۱۳۹۲ تیر ۲, یکشنبه

نهضت  آزادی  یا سوپر مارکت سیاسی  را بیشتر بشناسیم
ضمن مطالعه تیر ماه نشریه آزادی به مقاله ای از دوست دیرینم  زنده یاد سیاوش بشیری که او را می توان یکی از مبارزان راستین  علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی نامید  برخوردم که حدود 32 سال پیش با نوشتن چندین جلد کتاب های بسیار ارزنده  و مقالات متعدد و افشاگری های خود لرزه بر پیکر رژیم اشغالگر و دد منش جمهوری اسلامی انداخت.  در فرانسه بدست مأموران  جمهوری اسلامی   مسموم  و  به ابدیت پیوست. لذا برای اینکه یادی از او کرده باشم  عین  مقاله اش را  در
وبلاگم حضورتان  پیشکش می شود تا  بدینوسیله خاطره و یاد  او را گرامی داریم.
نهضت آزادی ایران اگر چه در اردیبهشت سال 1340 خورشیدی توسط آیت الله طالقانی- رحیم عطائی- مهندس مهدی بازرگان و ید الله سحابی هم زمان با روی کار آمدن دولت  پرزیدنت جان . اف . کندی از حزب دمکرات آمریکا تأسیس شد. اما بخاطر نقش مهدی بازرگان در ایجاد و فعالیت بیشتر بنام او شناخته شده است. به این ترتیب نام نهضت آزادی و نام مهندس مهدی بازرگان، مترادف هم در باور افکار عمومی نشسته است. بسیاری از گروه های افراطی اسلامی ، مارکسیستی، تروریستی و آشوبگر به شرحی که خواهیم دید از بطن این سازمان متولد شده و تاریخ را به بهمن 1357 پیوند داده اند.  تولد این گروه ها و اقدامات مسلحانه آن ها علیه رژیم شاه بوده است نه  رژیم اشغالگر و دد منش جمهوری اسلامی. در میان همه احزاب و گروه ها و دستجات سیاسی که پس از شهریور 1320 خورشیدی و تا زمان انقلاب 1357 درعرصه سیاست ایران به فعالیت پرداختند نهضت آزادی ایران را می توان بعنوان قشری ترین و بی مسئولیت ترین آنها معرفی کرد. در بد ترین شکل می توان از آن بعنوان یک منجلاب و یا بهتر است از آن  به عنوان یک سوپر مارکت سیاسی یاد کرد.
حزب توده ایران  اگر نسبت به ایران مسئولیتی نداشت حداقل جوابگوی کرملین بود. فدائیان اسلام  در چارچوب واپسگرائی شدید خود به مجوز های شرعی و فتوای علمای اسلام متکی بودند. جبهه ملی ها  اگر نه این بود و نه آن حد اقل بخاطر شخصیت های درجه اولی که داشت مسئولیتی برای  حفظ شخصیت فردی خود قائل بود. اما نهضت آزادی ایران از بدو تشکیل تا امروز پیوسته بعنوان عاملی مخا لف خوان، تنها تحت تأثیر جریان های روز قرار داشته و در سوپر مارکت خود همه نوع مبارز درجه سومی را با هر نوع گرد آورده است. ویژگی مشترک همه این ها با همه اختلاف های اصولی و اساسی که با هم داشته اند در مخالفت با پهلوی ها ( رضا شاه و محمد رضا شاه )  خلاصه شده است.
نهضت آزادی ایران، انترناسیونالیزم اسلام را فریاد می کرد و در همان حال ادعای ملی گرائی داشت. ولی آشکارا یک تاریخ 2500 ساله را نفی می کرد. با آیه های قرآن بحث می کرد ولی از مارکسیسم نتیجه گیری به عمل می آورد. بازاری ها را از فساد دولتمردان رژیم شاه بر حذر می داشت ولی در رأس هرم تشکیلاتی خود فساد فردی را بر گزیده بود. شب ها قرآن می خواند و روز ها چریک مسلح می پروراند. برای جبهه ملی و سران  آن فریاد زنده باد می کشید اما لحظه ای حاضر به همکاری با آن ها نبود. با شریعتمداری بیعت می کرد و چون باد به پرچم خمینی می خورد، مرجعیت تقلید را در او می یافت. بیعت تازه که  اعتبارش را از دست  می داد  پشت  جنازه  شریعتمداری قرار می گرفت. ظاهراً با کمونیستم مخالف بود اما اگر لازم می شد با کمی تخفیف مارکسیست ها قهرمان مسلمان معرفی می شدند و برای این که همه این کار ها را بشود انجام داد نا گزیر دو روئی ، تقلب، نیرنگ، جعل، شایعه سازی، ریا، تخریب مبانی اخلاقی، جو سازی و خیانت از عوامل ضروری و لازم به حساب می آمدند و این همه تنها  از دست کس یا کسانی ساخته بود که می توانستند با فرمولهای ترمودینامیک وجود خدا را ثابت کنند.
نگاهی به آنچه نهضت آزادی ایران بعنوان تاریخچه بیست ساله خود نوشته و تحت عنوان یاد نامه بیستمین سالگرد نهضت آزادی ایران چاپ و منتشر ساخته می تواند ابعاد این سوپر مارکت سیاسی را  بهتر بشناساند.
مطالبی که بدنبال می آید ازچاپ دوم این کتاب که در بهار سال 1362 خورشیدی از سوی دفتر نهضت آزادی ایران انتشار یافته نقل می شود.
تأسیس نهضت آزادی ایران بعنوان یک تشکل سیاسی اسلامی در 25 اردیبهشت ماه 1340 رسماً اعلام گردید. از جمله موسس آن مرحوم طالقانی، رحیم عطائی، مهندس بازرگان و دکتر سحابی هستند، اما نهضت آزادی تنها یک تشکل سیاسی، اسلامی نیست بلکه نهضت آزادی یک جریان سیاسی اسلامی اصیل است که از شهریور1320ببعد در ایران بوجود آمد. در فاصله سال های 1320 تا 1332 قسمت اعظم کوشش ها و تلاش ها در زمینه بیان و آشکار ساختن  مسائل ایدئولوژیک و روشن کردن خط اصیل اسلامی از گرایشات انحرافی و خرفات و ضمناً تربیت عناصر مسلمان و متعهد و با ایمان متمرکز بوده است . مجموعه  حرکت  های سیاسی در این  دوره که  بتدریج  رشد کردند سه حرکت عمده می باشند. 1- حرکت مارکسیستی 2- حرکت ملی 3- حرکت اسلامی است. شهریور 1320 نقطه آغاز جدیدی است از حرکت اسلامی. در این حرکت دو جریان عمده و اساسی مشخص دیده می شود. جریان اول حرکتی است که در میان دانشجویان، دانشگاهیان،    تحصیل کرده های مسلمان بروز کرد. مهندس بازرگان و دکتر سحابی هر دو استاد دانشگاه پرچمدار این جریان در حرکت اسلامی بوده اند. این جریان در حرکت اسلامی است که دین را به دانشگاه و سیاست را به مسجد برد. بروز و ظهور سازمان یافته این جریان اسلامی ولو بصورت پراکنده عبارتند از: انجمن های اسلامی دانشجویان و بعد ها انجمن های اسلامی مهندسین، پزشکان و معلمین و غیرو. نهضت خدا پرستان سوسیالیست، کانون اسلام و انجمن تبلیغات اسلامی. بعد از کودتای 28 مرداد 1332 و تأسیس نهضت مقاومت ملی این جریان بسرعت گسترش یافت. جریان دوم حرکتی بود که از حوزه علمیه قم در میان برخی از مدرسین و طلبه های جوان حوزه های علمیه ظاهر شد. نمونه و سمبل سازمان یافته این جریان فدائیان اسلام و رهبر آن نواب صفوی و یارانش می باشد. جریان اول بعد از کودتای 28 مرداد با تأسیس نهضت مقاومت ملی در مرکز فعالیت های سیاسی قرار گرفت. که بعد از 8 سال مبارزه در سال 50 شیوه مبارزات علنی را انتخاب کرد و نهضت آزادی را بوجد آورد. تشکل های اسلامی از قبیل حزب  مردم  ایران، جاما  و  جنبش مسلمانان مبارز از  همین  جریان  اسلامی نشأت گرفته اند. مجاهدین خلق نیز مولود همین جریان اسلامی هستند. اولین گروه تشکل دهنده مجاهدین خلق،  حنیف نژاد ها و سعید محسن ها و ناصر صادق ها و رضائی ها اعضای فعال نهضت آزادی ایران بودند. هیئت نهضت آزادی ایران روز 21 اردیبهشت سال 1340 طی نامه ای به محمد مصدق پشتیبانی و راهنمائی وی را طلب کرد و محمد مصدق هم در 25 اردیبهشت 1340 تبریکات خود را تقدیم می کند.
سخنرانی مهدی بازرگان بمناسبت اعلام رسمی نهضت آزادی ایران
در مراسم اعلام رسمی نهضت آزادی ایران مهدی بازرگان در منزل صادق فیروز آبادی سخنانی ایراد کرد که قسمت هائی از آن را از کتاب صفحاتی از تاریخ معاصر ایران جلد اول از انتشارات دفتر نهضت آزادی ایران به شرح زیر است.
از خوانندگان  گرامی  خواهشمند  است  به  سخنرانی   مهدی   بازرگان  توجه  بیشتری مبذول دارید:
2500  سال کنار نشستیم و اختیار را رها کردیم. حسابمان را کف دستمان گذاردند. دائماً گرفتاری، خرابی، چپاول تا پشت دروازه های شهر، نا امنی، عقب افتادگی و بردگی. اگر ما خرابی ها را درست نکنیم، اگر جبران غفلت یا خیانت پدران و خود را ننمائیم و لکه های ننگ را از دامن  ایران  نزدائیم   پس  چه کسی این کار  را بکند ؟ معنی خدمت و فدا کاری چیست. مملکت صاحب و مسئولی غیر از ما ندارد. نهضت آزادی ایران به هیچ وجه من الوجود در صدد ایجاد دکانی در مقابل جبهه ملی ایران نیست. بنده بطور خلاصه باید عرض کنم ما مسلمان، ایرانی و تابع قانون اساسی  هستیم. مسلمانیم ، نه به این معنی که یگانه وظیفه خود را روزه و نماز بدانیم. بلکه ورود ما به سیاست و فعالیت اجتماعی منباب وظیفه ملی و فریضه دینی بوده ، دین را از سیاست جدا نمی دانیم. ایرانی هستیم ولی نمی گوئیم که هنر نزد ایرانیان است و بس. ایران دوستی و ملی بودن ما ملزم با تعصب نژادی نیست.
سید محمود طالقانی موسوم به آیت الله سرخ پس از آن که بر حسب بیابیه 25 اردیبهشت 1340 خود  را ملزم به  پیوستن به نهضت آزادی ایران می دید  به استخاره و تفال متوسل شد و آیه های 94 و 95 از سوره نسا در جوابش آمد ! در همین اعلامیه نوشت. اینجانب اگر چه از کوتاهی در انجام وظیفه خود نزد خدا و اولیاء اسلام و نیاکان بزرگوارم شرمسارم ولی پیوسته در صف مبارزه با فساد و مفسدین باقی مانده و به این سبب دعوت همکاری با بنیاد گزاران نهضت آزادی ایران را پذیرفتم. متن مرامنامه نهضت آزادی ایران در همان تاریخ 25 اردیبهشت ماه 1340 تصویب شد. پایان مقاله  زنده یاد سیاوش بشیری.
نقدی بر سخنرانی مهدی بازرگان
خوانندگان محترم خواهشمند است بار دیگر با دقت سخنرانی مهدی بازرگان را مطالعه کنید تا این شخص خائن و دشمن ایران و ایرانی را بیشتر بشناسید. و بدانیم تمام فقر و فلاکت و بلاهائی که از همه طرف برای ایران و ایرانی می بارد عاملینش همین تحصیل کرده های  وجه الملی ها هستند. و بقول معروف این قافله از قافله سالار خراب است.
مهدی بازرگان جزء شاگردانی بود که در دوران پادشاهی رضا شاه با خرج دولت برای کسب علوم به خارج فرستاده شد تا فرا گرفته های علمی خود را به دانشجویان بیاموزد. متأسفانه وقتی وارد ایران شد آفتابه بدست داشت و کتاب طهارت را نوشت.
 مسعود رجوی در نشریات خود رابطه مهدی بازرگان ملعون را در طرفداری از سیاست آمریکا منطبق با رابطه کیانوری با شوروی شناخته  و از این دو مترادفاً کیانوری را عامل شوروی و مهدی بازرگان و رفقای او را مانند یدالله سحابی را عامل آمریکا یاد کرده است.
کریم سنجابی هم در کتابش ( امید ها و نا امیدی ها ) از مهدی بازرگان و رفقای او و از ارتباطات آن ها پیش از کودتای آخوندی خمینی در 22 بهمن 1357 خورشیدی برابر با 1979 میلادی با عوامل آمریکائی ها انتقاد کرده و آن را خطا و حاکی از یک نوع خود خواهی و جاه طلبی و نوعی تعهد ( وطن فروشی ) می داند.
مهدی بازرگان یهودی الاصل که شایسته است او را شیخ مهدی بازرگان نامید. عضو شورای کودتای جمهوری اسلامی بود که همه آدم کشی ها زیر نظر او و یاران جبهه ضد ملی اش انجام شد. و تمام غارت ها و ویرانی های ایران به امضا او صورت گرفت. شیخ مهدی بازرگان بدرک واصل شده و سایر جبهه ضد ملی ها کباده کش تظاهراتی بودند که باعث ویرانی و بدبختی ملت ایران شد.
سندی برای اثبات کشتار افسران به وسیله بازرگان
به این سند توجه فرمائید که دانه های تحقیق زیادی را در بر دارد.
در یک مصاحبه تلویزیونی وقتی از رمزی کلارک سوال شد. آیا حکومت و رژیمی که شما از آن حمایت می کردید ( یعنی حکومت آخوندی خمینی ) همین حکومتی است که هزاران نفر را اعدام کرده است. گفت قرار ما با بازرگان این نبود. قرار بود فقط 200 نفر را اعدام کنند. من نمی دانم چه چیزی شد که آن ها به وعده خود وفا نکردند.
مأخذ: کیهان لندن شماره 32 دوم اسفند 1363 خورشیدی 1984 میلادی.
شیخ مهدی بازرگان خائن پشت بملت کرده همیشه و همه جا ژست وطن پرستی و ملی گرائی و تقوا می گرفت ! چطور حاضر می شود 200 نفر را بدون محاکمه اعدام کند. اصلاً به چه حقی مهدی بازرگان جاسوس اسرائیل با یک آمریکائی ( رمزی کلارک ) قرار می گذارد فقط 200 نفر را اعدام کند
 ارائه  سندی  برای  اثبات  بیشتر.
ویلیام سولیوان سفیر آمریکا در ایران در وقایع 1357 در کتابش بنام ( مأموریت در ایران ) اشاراتی دارد که صدور قتل امیران ارتش و دیگران بر مبنای در خواست شیخ مهدی بازرگان که استخوان هایش در قبر بسوزد ،  بوده است. در این مورد چنین نوشته است.
در مسیر این حوادث تماس ها و مذاکرات ما با رهبران مخالف شاه در تهران روز به روز روشن تر و آشکارتر می شد. اعضای نهضت آزادی تأکید می کردند که عده زیادی از امرای ارتش از نظر آن ها مطرود و غیر قابل قبول می باشند این نوشته سولیوان نشان می دهد بازرگان که رهبر نهضت آزادی بوده قبل از تشکیل دولت موقت ، خود با مقامات آمریکائی تماس داشته است که عده زیادی از امرای ارتش را مطرود وغیر قابل قبول می دانسته است یعنی قابل کشتن که در زمان دولت موقتش دست به این جنایت زده است.
آری این رجاله ها یا فاحشه های سیاسی هستند که با کوله باری از خیانت و جنایت خود را  ناجی ملت ایران می دانند. لذا به هر طریق که ممکن است باید نسبت  به رسوائی  و بی آبرو کردن آن ها اقدام شود.

به امید بیداری و آگاهی  ملت بی یار  و یاور ایران

محمد مجزا