بررسی رابطه بین انسان و خدا
و رابطه انسان و اسلام
آنچه اساس هر دینی را تشکیل میدهد اعتقاد بوجود نوعی خدا است. لازمه شناسائی خدا در هر جامعه بستگی دارد به آشنائی کامل با صفات – خصوصیات نژادی – ویژگی های محیط زیست و وضع اقتصادی آن جامعه است.
بشر طی هزاران سال متمادی نه تنها بر سایر حیوانات روی زمین برتری خود را به ثبوت رسانده و به بالاترین حد تکنولوژی رسیده و طبیعت و جلوه های گوناگون آن را مغلوب و مطیع خود کرده و به اختراعات و اکتشافات شگرفی نائل آمده است. بشر توانست ذرات اتم را بشکافت و بر روی کره ماه که اجداد بشر روزگاری دراز آن را خدای خود می پنداشت قدم نهاد. بی شک آنچه از ترقیات این انسان خردمند قرن بیست و یکمی دیده می شود تنها مقدمه ای است بر پیشرفت ها و اکتشافات بزرگتری که در آینده به آنها دست خواهد یافت.
اما علیرغم همه ترقیات علمی و فنی و دست آورد های فلسفی در حل بسیاری از مبهمات در زمینه اعتقادات دینی و باور های ماورالطبیعه به ساده دلی اجداد خود که هزاران سال قبل در جنگل ها و یا در غار ها زندگی میکردند باقی مانده است.
گذشت قرن ها و هزاره ها در اصل جوهر پندار های بشر تغیر محسوسی داده نشده است. خدایان ساخته تصور بشر اشکال و اسامی گوناگون بخود گرفته اند و محدوده عمل آنها به تدریج وسعت یافته و به صورت قادر متعال و تعین کننده سر نوشت بشر در آمده اند و در اصل جوهر خدای ساخته اندیشه و دست انسان بهمان صورت نخستین باقی مانده است. بسیاری از معتقدات مردمی که در هزاره سوم و قرن بیست و یکم میلادی زندگی می کنند بر پایه باور های دینی و سنت های کهن مذهبی و احساسات تند و آتشین بنا شده است که از اجداد ما به ارث باقی مانده و با منطق و خرد فرسنگ ها فاصله دارد.
متأسفانه بشر از نظر معتقدات دینی هنوز درعصر معجزات زندگی می کند مانند امام زمان و چاه جمکران که تعداد آنها روز به روز زیاد تر می شود و یا شفای لورن خواهر زن آقای تونی بلر حیله گر عوامفریب انگلیسی توسط حضرت معصومه. البته ( عاقلان باور کنند ).
چه چیز مانع بیداری مردم وتفکر و تعقل شده است؟؟
آنچه مانع بیداری مردم وتفکر و تعقل در ارزیابی معتقدات متعصبانه دینی ومذهبی است به نظر من به شرح زیر است.
1- تبلیغ دائمی و باور های موروثی که توسط متولیان و دکانداران دین فروش که در کلیه شئون زندگی بشر چه در عزا و شادی ها و عروسی ها حضور دارند و از همه مهم ترتبلیغ افراد است که مرتباً میگویند به امید خدا. اگر خدا بخواهد. خدا حفظت کند و ماشاالله وانشاء الله است که در مغز و حافظه آدمی نهادینه میشود و مانع بیداری مردم و تفکر و تعقل خواهد شد.
2- اولین سخنانی که مادران و یا اطرافیان به نوزادان خود می آموزند تا آخرین جملات که بر جنازه آنان گفته می شود که تمام رنگ دینی و خرافاتی است و مانع بیداری مردم.
3- نخستین درس هائی که کودکان در دبستان ها فرا میگیرند هم چنین نمایشات و فیلم های تلویزیونی و حتی رفتن به زیارتگاه ها در ایام تعطیلات و غیرو که همه آنها اثر تلقینی خلسه آور و مخدر تدریجی بر قوای دماغی و ضمیر باطن شخص اثر می گذارد و جهت اعتقادی او را تنها به یک سو که خرافات دینی است منحرف می کند.
4- آنچه این دستگاه های تلقینی دینی را در طول عمر تقویت و تغذیه می نماید کوشش بی حد مکتب داران دین و متولیان مذ هبی است که منافع اقتصادی و دنیائی خود را در معتقدات دینی و اشاعه باور های خرافی میدانند و آخرین توانائی خود را در پایداری و زنده نگه داشتن خرافات به کار میبرند. سوالی پیش رو داریم اینستکه.
چطور می توانیم خود را از ذهنیات از پیش باور برهانیم.
1- تعصب را کنار بگذاریم و خرد را راهنمای خود کنیم.
2- باید به معنویت و اخلاقیات توجه داشت و گفته فیلسوف و معلم خرد آشو زرتشت را که عبارت است از اندیشه نیک – گفتار نیک – کردار نیک را بخاطر داشته باشیم و هم چنین گفته حکیم و شاعر شیرین سخن سعدی را که گفته است تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی را آویز گوش خود کنیم و تلاش کنیم در جاده انسانیت قرار گیریم تا برویم بسوی کمال انسانیت که امروز جامعه بشری لازم دارد تا بتواند در کنار هم همزیستی مسالمت آمیز داشته باشیم. و دیگر هیچ کشور استعمارگر و هیچ شیادی نمی تواند بنام خدای آسمان نشین ما را فریب دهند و به استعمار بکشند. دیگر کسی نمی تواند برای خوش آیند الله آدم بکشند - اموال مردم را غارت کنند. و برای بانوان این همه محرومیت قائل شوند که لطمه بزرگی به روح و جان و غرور آن ها وارد کنند که حتی اختیار نوع لباس پوشیدن و رنگ را از بانوان سلب کنند. دیگر جرأت نخواهند داشت تعداد زوجات و ازدواج دختران خرد سال و سنگسار و ده و صد ها زورگوئی دیگر را به بانوان تحمیل کنند.
3- تنها راه نجات ملت ایران آشنائی ادیان بخصوص اسلام است. هر چیز بد و یا طرح بدی وقتی بدی های خودش را نشان میدهد که اجرا شود. غذای بد و مسموم ظاهرش خوبست ولی وقتی خورده شد آنوقت معلوم میشود که چیست. ادیان هم همین طور است اسلام باید اجرا شود تا مردم ایران و جهان بدانند که این فلسفه چه مصیبت بار و ذلت افزا است تا چه اندازه ضد انسانی است. متأسفانه مسلمانان اسلام را نمی شناسند و اجرا نمی کنند بخصوص ما ایرانیان. زیرا آنچه اسلام گفته است نکنید ما انجام می دهیم و آنچه را گفته است بکنیم انجام نمی دهیم. مسلمانان باید اسلام را آنچنان بشناسند که زلزله را می دانند چیست و از آن بگریزند که از زلزله می گریزند. پس راه نجات جامعه آشنائی با اسلام است، آشنائی واقعی و بدور از تبلیغات دروغ. مردم ایران باید مصیبت اسلام را حقیقتاً درک کنند تا از آن فرار کنند. مردم چرا از آتش سوزی فرار مکنند؟؟ از زلزله فرار میکنند از توفان وگرد باد فرار میکنند. برای اینکه مصیبت آنها را خوب میدانند که چیست. چرا امروز بسیاری از ایرانیان از اسلام بریده اند، روی گردان شده اند برای اینکه تا حدودی آن هم سطحی به مصیبت اسلام آگاه شده اند. وسعت این آگاهی و عمق اصولی آن در همه ارکان جامعه بطور طبیعی سبب بایگانی شدن دین میگردد. چیزی که کشور های استعمارگر دوست ندارند بهمین دلیل دولتمردان جزیره اهریمنی انگلستان نگران شده و با روسبی های خود مانند لورن خواهر زن تونی بلر نخست وزیر پیشین انگلیس شوی مشمئز کننده شفای خود در قم را به نمایش گذاشت. همه اینها درس عبرتی است برای ما. آنها که به اسلام احترام می گذارند باید به قوانین و مقررات اسلام هم احترام بگذارند. وقتی در جامعه ای قوانین اسلام رعایت نشد دیگر احترام به اسلام چه مفهومی می تواند داشته باشد. در 33 سال که رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی بر ایران حاکم است بجای اینکه عامل بدبختی ایران و ملت – عامل جنایات و جنگ – عامل توسعه اعتیاد و فحشا- عامل ورشکستگی کشور و ملت – عامل کودکان معصوم خیابانی کارتون خواب و فقر گسترده را حاکمیت اسلام و قوانین واپسگرای اسلام بدانیم. آن ها را بحساب خمینی بدرک واصل شده- رفسنجانی- خامنه ای- و دیگران گذاشته ایم و بجای اینکه ریشه را که اسلام است بزنیم به هرس کردن شاخه هائی که پوسیده اند و خودشان خواهند افتاد کوشیده ایم. ملت ایران باید بدانند اسلام مانند مرداب است که هرچه به آن بیشتر نزدیک شوند در آن بیشتر فرو میروند و وجود مرداب سبب تولید کرم و پشه و سایر حشرات می شود و برای از بین بردن کرم و پشه باید مرداب را از بین برد. لذا ملت ایران هم باید برای نجات خود و کشورش اسلام را از بیخ و بن از بین ببرند. وقتی ملت ایران به این حقیقت رسیدند. آن وقت است که می توان به رستگاری ملت ایران امید داشت.
به امید بیداری و آگاهی ملت ستم کشیده و بی یار و یاور ایران