مشاهده می شود.

توجه شود:  مصدق در زمان  مصاحبه مطبوعاتی،  نماینده مجلس بود و حسین علاء  نخست وزیر.  مصدق می خواست به بهانه تشکیل کمیسیون  مختلط  نمایندگان مجلسین (مجلس شورای ملی و سنا ) که خودش هم یکی از نمایندگان در کمیسیون مختلط خواهد بود. کنترول قانون اجرای ملی شدن نفت را به دست گیرد و با بهانه تراشی های خود طبق خواسته انگلستان قانون اجرای ملی شدن نفت را به تأخیر و یا به درازا بکشاند و برای این که به گفته اش سندیت بیشتری دهد فلسفه اعمال نفوذ انگلیس در رئیس دولت را مطرح کرد.

نکته دوم:  مصدق نمی دا نست با زی انگلستان قرعه فال را به نام او خواهد زد تا در نقش نخست وزیر قانون اجرای ملی شدن نفت را به تأخیر و یا به درازا بکشاند. به همین دلیل در مقام نخست وزیر همه گفته های خود را که در مصاحبه مطبوعاتی با خبرنگاران خارجی گفته بود فراموش کرد، و کنترول قانون اجرای ملی شدن را به تنهائی به دست گرفت و تمام مذاکرات و تصمیم گیری ها را او انجام داد بدون این که از نظرات هیئت دولت خود و یا یاران جبهه ملی اش استفاده کند. بلکه در خیلی مواقع اقدامات و تصمیمات خودش را از آن ها پنهان می کرد که باعث رنجش و ناراحتی آن ها  شد مانند حسین فاطمی وزیر امور خارجه اش.

6 مصدق علی الظاهر برای دفاع از حقوق ملت ایران در مقابل شرکت نفت دو بار به دادگاه بین المللی لاهه و یک بار به امریکا برای شرکت در شورای امنیت سازمان ملل متحد حضور یافت و در تمام مجامع بین المللی مصدق به طریقی عمل کرد که قانون ملی شدن نفت به درازا کشیده شود. البته در مقالات آینده مفصل در این موارد صحبت خواهد شد.

در محیط زیست بشر موجودات ریزی وجود دارند که با چشم معمولی دیده نمی شوند فقط با میکروسکپ قابل دیدن هستند. اعمال و اقدامات مصدق را هم با نگاه معمولی نمی توان تشخیص داد باید به حرکات و اقدامات او دقت کرد، موشکافی بشود تا به ریشه افکار پلید مصدق پی برد. در جریان سفر مصدق به دادگاه لاهه به خوبی می توان نمونه ای از طرز عمل موذیانه مصدق را مشاهده کرد.

توجه شود:  مصدق 13 14 نفررا به عنوان هیئت ایرانی همراه خود به لاهه می برد با وجود  این که افرادی با داشتن عنوان دکترای حقوق بین المللی مانند کریم سنجابی و چند نفر دیگر در هیئت ایران وجود داشتند مصدق  دو وکیل از اهالی  بلژیک استخدام می کند و فقط به هنری رولن3000 دلار دستمزد می دهد، حاصل کار این آقای وکیل در دادگاه بین المللی لاهه این بود که رأی دهد شرکت نفت انگلیس می تواند ادعای غرامت عادلانه  و کامل کند و دولت ایران هم تعهد کرده آن را پرداخت کند. آن روز ها هیچ کس به این فکر نیفتاد چرا مصدق وکیل خارجی انتخاب کرد و به عنوان وکیل ایران در دادگاه شرکت کرد و آن رأی را به نفع انگلستان صادر کرد. به این خاطر  بود که مصدق و یارانش  نمی توانست به این واضحی این رأی را بدهند ولی هنری رولن می توانست و مصدق هم در پایان کار یک قالیچه نفیس به او کادو داد. رأی هنری رولن در پرونده نفت دادگاه بین المللی لاهه در سال 1952 ثبت شده است.

مصدق هم طی نطقی که بیشتر انتقاد از محیط دیکتاتوری که منجر به امضای قرار داد     1933 شد نمود و در پایان گفت دادگاه بین المللی لاهه صلاحیت رسیدگی ندارد و پرونده مانند توپ فوتبال به شورای امنیت و دوباره به دادگاه لاهه حواله شد. حاصل همه این ها سرگردانی ملت ایران و اتلاف وقت شد. لذا با توجه به آن چه اتفاق افتاد می توان بگوئیم مصدق در جهت خواسته نظر انگلستان که می خواست قانون اجرای ملی شدن نفت به تأخیر و یا به درازا کشیده شود با این نمایشات در مجامع بین المللی مصدق توانست لیاقت و شایستگی خود را به دولتمردان جزیره اهریمنی انگلستان ثابت کند و سوگندی که هنگام عضویت در جامع آدمیت خورده بود که با تمام کوشش شاًن و حقوق انگلستان را محفوظ دارد را به خوبی انجام داده است.

نکته باریک تر از مو که می باید توسط میکروسکپ دیده شود استخدام هنری رولن به عنوان وکیل ایران و رأی به نفع انگلستان بود. راستی آن چه که با قلم ناتوان گفته شد مهارت می خواهد که مصدق به ملتی خیانت کند ولی مردم مصدق را رهبر بزرگ خود بدانند.

7- کدام یک از افراد مانند رزم آرا، حسین علاء و سید ضیاءالدین طبا طبا ئی غیر از مصدق می توانستند 28 ماه ملت ایران را بازی دهند و نگذارند پرونده ملی شدن نفت در مجامع بین المللی  مورد رسیدگی  قرار گیرد تا دنیا   بداند شرکت  نفت  چه  اقدامات غیر قانونی و اجحافی به ملت ایران کرده است.

8 مصدق برای اینکه به هدف های خود برسد و بتواند خدمت خود را به دولت فخیمه انگلستان انجام دهد باید محیط را نا آرام کند به قول معروف آب را گل آلود کند تا بتواند برنامه های خود را انجام دهد به همین دلیل در اولین قدم نخست وزیری خود بازی تحریک آمیز خود را به  نمایش گذاشت.در معرفی هیئت دولت خود به دربار تلفن کرد و گفت چون وزرای ما لباس رسمی ندارند و وسائل تهیه برای آنها فراهم نیست اجازه بدهید با همان لباس های عادی بیایند و معرفی شوند که محمد رضا شاه پذیرفت.

شاه و  مصدق هر دو دست از دنیا کشیده و به تاریخ  پیوسته اند. آیا این عمل مصدق بهانه ای بیش نبود. لذا می بینیم از همان لحظه اول نخست وزیریش به دنبال بهانه تراشی و ماجرا و شر به پا کردن بود تا انگیزه واقعی وظیفه خود را که به درازا کشیدن قانون ملی شدن نفت بود را از دید اندیشمندان و ملت ایران مخفی بماند.

به پایان آمد این دفتر حکایت هم چنان باقی است

  

۱۳۹۱ تیر ۱۳, سه‌شنبه


بررسی  ملی  شدن  نفت  توسط  رضا  شاه 

هدف انجام هر کاری یا شخصی است و یا اجتماعی. در هدف شخصی رابطه بین هدف ومنافع حاصل از آن انحصاراً متوجه یک نفر یا یک گروه خاصی می باشد. اما در هدف اجتماعی اثر بخشی هدف متعلق به فرد و اجتماع است.

برای موفقیت در هر دو هدف چه شخصی و یا اجتماعی، آگاهی برای به نتیجه رساندن هدف،  بررسی و تجزیه و تحلیل مشکلات احتمالی که ممکن است در مسیر هدف به وجود آید، هم چنین  جو بین المللی، امکانات مالی و خیلی موارد دیگر لازم است پیش بینی شود. نادیده گرفتن این موارد امکان موفقیت هدف را مشکل می سازد و یا بطور کلی هدف با شکست روبر می شود.

هدف از تحریر این نوشتار این است چون لغو قرارداد نفت ایران یا بقول معروف ملی شدن نفت در دو مقطع زمان و به وسیله دو شخصیت، رضا شاه و محمد مصدق رهبری شده است. لازم است بررسی شود کدام یک دنبال هدف شخصی و کدام دنبال هدف اجتماعی بوده و دست آورد کدام ملی شدن در جهت منافع ایران بوده است.

داستان  لغو قرار داد  دارسی یا ملی شدن نفت در زمان  رضا  شاه

ماجرای لغو قرار داد دارسی و سیر وقایعی که به انعقاد قرار داد سال 1312 ( 1933 ) و تمدید امتیاز دارسی انجامید از مهم ترین وقایع دوران سلطنت رضا شاه است. از سال 1306 خورشیدی برابر با 1927 میلادی در آمد سالانه ایران از نفت کاهش یافت. لذا تیمور تاش وزیر دربار از طرف رضا شاه مأمور مذاکره با شرکت نفت انگلیس و ایران شد. لازم به یاد آوری است پس از کشف نفت و امتیاز نامه دارسی شرکتی تشکیل شد از نمایندگان انگلیسی و ایرانی بنام ( شرکت نفت انگلیس و ایران که در ایران بهB.P معروف شد ) لذا  بررسی بیلان عملیات شرکت نفت انگلیس و ایران طی این سال ها تصویر روشن تری از میزان اجحاف شرکت نفت به دست آمد. بهانه های شرکت نفت  در تقلیل سهم ایران قابل قبول و قانع کننده نبود لذا بدستور رضا شاه دولت از دریافت وجه نا چیزی که شرکت نفت بابت حق الامتیاز سال 1310 (1933 ) پیشنهاد می کرد خود داری نمود و بدنبال آن دولت ایران رسماً لغو امتیاز دارسی را اعلام داشت.

درباره چگونگی لغو امتیاز نامه دارسی و پی آمد های آن طبق معمول از قول کسانی که دست اندر کار این ماجرا بودند، تعریف ها و یا بهتر است بگوئیم داستان های مختلفی  نقل شده است. حاصل همه آن ها این است که حدود دو سال تیمور تاش در حال مذاکره با مقامات انگلیسی بود و در ضمن نیم نگاهی هم به مسکو داشته است حتی یک بار در مراجعت از لندن به تهران چند روزی در مسکو توقف داشته و شایع است کیف مدارک و پرونده او در مسکو مفقود می شود.

رضا شاه از کندی پیشرفت کار در مذاکرات نفت ناراحت شده، ششم آذر ماه  1311  به  هیئت  دولت  می رود  و تیمور تاش  هم  پرونده  نفت  را که طی  دو  سال  به نتیجه ای  نرسیده  بود  می  آورد. رضا  شاه  رو به  نخست    وزیر ( مخبرالسلطنه هدایت ) می کند و می پرسد کار این پرونده نفت به کجا رسیده است، تا دیروز عذرتان این بود که برای تعین تکلیف قضیه، بهتر است دست نگاه داشت. لذا بیش از این احتیاجی نیست و قاطعانه به وزرا دستور می دهد بنشینند و ترتیب لغو امتیاز نامه دارسی را بدهند. لذا تصمیم دولت ایران درباره لغو امتیاز نامه دارسی روز 27  نوامبر 1932 برابر با  1311 خورشیدی به نماینده شرکت نفت انگلیس و ایران در تهران ابلاغ شد و بدین ترتیب نفت ایران ملی گردید.

بعد از این ماجرا سفیر انگلیس در ایران یاداشتی به وزیر خارجه ایران فرستاد و یاد آور شد که دولت ایران حق لغو  یک جانبه قرارداد دارسی را نداشته و چنین عملی نقض حقوق بیت المللی است و مستقیماً علیه یک شرکت انگلیسی است. که دولت انگلیس ملزم به حمایت از آن است. به هر حال از طریق دیپلماسی نتیجه ای حاصل نمی شود لذا انگلیس روز چهاردهم دسامبر 1932 میلادی از جامعه ملل که بعداً تغیر نام به  سازمان ملل متحد امروز داد و من معتقدم نام واقعی آن  سازمان دول متحد است نه ملل متحد. تقاضای رسیدگی کرد و جامعه ملل اختلاف بین انگلیس و ایران را در دستور کار خود قرار داد. جریان اقداماتی که از آن تاریخ تا عقد قرارداد 1933 یا امتیاز نامه جدید شرکت نفت انگلیس و ایران مفصل و شرح و بسط آن خسته کننده است آن چه مورد توجه است این است که از طرف دولت ایران آقایان حسین علاء و علی اکبر داور به جامعه ملل رفتند و حاصل اقدامات آن ها این شد که با وساطت و توصیه هائی مذاکرات مستقیم با شرایط و موافق منافع ایران امتیاز جدیدی البته برای بقیه مدت امتیاز سابق که 32 سال بود بدهند. و با این شرط که اگر توافقی حاصل نشد به جامعه ملل برگردند و داوری بخواهند.

مذاکرات در تهران با حضور چهار نفر علی اکبر داور وزیر دادگستری، حسن تقی زاده وزیر مالیه ( وزیر دارائی )، محمد علی فروغی ( ذکاءالملک ) وزیر امور خارجه و حسین علاء رئیس بانک ملی جریان یافت.

پس از چند هفته مذاکره بحث بر سر مدت قرار داد جدید به میان آمد. نمایندگان شرکت نفت انگلیس خواهان 60 سال بودند. ولی چهار نفر نمایندگان ایران برای 32 سال بقیه قرار داد دارسی بودند. نمایندگان شرکت نفت انگلیس در منظور خود پا فشاری و تهدید قطع مذاکرات و ترک فوری از ایران کردند. این پیش آمد بی اندازه و فوق تصور درد آور بود ولی در آن لحظه اندیشه به مملکت و عواقب حمله نظامی وجنگ مد نظر بود. زیرا بیرون آمدن از مخمصه ای که به ظاهر بن بست می نمود آسان نبود و افزایش مدت امتیاز برای 32 سال بیشتر اهمیت زیادی نداشت. حسن تقی زاده معتقد بود با قدری گذشت طرح جدید بمراتب از امتیاز نامه دارسی بهتر بود.

بررسی مزایای قرار داد  زمان رضا شاه بر قرار داد دارسی

1 - در امتیاز نامه دارسی که در سال 1901 منعقد شده بود هیچ ماده ای وجود نداشت که شرکت نفت انگلیس و ایران را ملزم به پرداخت مالیات کند. بر عکس در قرار داد 1312 برابر با 1933 میلادی مبلغی که شرکت باید مالیات به پردازد صریحاً معین شده بود.

2 به موجب قرار داد 1312 زمان رضا شاه، شرکت نفت ملزم به پرداخت مالیات بر در آمد می گردد. در صورتی که در امتیاز نامه دارسی بحثی در مورد مالیات بر در آمد نشده بود، زیرا قانون مالیات بر در آمد شرکت ها در ایران از سال 1309 خورشیدی وضع شد و پیش از آن چون قانونی وجود نداشت شرکت نفت انگلیس خود را ملزم به پرداخت آن نمی دانست.

3 - در قرار داد 1312 زمان رضا شاه  قیمت هر تن نفت از 2 شلینگ به 4 شلینگ افزایش یافت یعنی دو برابر شد.

4 در قرار داد دارسی حوزه عملیات اکتشاف نفت تمام ایران بجز پنج استان شمالی بود. ولی در قرار داد جدید زمان رضا شاه حوزه عملیات نفت فقط به صد هزار مایل برابر با یک صد و شصت هزار کیلو متر مربع محدود گردید.

5 یکی از مواردی که واقعاً رضا شاه را آزرده خاطر کرده بود عدم کنترول مسئولان ایران در حسابرسی دفاتر شرکت نفت بود. حتی علی اکبر داور یکی از مواردی که در شکایت نامه خود به سفیر انگلیس اشاره کرده بود نبودن امکان دسترسی حسابرسان ایران بر دفاتر شرکت نفت بود. لذا رضا شاه با یک مدیریت صحیح جلوی این کم کاری که بهتر است بگوئیم جلوی تقلب شرکت نفت را گرفت، بدین نحو که مبنای محاسبه فروش نفت را بر هر تن که در بندر بار کشتی های نفت کش که اندازه آن ها معلوم بود  محاسبه می گردید که پس از آن اصطلاح هر تن در بندر متداول شد.

6 ملی کردن نفت که در سال 1312 ( 1933 ) توسط رضا شاه انجام شد به ماده دهم  امتیاز دارسی توجه مخصوص شده و در امتیاز جدید منظور شده بود که برای ایران در آمد بسیار زیادی بود. ماده دهم می گوید. در آمدی که شرکت نفت انگلیس از فروش نفت ایران بدست می آورد، و با آن در آمد در سایر کشور ها به اکتشاف و استخراج نفت می پردازد و نفت بدست آمده را فروخته از سودی که می برد 16 در صد آن متعلق به ایران است. با حسابی بسیار ساده متوجه می شویم در آمد ایران از این راه اگر از در آمد نفت خود بیشتر نباشد کمتر نیست. این در آمد سرشار و خدمت بزرگ به ایران توسط رضا شاه و همکاری افراد میهن پرستی مانند علی اکبر داور، حسن تقی زاده، محمد علی فروغی و حسین علاء تنظیم و به امضا رسید.

اشارات  لازم:

1 زیرکی و بصیرت رضا شاه این بود ضمن این که در تلاش بود در آمد ایران را از نفت زیاد کند که کرد ولی هرگز اجازه نداد به قول معروف مرغی که روزی یک تخم طلا می گذاشت (  یعنی استخراج نفت ) در اثر جهالت و به طمع دست یافتن به تخم مرغ های بیشتر منبع اصلی،   به دست صاحبش کشته شود.

2 افرادی که در ملی کردن نفت در سال 1312 ( 1933 ) مسئولیت داشتند در دفاع از حقوق ایران به مراتب چه از نظر تحصیلات و چه از نظر بصیرت و تجربه و صداقت در گفتار و عمل از محمد مصدق بالاتر بودند.

3 ملی کردن نفت در زمان رضا شاه در محیطی کاملاً آرام و بدون هوچی گری و زنده باد و مرده باد انجام شد و پالایشگاه نفت در آبادان دایر و کار گران و کارمندان در پالایشگاه مشغول بودند و از همه مهم تر این بود.  هیچ یک از مقامات مسئول هرگز فکر استفاده از وجود کار گران و کارمندان برای مقاصد شخصی را در مغز خود طراحی نمی کردند که با بر پا کردن تظاهرات کشور را به آشوب و بی نظمی بکشند. افزون بر این ها مسئولان برای کسب وجاهت ملی غوغای نفت به پا نکردند فقط یک هدف داشتند حفظ منافع ایران.

4 امضا کنندگان قرارداد 1312 ( 1933 ) هر آنچه در قلمرو دانش و تجربه اندوخته بودند برای بهبود وضع اجتماعی و اقتصادی ایران در اختیار دولت های وقت قرار دادند و در کار های اجرائی هر یک از این چهار نفر کار کشته تر از محمد مصدق بودند. بهترین دلیل حضور علی اکبر داور و حسین علاء در جامعه ملل و دفاع از حقوق ایران بود که مسیر مذاکرات را بطریقی قرار دادند که اگر هیئت ایران و نمایندگان انگلستان به توافق نرسیدند به جامعه ملل بر گردند و داوری بخواهند به عبارت دیگر در مذاکرات را باز گذاشتند.

5 تمام مذاکرات در مورد نفت توسط هیئت چهار نفره انجام می شد و تماام اسناد و مدارک آن در بایگانی های مربوط موجود و قابل دسترس بود.

6 قرارداد 1312 ( 1933 ) می گوید در آخر مدت امتیاز کلیه دارائی متعلق به دولت ایران است و در مورد حوزه عملیات اکتشاف هم قبلاً بحث شد که از تمام ایران به یک صد هزار مایل برابر با یکصد و شصت هزار کیلومتر تقلیل یافت.

7 یکی دیگر از امتیازات قرار داد زمان رضا شاه مدت اکتشافات است که 5 سال تعین شد نه تا هر وقت که شرکت نفت انگلیس می خواست. لذا شرکت ناگزیر بود در طول مدت 5 سال حوزه نفتی مورد بهره برداری خود را اعلام کند.

این قرارداد با این مزایا مورد حمله شدید محمد مصدق در همه جا بخصوص در شورای امنیت سازمان ملل متحد و بلند گو های او مانند حسین مکی،  حائری زاده، کاظم حسیبی، الهیار صالح، احمد متین دفتری، حسین فاطمی، دکتر علی شایگان و صد البته بلند گو های اتحاد جماهیر شوروی ( حزب توده ایران ) قرار گرفت.

8 رضا شاه  و چهار نفر مسئول تنظیم قرار داد 1312 به خوبی آگاه بودند چنان چه در مورد مدت قرار داد با نمایندگان شرکت نفت انگلیس به توافق نرسند آن ها تهدید کرده بودند ایران را ترک می کنند. این احتمال وجود داشت دولت انگلستان که نفت جنوب  یعنی خوزستان به جانش بستگی داشت را از دست ندهد به ایران حمله کرده و جنوب ایران را تصرف کند. رضا شاه می دانست روسیه شوروی هم به استناد قرار داد 1921 تمام نواحی شمال ایران حتی تهران که پایتخت بود را اشغال خواهد کرد به همین دلیل در مورد مدت قرار داد 1312 به جای 30 سال با 60 سال که مورد رضایت نمایندگان شرکت نفت انگلیس بود با قدری گذشت که آن هم زیاد مهم نبود موافقت کرد. این تدبیر به جای رضا شاه مرا به یاد گفته یکی از فلاسفه انداخت که می گوید.

رهبر  آن نیست  که  احساسات  مردم  را  بر انگیزد

رهبر  آن   است   که   عا قبت   کا ر    را   بیا ندیشد

رضا شاه عاقبت کار را اندیشید و با قدری گذشت ایران را از خطر بزرگی نجات داد. لذا با توجه به مطالب یاد شده اقدامات ملی کردن نفت در زمان رضا شاه هدف اجتماعی داشت که منافع آن شامل ملت ایران گردید و رضا شاه نه تنها منافعی نبرد بلکه مورد حسادت عده زیادی از روسوفیل ها و انگلوفیل ها و افراد هزار فامیل مصدق قرار گرفت.

 بحث ملی شدن نفت در زمان مصدق در آینده مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. پایان