۱۳۹۱ اسفند ۳, پنجشنبه


تا   کی  می خواهیم  در گورستان  مصدق  بمانیم

در نشریه آزادی طی بحثی که در چند شماره ادامه داشت مسأله نفت را از پیدایش آن تا ملی شدن نفت در زمان نخست وزیری  مصدق را که حاصل مطالعه کتاب ها و مقالات زیادی بود را نوشتم. از آنجا که ملی شدن نفت موقعی کامل است که به قرار داد کنسرسیوم بین المللی نفت هم اشاره شود.  لذا در شماره 33 نشریه آزادی مقاله ام تحت عنوان علی امینی و کنسر سیوم بین المللی نفت چاپ شد.

معمولا ًپژوهشگران و نویسندگان در نوشتن مطالب تلاششان بر این است تا آنجا که مقدور است قهرمانان مقاله را از هر جهت به خوانندگان خود معرفی می کنند تا خوانندگان شناخت بیشتری نسبت به فرد پیدا کنند. لذا من هم خویشاوندی علی امینی قاجار تبار را با محمد مصدق قاجار تبار را بیان کردم و بعد هم خیانت علی امینی و زیان های قرار داد کنسرسیوم که سبب بر باد رفتن ایران شد را شرح دادم. و اضافه کردم که علی امینی نوه خاله مصدق پا جای پای مصدق گذاشته بود. همین جمله تعصب دو خواننده گرامی را بر انگیخته بود و در شماره 34 و 35 عنوان کرده بودند من از قرار داد کنسرسیوم استفاده کرده ام تا به مصدق حمله کنم.  بعد هم طبق معمول به نوشتن مطالبی کلیشه شده یک نواخت تکراری در مورد ملی شدن نفت و 28 امرداد پرداخته بودند. و بر چسب مصدق ستیزی را هم به من زدند. ابتدا خواستم بی تفاوت از این مطلب بگذرم ولی مطالبی که در نوشته آن دو خواننده گرامی وجود داشت  بررسی و تجزیه و تحلیل آن ها برای خوانندگان و نسل های آینده و ثبت در تاریخ ایران  بسیار لازم و سودمند است. لذا توجه شما خوانندگان گرامی و محترم را خواهانم.

بر این باورم برای یک داوری بیطرفانه باید با بهره گیری از منطق دانش و اسناد معتبر بهره گرفت  تا بتوانیم واقعیت ها را بدانیم. نخستین گام در راه یک داوری و پژوهش بیطرفانه و آکادمیک این است که تعصب را کنار بگذاریم و واقعیت ها را همان طور که هست بپذیریم. من هرگز احتیاج ندارم به بهانه قرار داد کنسرسیوم بین المللی نفت به مصدق حمله کنم. زیرا از کار های خلاف و من در آوردی و خیانت های محمد مصدق اسناد و مدارک معتبر زیادی وجود دارد که هر وقت لازم باشد می توانم از آن ها استفاده کنم. دیگر اینکه من هرگز مصدق ستیزی نمی کنم ولی چون عاشق کشف واقعیت ها هستم و به هیچ حزب و گروه و سازمان و رژیمی وابستگی ندارم که امروز بلند گوی تبلیغاتی آنها باشم. لذا با مطالعه و پژوهش به مطالب منطقی و مستدل دست یافته ام که باید بگویم زیرا یکی از فلاسفه می گوید آنکس که نمی داند نادان است اما آنکس که می داند و نمی گوید مغلطه گر تبهکار و خائن است. لذا در این نوشتار  مقداری از آنها را ملاحظه خواهید کرد. نکته ای که در این نوشتار می خواهم مطرح کنم همان طور که تیتر مقاله ام می باشد

تا کی جبهه ضد ملی ها و عاشقان مصدق می خواهند در گورستان مصدق باقی مانند. باید مصدق را به تاریخ  بسپارند؟   اما  بنا به ضرب المثل معروف ، اصل بد نیکو نگردد آن که بنیادش بد است. گروهی از استادان دانشگاه  که خود را وابسته به جبهه ضد ملی ها ، می نامند تصور می کنند دیوار فراموشی ملت ایران بالا آمده است. همان طور که در کودتای آخوندی خمینی در سال 57 برابر با 1979 میلادی آفتابه کش خمینی گجستک بودند و زیر عبای او قرار گرفتند و ایران و ایرانی را به  فقر و فلاکت و نابودی کشیدند. هنوز دست از خیانت بر نداشته پتیشنی ( patition    را تهیه کرده اند و مشغول امضاء جمع کردن می باشند که به محمد مصدق جایزه صلح نوبل داده شود. هم چنین  دکتر حمید اکبری در تلاش است که بتواند یکی از سالن های دانشگاه Northeastern شیکاگو را بنام سالن آزادی و دموکراسی مصدق نام گذاری کنند. آیا براستی محمد مصدق  شایستگی این کار ها را دارد. اسناد   مستدل  و منطقی  پاسخ می دهند. ابد ا ابد ا  مصدق شایستگی این عناوین را ندارد. زیرا هنوز سوالات و نکات زیادی از وقایع دوران پر تلاطم محمد مصدق در تاریکی و ابهام قرار دارد.  زیرا نویسندگان و پژوهشگران در میدان مغناطیسی جبهه ضد ملی ها و عاشقان مصدق قرار گرفته به مشاطه گری مصدق پرداخته و از هیچ فریب کاری دریغ نکرده اند.

 در این مقاله کوچک سعی شده است واقعیت هائی بزرگ بیان شود تا تصویری نزدیک به واقعیت ها از محمد مصدق بدست آید.

نظر افراد در مورد محمد مصدق:

در این نوشتار سعی شده است. کار ها و اقدامات خلاف قانون و حرکات من در آوردی مصدق در طول 27 ماه و 23 روز حکومت او ، از دید کسانی که روزگاری با او در تماس و فعالیت بودند بررسی و بیان خواهد شد. متأسفانه به علت محدودیت صفحات مقاله فقط به تعدادی از آنها بطور بسیار فشرده  اکتفاء شده است. تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.

حائری زاده که از اعضای مهم جبهه ملی آنروز بشمار می رفت و یکی از حامیان قوی  مصدق  شناخته شده بود. می گوید در مدت 27 ماه حکومت مصدق. آشوب و خونریزی اغتشاش- تبعید و توقیف ادامه داشت. از مطالعه لایحه اختیارات که   مصدق برای خودش می خواست فهمیدم که مزاج علیل دارای فکر علیل است.

محمد علی شوشتری نماینده مجلس در دوره شانزدهم خطاب به مصدق  چنین می گوید آقای دکتر مصدق مگر شما همان نیستید که هنگام ریاست مالیه در خراسان با وکیل الملک هم دست شده اسناد قراء قوچان را جعل نمودید؟  مگر شما برای آقا خان محلاتی  نشان و  حمایل  فرمان  جعلی  فرستادید.  و  مظفرالدین  شاه  اطلاع  یافت و می خواست دست شما را قطع کند. ولی با توسل جستن به  سید علی تفرشی مجتهد. شاه از قطع دست شما صرف نظر کرد ولی شما را با زدن چند ضربه شلاق در کشیک خانه  اکتفا ء شد. جالب است مصدق در مجلس سکوت کرد و هیج یک از اتهامات را تکذیب نکرد.

مصدق پا جای  پای پسر خاله اش محمد علیشاه گذاشته بود

اگر به تاریخ  نکبت بار  پادشاهان قاجار مانند محمد علیشاه  توجه  شود به  خوبی دیده می شود مصدق در دوران نخست وزیریش پا جای پای محمد علیشاه گذاشته است.

محمد علیشاه مخالف با مشروطه بود.

محمد علیشاه علاقه به سیستم استبدادی و حکومت مطلقه داشت.

محمد مصدق هم علاقه به حکومت مطلقه داشت به همین دلیل همیشه  هر شغلی را با اختیار تام می خواست.

محمد علیشاه با به توپ بستن مجلس شورایملی خودش را ازچنگ مجلس رهانید.

مصدق السلطنه هم با خواستن اختیار تام و بستن مجلس سنا و منحل کردن مجلس شورایملی و دیوان عالی کشور خودش را از انتقاد و استیضاح نمایندگان ملت رهانید.

محمد علیشاه از حمایت روسیه بر خوردار بود.

مصدق السلطنه هم از حمایت سر پرسی کاکس کمیسر عالی انگلیس و دولت فخیمه انگلستان  برخوردار بود. بهمین دلیل مصدق بدون اینکه معروفیت و سابقه کار اداری در ایران داشته باشد. وقتی با ماشین اهدائی کمپانی هند شرقی که کار گزار سیاست انگلستان در بمبئی بود.  و با راننده هندی به ایران آمد. در شیراز سر از والی فارس شدن در آورد.   

 سید حسن مدرس نماینده مجلس مصدق را شاگردی می دانست که همیشه در کلاس اول عوامفریبی باقی خواهد ماند.

بر قراری  سانسور در دوران  نخست  وزیری  محمد  مصدق

بعد از کشته شدن  رزم آرا ،  مصدق نخست وزیر می شود. همان روز اول سانسور را لغو می کند. در کابینه مصدق حسین فاطمی معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت می شود

و کریم پور شیرازی هم روزنامه نویس طرفدار دولت و صاحب نفوذ و شهرت و تا آنجا که قلمش توان داشت شروع به نا سزا گفتن به دربار و روزنامه های توده ای مثل شهباز می کند. از لغو سانسور یک ماه بیشتر نگذشته بود که حسین فاطمی محرم علی خان  مأمور سرشناس شهربانی را احضار کرد و یک صفحه کاغذ به سوی او دراز کرد و گفت محرم علی خان این ها روزنامه هائی هستند که اجازه انتشار ندارند. همین الان می روی و جلوی  انتشارشان را می گیری. این حکم قانونی توقیف آن ها است. توقیف روزنامه ها برقراری حکومت نظامی و تمدید آن و بر قراری قوانین بسیار سخت برای روز نامه ها سبب شد دکتر مظفر بقائی گفت هر کس روزنامه بنویسد بلافاصله تیر باران خواهد شد.

 دکتر منوچهر فرمانفرمائیان که دائی مصدق بود می گوید:  مصدق میل داشت همیشه قهرمان باشد. و پیوسته از دموکراسی سخن می گفت. اما مستبد بود. او مستبدترین نخست وزیری بود که ایران تا آن روز دیده بود.

عبدالقدیر آزاد نماینده مجلس چنین می گوید: من در چند روز قبل در نطق قبل از دستور خود گفتم که کابینه اقای مصدق  کابینه هو و جنجال است. من از سالیان دراز به طرز فکر و سابقه آقای مصدق آشنائی دارم. ایشان در کار های مثبت عاجزند و در سیاست منفی و میتینگ ونطق استاد و مهارت فوق العاده ای دارند ایشان یک منتقد بسیارخوب و عالی هستند. ولی صد دینار از ایشان کار مثبت ساخته نیست. همین جا از جبهه ضد ملی ها و شیفتگان مصدق قویاً می خواهم 5 کار مثبت و سازندگی مصدق را برای ما اعلام دارند. من اعلام می کنم از محمد مصدق 50 خیانت را با اسناد معتبر را اعلام کنم.

 سناتور عماد تربتی در مجلس گفت:  آقای مصدق همیشه می گفت با حکومت نظامی  مخالف است  و همیشه داد از آزادی می زد. ولی امروز دولت ایشان زیر سایه حکومت نظامی حکمرانی می کند.

حسنین هیکل روز نامه نگار معروف مصری می گوید: مصدق بعنوان یک رهبر سیاسی ترکیب عجیبی به نظر می آمد. او هیچ طرح و اندیشه ای در باره سازمان دولت خود نداشت. دولت مصدق را متهم ساخت که عرضه بر داشتن کوچکترین قدمی در راه اصلاحات مملکتی را نداشت. باید به عجز و بیچارگی خود اعتراف نماید.

الهیار صالح یکی از یاران با وفای مصدق می گوید.  مصدق علاقه داشت کار های رسمی کشور را با پیژامای پشمی خاکستری در تخت خواب ساده انجام دهد.

بنا به گفته نزدیکترین و  دوستانش مصد قوم خویش بازی را بر مصالح ملی و مملکت ترجیح می داد به همین دلیل به هزار فامیل معروف گردیده بود.

 مصدق السلطنه  معتقد  بود  اگر رضا  شاه  جاده  نمی ساخت.  دبستان  و  دبیرستان نمی ساخت. بمراتب بهتر بود تا ایرانی که توسط دیکتاتوری بنام رضا شاه اداره شود.

محمد مصدق در 20 آذر 1344 خورشیدی وصیت می کند از بابت منافع مستغلات که دارد برای او نماز و  روزه وحج بکار برند.

محمد مصدق به اصل اول قانون اساسی مشروطه اعتقاد داشت. اصل اول قانون اساسی چه می گوید: اصل اول قانون اساسی می گوید 5 آخوند بدون انتخابات ملت ایران به مجلس بیایند تا نگذارند قوانین مترقی که مخالف اسلام است تصویب شود. مانند آزادی زنان از زندان چادر.

محمد مصدق قاجار تبار در دوره ششم مجلس شورایملی بعنوان نطق قبل از دستور چنین آغاز سخن می کند. قوانین اسلام از هر قانونی بهتر است. و عکسی از حضرت محمد که قرآنی در دست دارد به نمایندگان نشان می دهد و می گوید این شمایل پادشاه ایران است که در دست او بیرق ایران است. یعنی قرآنی که در دست حضرت محمد است.

توجه شود: چطور عوامفریبی می کند و چطور افکار ملت ایران را بر علیه رضا شاه که در آن مقطع زمانی دوران سازندگی و مترقی شدن ایران بود می کند.

محمد مصدق در سال 1299 خورشیدی که از بمبئی هندوستان با ماشینی که هدیه کمپانی هند شرقی ( بخوانید کار گزار انگلستان در هندوستان ) با راننده هندی وارد ایران می شود. وقتی به شیراز می رسد طبق برنامه از پیش تنظیم شده  توسط  انگلستان والی  ( استاندار ) فارس می شود. توسط افراد مطلع می شود یکی از آخوند های معروف شیراز کتابی نوشته که در آن کتاب  خواهان اجرای قوانین اسلام در ایران شده بود. محمد مصدق با هزینه استانداری آن کتاب را با تیراژ زیاد چاپ می کند و در اختیار تمام ادارات و موسسات و مردم قرار می دهد.

سوال در این است چرا محمد مصدق این قدر طرف دار اسلام در ایران بود؟

جواب روشن است: دولت انگلستان می دانست با اهرم اسلام می تواند کشور های اسلامی را در استثمار خود داشته باشد. لذا محمد مصدق عوامفریب بزرگ در تلاش بود بهر نحوی که می توانست اسلام را در ایران نهادینه کند.

محمد مصدق در جلسه مورخ 16 اسفند ماه 1322 در دوره چهاردهم مجلس شورایملی در باره رضا شاه چنین گفت: دیکتاتور با پول ما و به ضرر ما راه آهن کشید و بیست سال برای متفقین تدارک مهمات دید. عقیده و ایمان رجال مملکت را از بین برد. املاک مردم را ضبط و فساد اخلاق را ترویج و اصل 82  قانون اساسی را تغیرنمود و قضاوت دادگستری را متزلزل کرد. برای بقاء خود قوانین ظالمانه وضع نمود.  چون به کمیت اهمیت می داد بر تعداد مدارس افزود و بر کیفیت عقیده نداشت. سطح معلومات تنزل کرد. کاروان معرفت به اروپا فرستاد ولی نخبه آنها را ناتوان و معدم کرد. رفع حجاب اززنان  پیر و بی تدبیر چه  نفعی  برای  ما داشت؟  اگر خیابان ها اسفالت نمی بود چه می شد؟ اگر عمارت و  مهمانخانه  ها ساخته  نشده  بود  به کجا  ضرر  می رسید. من می خواستم روی خاک راه بروم و وطن را در تصرف دیگران نبینم. خانه ای را در اختیار داشتن به از شهری است که در دست دیگران است. این کار سیاستمداران وطن پرست انگلیس است که فردی یعنی رضا شاه را آلت اجرای مقاصد خود قرار می دهند و پس از اخذ نتیجه  از بردن او، به مردم منت می گذارند. قضاوت این گفتار را بعهده شما واگذار می کنم.   

از مجموع مطالبی که حضورتان پیشکش کرده ام می توان نتیجه گرفت. محمد مصدق مردی است منفی باف عوامفریب برای حفظ وجاهت خود از هیچ کاری حتی دروغ گفتن . حق را نا حق کردن و تهمت وارد کردن ابائی نداشت

به استناد مدارک و شواهد. از آغاز مشروطیت ایران ( 1285 خورشیدی ) تا کودتای آخوندی خمینی گجستک در سال 1357 یعنی در مدت 72 سال هیچ نخست وزیری مانند محمد مصدق مجلس شورایملی را بی اعتبار و سست نکرده بود. او تنها کسی است  که در کل تاریخ مشروطیت:

1   حق قانون گذلری را بر خلاف قانون اساسی تماماً از مجلس سلب و بخود اختصاص داد.

2 یک تنه بیش از دویست ( 200 ) قانون تهیه و تصویب کرد.

3 از حاضر شدن در مجلس و پاسخ دادن به استیضاحات خود داری کرد

4 دیوان عالی کشور ، و دادسرا ها ودادگاه های اختصاصی و نظامی را منحل کرد.

5 تعداد اعضای انجمن نظارت بر انتخاب نمایندگان مجلس را بر خلاف قانون افزایش داد.

6 بر خلاف قانون اساسی انتخابات برخی از حوزه های رأی گیری شهرستان های متعدد را موقوف کرد.

7   برای از اکثریت انداختن مجلس به نمایندگان طرفدار  خود دستور می داد از جلسه مجلس خارج شوند.

8 بیش ازهر فرد ایرانی به خزانه کشور زیان وارد کرد. متجاوز از 2/1  ملیارد دلار آن روز یا معادل 15 ملیارد امروز.

9 محمد مصدق تنها نخست وزیری است که برای دریافت وام خارجی، ملتمسانه و بطرق مختلف بکرات از آمریکا در خواست وام کرد ولی پذیرفته نشد.

10 بدون کسب اجازه از مجلس 400 میلیون تومان اسکناس بدون پشتوانه چاپ کرد.

11 در هیچ دوره ای مانند 28 ماه  نخست وزیری محمد مصدق تظاهرات خیابانی و کشته و زخمی نداشت.

12 در زمان هیچ یک از نخست وزیران ایران این همه نماینده مجلس از ترس جان خود در مجلس شورایملی متحصن نشده بود

13- در دوره هیچ زمامداری رسانه های دولتی و روز نامه های وابسته به دولت به دگراندیشان و مخالفین حمله و بی احترامی نکرده بودند.

14- در دوره هیچ نخست وزیری مجسمه رضا شاه و محمد رضا شاه پائین کشیده نشده بود.

15   از آغاز مشروطیت تا  زمان  نخست وزیری مصدق. هرگز  قوه مقننه یعنی مجلس شورایملی.  درکار قوه قضائیه دخالت نکرده بود. در زمان مصدق بود که با لایحه عفو خلیل طهماسبی و لایحه مهدور الدم ساختن نخست وزیر پیشین (سپهبد رزم آرا ) و لایحه مصادره اموال احمد قوام  ( قوام السلطنه ) . در کار دادگستری دخالت نمود.

16 هیچ نخست وزیری به اندازه محمد مصدق خود را طرفدار قانون نشان نداد  و به اندازه مصدق قانون را زیر پا نگذاشته است. مواردی که به بطور مختصر در این نوشتار حضورتان پیشکش شده است. یک صدم از آن است که براستی باید از مصدق بدانیم.

من بر این باورم  افرادی بدون شناخت مصدق از روی سادگی خود را طرفدار مصدق و جبهه ضد ملی ها  می نامند.

به پایان آمد این دفتر حکایت هم چنان باقی است