۱۳۹۰ شهریور ۷, دوشنبه

نقش عمله  - معمار و حزب توده انگلیسی
 در واقعه 28 امرداد
                               نورالدین کیانورری
قبل از تجزیه و تحلیل نقش حزب توده در وقایع 28 امرداد لازم میدانم برای استحکام بحث در مورد انتخاب عنوان عمله- معمار و حزب توده، انگلیسی توضیحی لازم است. زیرا بحث را گویا تر می کند. با نفوذ تدریجی عوامل دولت های استعمارگر در مقامات بالای هر حزب و یا هر سازمان و یا کشوری آن افراد را به یکی از اهرم های ابزاری در پیشبرد توطئه های آن دولت تبدیل می کند. اگر چه سعی در این است چهره خیانتکارانه آن ها نا شناخته بماند ولی این قبیل افراد از آن به بعد عمله نامیده می شوند. زیرا این افراد عمله که در پست های  مهم  کلیدی  قرار دارند  دیگر  خودشان بر نامه  ریزی نمی کنند بلکه معمار یعنی کشور استعمارگر است که در مواقع لازم به عمله های خود دستور می دهد قبر بکنند و یا ساختمان بسازند.
اگر ظرف صد سال گذشته سوابق افرادی که در صحنه سیاست ایران ظاهر شده اند را  بررسی و تحقیق شود متأسفانه در هر لباس و مقامی اسامی بسیار زیادی از این عمله ها را خواهیم دید. البته همه ساله بسیاری از رابطین و عمله های سابق تعدادی کسر و یا از مقام افتاده اند ویا بسیاری به این ننگ مفتخر شده اند. لذا نفوذ تدریجی عوامل انگلستان در سطوح بالا و کادر رهبری حزب توده سبب شد بعضی از افراد مانند نورالدین کیانوری  جزء ایادی انگلستان در آیند تا در فرصت های مناسب مانند عمله ها گوش به فرمان معمار خود باشند که چه به کنند به همین دلیل اصطلاح توده ای انگلیسی در بین ایرانیان رایج شد. در این نوشتار هر جا عنوان حزب توده به کار برده می شود منظور سران خائن حزب توده است چه روسی و چه انگلیسی اش نه افراد ساده لوح فریب خورده که واقعاً گناهی جز خوش باوری ندارند. سوالی مطرح است آیا با سوابقی که از مصدق داریم میتوانیم بگوئیم  محمد  مصدق هم  یکی از عمله های انگلیس بوده است؟؟ برای پاسخ به این  سوال به  تاریخ  مراجعه   می کنیم که  راستگو ترین    ها می باشد. ارائه نمونه ای لازم است است. در تاریخ 24 شهریور 1323 خورشیدی برابر با 1944 میلادی هیئتی به ریاست سرگی کافتارادزه Sergei  Kavtaradze از شوروی سابق برای عقد قرار داد نفت شمال ( نفت دریای مازندران ) وارد تهران شد. انگلستان در تلاش بود به هر طریق که میتواند شوروی را از دستیابی به نفت شمال باز دارد. زیرا در بند 6  قرارداد دارسی قید شده بود دولت ایران نمی تواند پنج استان شمال ایران را به شخصی و یا دولتی برای اکتشاف نفت و یا هر گونه فعالیت اکتشافی واگذار کند. از طرفی آنتونی ایدن وزیر خارجه انگلیس در کنفرانس یالتا پیشنهاد کرده بود تا پایان جنگ جهانی دوم متفقین ( روس- آمریکا انگلیس ) فشاری برای تحصیل امتیاز های نفت به ایران وارد نیاورند که منظور همان نفت شمال بود. سرگی کافتارادزه خوشحال از این که تصور میکرد همه زمینه ها برای عقد قرار داد نفت شمال که شاید در آن زمان برای اقتصاد ورشکسته ایران هم مفید بود در جریان است. توجه شود دولت انگلیس صلاح ندانست بنا به حقی که به موجب قرار داد دارسی دارد از طریق دیپلماسی و به طور علنی با اقدام شوروی مخالفت نماید با نیرنگی خواسته اش را عملی کرد به عمله خود محمد مصدق که نماینده مجلس دوره چهاردهم بود دستور داد با اقدام شوروی مخالفت کند. محمد مصدق هم که در عوام فریبی ید طولائی داشت در جلسه یازدهم آذر ماه 1323 خورشیدی برابر با 1944 میلادی. طرح چهار ماده ای را با قید دو فوریت به تصویب رساند که در ماده اول آن می گفت هیچ نخست وزیر- وزیر و معاونش نمی تواند تا پایان جنگ جهانی دوم در مورد امتیاز نفت با هیچ کشوری وارد مذاکره شود.  درست همان جمله آنتونی ایدن در کنفرانس یالتا.  ملاحظه می شود در بعضی مواقع نقش عمله ها مانند مصدق از تانگ و توپ و لشگر کشی کار ساز تر است. هیچ کس به نیت کسی آگاه نیست مگر محک امتحان آید به میان  که اینجا برای مصدق به میان آمده و دستش رو شده است
توجه شود اگر آن روز ایران با نماینده شوروی سرگی کافتارادزه قرار دادی منعقد کرده بود مالکیت ایران بر 50 در صد نفت دریای مازندران در تاریخ دو ملت ایران و شوروی ثبت شده بود و بعد از فرو پاشی شوروی کشور های جدید التأسیس که از شکم شوروی سابق بیرون آمده اند نمی توانستند سهم ایران را کمتر از 50 در صد منظور دارند ولی محمد مصدق با طرح لایحه خود که براستی جانبداری از سیاست انگلستان بود این حق مسلم ایران را از بین برد و امروز سهم ایران از نفت دریای مازندران 10 تا 12 در صد است. افزون بر این ها مصدق از تاریخ 1323 خورشیدی برابر با 1944 میلادی ایران را از در آمد نفت دریای شمال ( دریای مازندران ) محروم کرد. به همین دلیل است که میگویند .
هیچ نفرتی پایدار تر از حفظ منافع بیگانه نیست. خیانت حدش محدود است ولی جانب داری از خائن ها و منفع بیگانه با حدی نا محدود آثارش باقی می ماند. سوال دیگری که مطرح است این است.
چرا مصدق روز 27 امرداد دستور جلوگیری تظاهرات حزب توده را صادر کرد.
  بسیاری از مردم به دلیل مرموز بودن چهره واقعی مصدق و نقش او در جهت خدمت به انگلستان و پرده پوشی بر واقعیت های تاریخی توسط پژوهشگران و نویسندگان سبب شده است واقعه 28 امرداد را آن طور که توسط شیفتگان مصدق و جبهه ضد ملی ها گفته اند را باور کرده اند که بدور از واقعیت است. یکی از موارد جلوگیری مصدق از میتینگ و یا تظاهرات خیابانی حزب توده در روز 27 امرداد1332 می باشد که با آن چه در مورد همکاری مصدق با حزب توده گفته و نوشته شده مغایرت دارد و به صورت معمائی در ماجرای 28 امرداد در آمده است.
بموجب  اسناد   مصدق برای  جلوگیری از میتینگ و تظاهرات خیابانی حزب توده به نیرو های انتظامی دستور مقابله شدید داده بود. این اقدام مصدق به خاطر سرکوبی حزب توده انگلیسی نبود زیرا  با  سازشی که  با عمله  های کادر  رهبری  حزب  توده  مانند نور الدین کیانوری که او هم وابسته به انگلیس بوده مطمئن بود که آن ها طبق نقشه طراحی شده معمار یعنی انگلیس ها اقدامی بر خلاف آن چه به آن ها دیکته شده بود انجام نمی دادند. نگرانی مصدق از این بود که مبادا رده های پائین تر حزب توده که از این سازش سران خود بی خبر بودند تحت تأثیر احساسات قرار گیرند و با آن امکانات رزمی و سازمان نظامی شان که بیش از 650 افسر تحصیل کرده - زره پوش- نارنجک- اسلحه های ذخیره شده و هم چنین چندین هزار نفر افراد متشکل در سازمان های مخفی تهران که آموزش رزمی داشتند سر خود وارد عمل شوند: از اقداماتشان جلوگیری شود به همین دلیل بود که تعدادی از تانک ها که در اختیار افراد حزب توده در خیابان ها بدون هدف سر گردان بودند در اختیار طرفداران زاهدی قرار گرفتند.
نتیجه گیری
دستور جلوگیری مصدق از میتینگ و تظاهرات حزب توده در روز 27 امرداد این دستاورد ها را به ما می دهد.
1-کوشش مصدق این بود که تمام مشکلات و موانع اجرای طرح انگلستان را از پیش پا برداشته شود تا طرح بر اندازی او با موفقیت انجام شود و دیدیم آن قدر ساده و بدون مشکل به وقوع پیوست که بیشتر شبیه یک خیمه شب بازی بود تا بر اندازی یک حکومت که همیشه ادعا میکرد از  پشتبانی ملت ایران برخوردار است.
2- دستور جلوگیری مصدق از برگزاری میتینگ و تظاهرات حزب توده در روز 27 امرداد و سکوت کامل آن حزب در روز های 27 و 28 امرداد ثابت می کند مصدق و حزب توده در خدمت اجرای سیاست های دولت انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی سابق بودند و مصدق از سر نوشت بر کناری خود با خبر بود و نهایت همکاری را با مجریان طرح داشته است. سوال دیگری وجود دارد که اگر به آن پرداخته نشود بحث 28 امرداد کامل نخواهد بود و سوال این است.
 چرا انگلستان در توطئه 28 امرداد آمریکا را تشویق به مداخله در امور ایران کرد که سبب شد کمپانی های نفتی آمریکا از آن تاریخ دستشان به منابع نفتی ایران باز شود؟ ؟
نکته ای که به آن باید توجه داشت این است که در آن زمان ایران مانند گندم در بین دو  سنگ آسیاب قدرت های استعماری روس و انگلیس قرار داشت. هر گونه قرار دادی باید با توجه به موقعیت و ملاحظات سیاسی این دو قدرت بزرگ استعماری انجام می گرفت بنا بر این موقعیت سیاسی انگلیس ها ایجاب می کرد از قدرت آمریکا استفاده کرده به جای روس ها آمریکا را در منابع نفتی ایران شریک کند که به مراتب بهتر از روس ها می باشند. همان طور که در خیلی مواقع آمریکا از تجربه و همکاری دولتمردان جزیره اهریمنی انگلستان یاری و هم فکری می گیرد و مشترکان به مقاصد سیاسی خود در جهان می رسند.
همکاری  نورالدین کیانوری با محمد مصدق
نورالدین کیانوری رهبر حزب توده توسط همسرش مریم فیروز که از اقوام مصدق بود ارتباط و همکاری بر قرار می کند. مصدق در آن روز های بحرانی امرداد 1332 برای مشروعیت دادن به حزب توده اظهار نظر کرد جبهه ضد ملی با حزب توده متحد شود.
در روز 25 امردادحزب توده میتینگی با حداقل 5 تا 6 هزار نفر در میدان بهارستان برگزار کرد و در این روز مصدق سر عمله انگلستان دستور پائین کشیدن مجسمه های رضا شاه و محمد رضا شاه را می دهد. سوالی از جبهه ضد ملی ها و شیفتگان مصدق داریم. در روز 25 امرداد مصدق نخست وزیر نبوده است که دستور پائین کشیدن مجسمه رضا شاه و محمد رضا شاه را می دهد. آیا این دستور مصدق قیام بر علیه شاه نیست؟؟ حزب توده بیوطن بچه استالینی ها نام خیابان ها را عوض کردند. حمله به آرامگاه رضا شاه به قصد تخریب آن نمودند که با عکس العمل شدید مردم روبر شدند. ملاحظه می شود قبل از رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی توده ای ها این قصد پلید تخریب آرامگاه رضا شاه را داشتند. توده ای ها در آن روز در و پنجره مغازه ها را شکستند و به ادارت به بهانه پائین آوردن عکس شاه حمله کردند و غوغای عجیبی بپا کردند.
خوانندگان گرامی براستی قضاوت نمائید. آنچه مصدق و حزب توده انجام دادند قیام برای بر انداختن رژیم محمد رضا شاه نبود. کودتای مصدق و حزب توده بر علیه محمد رضا شاه نبود. آیا وقتی ناصر انقطاع  جلوی دوربین تلویزیون جرثومه مصدق را جزء ده ابر مرد تاریخ ایران معرفی می کند  نباید به این عوامفریبی اعتراض کنیم. وقتی منوچهر خادمی مصدق را با این خیانت ها که کرده است مرد بزرگ می نامد نباید منوچهر خادمی را رسوا کنم؟؟
فرهنگ من میگوید رسوا کن تا شاید درس عبرتی شود برای آیندگان.
خیانت ها و عوامفریبی های محمد مصدق سبب شد دولت انگلیس توانست با کمک آمریکا قرارداد کنسرسیوم نفت را به مدت 40 سال به ملت ایران تحمیل کند. همین قرارداد شوم کنسرسیوم است که وقتی محمد رضا شاه بعد از 25 سال خواست ملی کند. یعنی برای سه دوره و هر دوره 5 سال را تجدید نکند. کارتل های نفتی در سال 1975 در کنفرانس لندن تصمیم گرفتند شاه را از قدرت بزیر آورند خود که نمی توانستند. این تصمیم را توسط سران چهار کشور ( امریکا- آلمان- فرانسه و انگلستان ) که در جزیره گواد لوپ  جمع شده بودند با برکناری محمد رضا شاه متفق القل و در سال 1357 برابر با 1979 میلادی طی یک توطئه جهانی هدف پلید خود را انجام دادند و ملتی را به خاک سیاه نشاندند. آری بخوبی می بینیم خیانت مصدق حدش نا محدود است. لذا هیچ پژوهشگر- هیچ محقق تاریخ شناس نمی تواند منکر گرایش های وسیع محمد مصدق به انگلستان گردد.
مروری بر زندگی نورالدین  کیانوری
نورالدین کیانوری در سال 1294 خورشیدی درروستای بلده مازندران بدنیا آمد. نوه شیخ فضل الله نوری آخوند استبداد طلب است او تحصیلات خود را در ایران و آلمان انجام داد و از دانشگاه آخن مهندسی در راه و ساختمان گرفت. با پایان تحصیلات خود در سال 1319 به ایران برگشت. و در سال 1321 به حزب تازه تأسیس توده پیوست. در سال 1323 خورشیدی با مریم فیروز دختر عبدالحسین فرمانفرما ازدواج کرد حاصل این ازدواج دختری بنام افسانه بود. در سال 1334 به اتحاد جماهیر شوروی گریخت و در سال1358 به ایران برگشت. صلاحیت کیانوری برای انتخابات مجلس دوره  اول شورای اسلامی بخوانید طویله اسلامی از طرف شورای نگهبان تأئید شد. علی اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود چندین بار به ملاقات با  نورالدین کیانوری و  دریافت  اطلاعات  از کودتای  پایگاه  شاهرخی اشاره می کند. نورالدین کیانوری اعتراف کرده است حزب توده از آغاز تأسیس در سال 1320 تا به حال ابزاری برای جاسوسی و خیانت بوده است. نورالدین کیانوری در 14 امرداد 1378 خورشیدی در سن 84 سالگی با یک توله بار وطن فروشی و خیانت به ایران و ایرانی در گذشت.