۱۳۹۰ مهر ۱۵, جمعه

ابراهیم یزدی جرثومه را بیشتر بشناسیم

ابراهیم یزدی در مهر ماه 1310 خورشیدی در یک خانواده مذهبی در قزوین بدنیا آمده است. در اواخر دهه 1950 میلادی برابر با دهه 1330 خورشیدی زمانی که ابراهیم یزدی هنوز در ایران  اقامت داشت با شروع  نخست  وزیری محمد  مصدق  عضو جبهه ضد ملی می شود. یزدی ناشر روز نامه راه مصدق بود. توسط هدایت کننده آینده خود بنام ریچارد کاتم به شهرت میرسد. ریچارد کاتم یکی از مأموران وزارت خارجه و سازمان سیا C. I . A  امریکا بود که به ایران فرستاده شده بود، با این وظیفه که با مخالفان حکومت محمد رضا شاه تماس بر قرار کند. ابراهیم یزدی در سال 1339 به آمریکا می آید و بعنوان دبیر شورای مرکزی و مسئول تشکیلات جبهه ضد ملی  انتخاب میگردد. یزدی مؤسس اولین مسجد در هوستون تگزاس بود. هم چنین عضو بسیاری از تشکیلات دانشجویان مسلمان در آمریکا بود و تعدادی از این دانشجویان بعد ها جزو رهبران و دولتمردان کشورهای اسلامی دنیا شده اند مانند طیب اردوغان نخست وزیر فعلی ترکیه- ما هاتیر نخست وزیر سابق مالزی و انور ابراهیم معاون او- حسن الترابی از دولتمردان سودان- عزالدین عراقی از فعالان حزب دموکرات عراق: ابراهیم یزدی علاقه زیاد به قرآن خوانی داشت به همین دلیل مرتب در منزلش قرائت قرآن دایر میکرد.
 ابراهیم یزدی در سال 1344 خورشیدی مسئولیت سازمان ( سماع ) را بر عهده داشت و با همکاری مصطفی چمران و محمد توسلی به تأسیس اولین پایگاه تروریستی و جنگ های مسلحانه چریکی در مصر و جنوب لبنان اقدام کرد. در فعالیت های خمینی گجستک، ابراهیم یزدی می باید بعنوان یکی از کلید های بین المللی هماهنگ کننده در تصرف ایران بوسیله  ابلیس خمینی بکار گرفته شود بهمین دلیل وقتی خمینی گجستک از عراق اخراج شد و کویت او را نپذیرفت ابراهیم یزدی طبق وظیفه اش برنامه فرانسه را برای خمینی گجستک ترتیب می دهد و با همکاری صادق قطب زاده خانه ای در نوفل لوشاتو تهیه می کنند و از آن زمان جزو مشاورین ابلیس خمینی می شود. ریچارد کاتم توانست روابط خود را با ابراهیم یزدی حفظ کند و برای اجرای عملیات و اقدامات خانه بر انداز ایران ابراهیم یزدی را آماده کند. لذا مرتب ابراهیم یزدی را در ایالات متحده - اروپا و ایران ملاقات میکرد. آخرین دیدار ریچارد کاتم با ابراهیم یزدی اوایل سال 1357 خورشیدی برابر با 1978 میلادی بود.
 همسر ابراهیم یزدی ریچارد کاتم را چنین توصیف می کند: ریچارد کاتم یک دوست بسیار نزدیک  شوهر من بود  و او تنها  کسی است که حتی  بیش از من  درباره او می داند. ریچارد کاتم استاد دانشگاه ( پی تز بورو ) در ایالت کنه تیکت بود و یکی از پر جنجال ترین حامیان رژیم خمینی در امریکا بود. ریچارد کاتم در دفاع از رژیم اشغالگر و خود کامه خمینی اصرار می ورزید و تأکید داشت باید بنیاد فکری نهضت خمینی گجستک را افراد درک کنند. ابراهیم یزدی در آمریکا با همکاری صادق قطب زاده برای بوجود آوردن اخوان المسلمین فعالیت می کردند و دانشجویان مسلمان و افراد حرفه ای را در گروه های متعدد که خود بوجود می آوردند استخدام میکردند و در سال1963 میلادی برابر با 1342 خورشیدی به ایجاد انجمن دانشجویان مسلمان اقدام کردند و این انجمن در سراسر ایالات متحده آمریکا و کانادا فعالیت داشت و تلاششان این بود که آمریکا را بسوی اسلامی شدن به کشاند. در سال 1964 ابراهیم یزدی به اروپا سفر کرد و سه سال در فرانسه و آلمان و در دانشگاه امریکائی بیروت ماند که از مدت ها پیش سنگر عملیات جاسوسی انگلیس و آمریکا در خاور میانه بود.
ابراهیم یزدی در زمان اقامتش در پاریس با علی شریعتی که یکی از ایدئولوگ های فناتیک ایرانی وابسته به بنیاد صلح برتراند راسل بود در تماس بود. لازم به توضیح است  کشور های استمارگر از چهار نهاد بین المللی به عنوان اهرم ابزاری برای به زانو در آوردن کشور های دیگر از آنها استفاده می کنند. این چهار نهاد عبارتند از حقوق بشر- سازمان عفو بین المللی- سازمان ضد جاسوسی و انیستیتوی  روابط بشری و بنیاد صلح بر تراند راسل که علی شریعتی وابسته به آن بود. علی شریعتی و ابراهیم یزدی در مورد اینکه به اتفاق به ایران باز گردند و شبکه خود را در ایران دایر کنند گفتگو کردند. بهر حال تصمیم گرفته شد علی شریعتی ابتدا و بعد ابراهیم یزدی در پی او به ایران بیایند. ابراهیم یزدی در سال 1967 به آمریکا برگشت و به هوستون تگزاس رفت و در دانشکده بایلور مشغول کار شد.
پرفسور توماس ریکس از دانشگاه جورج تاون و هماهنگ کننده مردم آمریکا در امور ایران که هوا دار خمینی و از کنترول کنندگان اصلی ابراهیم یزدی بود در مورد ابراهیم یزدی چنین می گوید. من شک دارم که ابراهیم یزدی در دانشگاهی درس داده باشد. هر شش هفته یک بار به شهر واشنگتن  می آمد و با انواع مردم دیدار میکرد و تلاش میکرد سازمان جوانان مسلمان خود را گسترش دهد. ابراهیم یزدی در مورد دیدار های خود همیشه با احتیاط عمل میکرد.پرفسور ریکس اقرار می کند کمی از ابراهیم یزدی ناراضی بود زیرا او همیشه بسیار کلی باف و جاهل بود و کمی هم سر وکارداشتن با او دشوار بود.
با تسلط خمینی گجستک بر ایران ابراهیم یزدی مقام معاونت نخست وزیر را در امور انقلاب بر عهده گرفت و بعد وزیر امور خارجه شد و حتی دستگاه های امنیتی را در اختیار گرفت و چهار هزار چریک کمیته ها در اختیار ابراهیم یزدی بودند و آنها مسئول کشتار  و حمام  خون در ایران  بودند  و بعد  به نیرو  های  سپاه  پاسداران  پیوستند تا بی قانونی و زور گوئی وترور را در سراسر ایران ایجاد و رسمی کنند. داماد ابراهیم یزدی بنام شهریار روحانی نماینده انجمن دانشجویان مسلمان در واشنگتن بود که زیر نظارت اخوان  المسلمین فعالیت میکرد. بعداً سخنگوی رسمی پدر زن خود یعنی ابراهیم یزدی و حکومت خمینی در امریکا شد. شهریار روحانی بیشتر وقت و انرژی خود را صرف گمراهی ایرانیانی کرده است که در آمریکا زندگی میکردند تا مخالفت و مبارزه خود را با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی را فراموش و رها کنند.
موقعیت  ابراهیم  یزدی  بعد  از  انقلاب
ابراهیم یزدی همراه ابلیس خمینی از فرانسه به ایران آمد شورای انقلاب را تشکیل داد و با شروع دولت موقت مهدی بازرگان کلیمی معاون نخست وزیر در امور انقلاب و پس از بر کناری کریم سنجابی وزیر امور خارجه می شود در سالهای 1358 و 59 سرپرستی کیهان را بر عهده داشت. در دور اول مجلس شورای اسلامی ( بخوانید طویله اسلامی ) نماینده مجلس می شود ولی وقتی خود را کاندیدای ریاست جمهوری می کند شورای نگهبان صلاحیت او را رد می کند.
پس از بدرک واصل شدن مهدی بازرگان بعنوان دبیر کل مادام العمر نهضت ضد آزادی بر گزیده میشود.
ماجرای اعدام امیران ارتش شاهنشاهی
در خاطرات صادق خلخالی که نام اصلی او ( سید صادق صادقی گیو ) است. چنین می خوانیم. ابراهیم یزدی در همه کار ها دخالت میکرد حتی باز پرس هم شده بود. خلخالی اضافه می کند ابراهیم یزدی نصیری و رحیمی را  محاکمه کرد در صورتی که او می دانست من قاضی و حاکم شرع معرفی شده ام ولی او کار خود را میکرد. سر انجام کاسه صبرم لب ریز شد و مستقیماً به خدمت امام  رفتم  و عرض کردم  ابراهیم  یزدی نمی گذارد من کار خود را بکنم. امام فرمود اگر بار دیگر آن جا آمد   یقه او  را     بگیر ! ( سپس امام یقه من را گرفت و گفت این جوری ) خلخالی ادامه می دهد پس از بیانات امام من با قدرت تمام به مدرسه رفاه برگشتم و آن شب می خواستم 24 نفر را اعدام کنم. چشم همه آنها را بسته بودیم بازرگان و ابراهیم یزدی هم آنجا بودند که این ور و آن ور میرفتند. خلخالی ادامه می دهد فردای آن شب که نصیری- ناجی-  رحیمی- خسرو داد و عده دیگر که اعدام شده بودند. مهندس بازرگان مصاحبه مطبوعاتی تشکیل داد و با کمال تعجب اعلام نمود ما از وضع دادگاه های انقلاب کوچکترین اطلاعی نداریم.
 وای که این جنایتکاران با امیران دلاور ارتش و ملت ایران چه کردند. ننگ و نفرین ابدی بر آنها و آورندگان وحامیان آنها باد.
                   به امید  بیداری  و آگاهی  ملت  ایران