۱۳۹۰ تیر ۲۳, پنجشنبه


شرح تحصیلات محمد مصدق در ایران
                          مصدق السلطنه در اندیشه مدرک تحصیلی
تعریف های گوناگون در مورد تاریخ و شخصیت های تاریخ ساز شده است. مثلا میگویند تا مادامی که ما چشم و دل به روی واقعیت ها ببندیم هرگز نمیتوانیم به واقعیت ها برسیم. در مورد محمد مصدق متأسفانه واقعیت ها به ملت ایران گفته نه شده است  به همین دلیل بسیاری از گوشه های زندگی محمد مصدق پنهان مانده، ولی در عوض پژوهشگران و عاشقان مصدق تا توانسته اند به مشاطه گری او پرداخته اند.  در این مورد یکی از فلاسفه گفته زیبا دارد که میگوید. آن کس که حقیقت را نمی داند نادان است، اما آن کس که حقیقت را می داند و نمیگوید مغلطه گر تبهکار و خائن است. این گفته فیلسوف در مورد  جبهه ضد ملی  ها و مصدقی ها  و بسیاری از   پژوهشگران  صدق می کند. لذا تصمیم دارم تحصیلات محمد مصدق در ایران و اروپا را که کمتر مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است را برایتان شرح دهم    و ملاحظه خواهید فرمود چقدر بما خیانت شده است.
در دوران زندگی مصدق السلطنه دبستانهائی بشرح زیر وجود داشت.
1 - مدرسه های سنتی  که عبارت بودند از ( مکتب خانه ها و مدرسه طلبگی )
2- معدود مدرسه هائی که با سبک جدید در تهران و شهرستانها تأسیس شده بود. مانند دارالفنون ( در تهران و تبریز ) 
آقای ایرج افشار در کتاب خود بنام ( سواد و بیاض ) نوشته است درباریان و خانواده های اعیان و اشراف و ثروتمندان فرزندان خود را به مکتب خا نه و یا مدرسه طلبگی نمی فرستادند بلکه برای فرزندان خود به اصطلاح معلم سر خانه می آوردند و این معلمان  درسهای مکتب خانه و مدرسه طلبگی را در منزل به آنان درس می دادند.
مصدق السلطنه که از طبقه عیان و اشراف بود ظاهراً دوران مکتب خانه و دوره مدرسه طلبگی را مانند اکثر فرزندان اعیان و اشراف و ثروتمندان زیر نظر معلم های سر خانه تحصیل کرده بود و به مدارسی که به سبک جدید در تهران و شهرستانها مانند دارالفنون تأسیس شده بود نرفته است.
سو الی که پیش رو داریم اینستکه آیا  مصدق السلطنه از وجود دبیرستان  دارالفنون  در  ایران بی اطلاع بود که نرفته است؟؟
میرزا تقی خان که بعداً به امیر کبیر شهرت یافت مردی مطلع و کار آمد بود و طی چهار سال وزارتش به اصلاحات متعدد و  مهمی  دست زد از جمله اقدام به تاًسیس مدرسه ای نمود که به مدرسه دارالفنون معروف شد. مدرسه دارالفنون به عنوان یکی از مهمترین دبیرستان های ایران با ساختمان زیبای سنتی خود تا به امروز دایر است.
تاریخ افتتاح دارالفنون 1229 خورشیدی است و تاریخ تولد محمد مصدق 1258 خورشیدی است  پس دارالفنون 28 سال پیش از تولد محمد مصدق گشایش یافته و بسیاری از اقوام و افراد خانوادگی مصدق السلطنه از آن فارغ التحصیل شده بودند. لذا بهانه نبودن مدرسه در ایران از بسیاری خانواده های معمولی  پذیرفتنی است اما از مصدق السلطنه  جوان و با  نفوذ و   قدرت  خانوادگی که  داشت نمی توان  چنین بهانه ای را پذیرفت.
شاید برای برخی این توهم پیش آید که دارالفنون در تهران قرار داشته و مصدق پس از سومین ازدواج مادرش ( خانم نجم السلطنه ) با میرزا فضل الله وکیل الملک به همراه مادر و نا پدری به تبریز رفته نمی توانست در دارالفنون به تحصیل بپردازد. این بهانه هم مردود است زیرا پس از تأسیس دارالفنون درتهران در سال1245 خورشیدی مدرسه ای به سبک دارالفنون در تبریز تأسیس گشت و همان رشته هائی که در دارالفنون تهران تدریس می شد برنامه تحصیل این مدرسه هم بود. لذا بر اساس این مدارک چاره ای نداریم جز این که بپذیریم قهرمان ما ( محمد مصدق ) در این گونه مسائل سر راستگوئی ندارد.
مدرسه سیاسی برای تحصیلات دانشگاهی
در دوران سلطنت مظفرالدین شاه در تاریخ 28 آذر ماه 1278 خورشیدی برابر با 1899 میلادی مدرسه سیاسی در تهران تأسیس شد داوطلبان این مدرسه که دوره اش چهار سال پیش بینی شده بود می باید سنشان از 15 سال کمتر و از 22 سال بیشتر نباشد و در امتحان ورودی ( کنکور ) قبول شده باشند. تعداد افراد مدرسه سیاسی در روز افتتاح هفده نفر بودند که در امتحان ورودی قبول شده بودند. عبدالله مستوفی و علی اکبر دهخدا از جمله این شاگردان بودند. از هفده نفری که در سال1278 خورشیدی در مدرسه سیاسی پذیرفته شده بودند، پس از چهار سال فقط هشت نفر فارغ التحصیل می شوند و وزارت امور خارجه ایران همه آن ها را برای خدمت در آن وزارت خانه دعوت می کند.
توضیح مصدق السلطنه در مورد مدرسه سیاسی
مصدق السلطنه در مورد مدرسه سیاسی در صفحه 54 و 55 کتاب خاطرات و تألمات بقلم خودش چنین نوشته است.
مدرسه سیاسی هم در آن ایام تازه دایر شده بود. می خواستم در آن تحصیل کنم ولی از این نظر که یک مستخدم دولت پس از سالها تصدی کار و خدمت نمی  توانست در عداد( یعنی در ردیف ) محصلین در آید تحصیلات خود را در حدود برنامه آن مدرسه در خانه تهیه کردم و ایامی که با استادان گرامی شادروان شیخ محمد علی کاشانی میرزا عبدالرزاق خان بغایری- میرزا غلامحسین خان رهنما و میرزا جواد خان قریب و ناظم مدرسه آلمانی گذرانیده ام را فراموش نمی کنم.
توجه شود همه این تعریف ها که مصدق در بالا از ایامی که با استادان بوده و نام افراد را میبرد ارتباطی به مطلب ندارد فقط برای دور کردن ذهن خواننده از اصل مطلب است و چاره ای نداریم جز این که بپذیریم قهرمان ما محمد مصدق سر راستگوئی با ما ندارد.
تجزیه و تحلیل توضیح مصدق السلطنه در مورد مدرسه سیاسی
حرف  حرف می آورد  و  طولانی شدن  مطلب  خستگی برای خواننده  ولی بر این  باورم آنها که می  خواهند با  واقعیت ها آشنا  شوند و بخصوص اهمیت  موضوع  پروانه  ادامه  بحث را به من خواهند داد.
مصدق السلطنه در زمان افتتاح مدرسه سیاسی حدود20 سال داشته و از نظر سنی اشکالی برای ورود به آن مدرسه را نداشته است. ولی در آن زمان هرگز به فکرش خطور نمیکرد که در آن مدرسه ثبت نام کند زیرا شغل پر درآمد و عالی مستوفی خراسان را  با سن کم که داشت برای محمد مصدق 17 -18 ساله حتی از استادی مدرسه سیاسی نیز بالا تر و پر در آمد تر بوده است.( مستوفی یعنی حسابدار و دفتر دار خزانه ). جبهه ضد ملی ها و عاشقان مصدق خود پرسی کنید. براستی شرم آور نیست جوانی 17 ساله فقط بخاطر اینکه فرزند نامشروع مظفرالدین میرزا ( مظفرالدین شاه بعد) بوده است پدر بزرگش ناصرالدین شاه او را به این سمت منصوب می کند؟؟؟ برمیگردم به مقاله.  بعد از استقرار مشروطیت و فعالیت های سیاسی مصدق به فکر تحصیل افتاد اما 27 ساله بود و 5 سال از سن لازم برای شروع تحصیل در مدرسه سیاسی بیشتر داشت لذا نمیتوانست در مدرسه سیاسی به تحصیل مشغول شود. ولی دل مصدق برای داشتن مدرک لیسانس بقول معروف لک زده بود. لذا محمد مصدق بر طبق روش همیشگی خود تدبیر و یا به عبارت صحیح تر حیله ای اندیشید که بدون زحمت و مطالعه به مدرک لیسانس دست یابد. مصدق تصمیم گرفت با استخدام استادان مدرسه سیاسی بعنوان معلم سر خانه مقداری از رساله های استادان را مطالعه کرده و بعنوان مستمع آزاد در پایان سال همراه با سایر دانش آموزان در امتحانات شرکت کند. ( حیله خوبی است بجای چهار سال زحمت و مطالعه کردن با چند ماه در خانه و استخدام معلمان سر خانه لیسانس گرفتن بسیار عالی است. غیر از این است ؟؟؟
توجه شود: در آن زمان یکی از رجال دربار بنام میرزا عبد الله محقق الدوله که اهل خراسان بود و به عنوان نماینده آن استان در مجلس شورایملی عضویت داشت در زمانی که محمد مصدق  مستوفی خراسان بود با مصدق دوستی و آشنائی داشت و از همه مهمتر مانند محمد مصدق عضویت جامع آدمیت ( فراماسیونری ) بود و در مبارزات پنهانی بر علیه اتابک صدر اعظم فعالیت می نمود. در آن زمان آقای عبدالله محقق معاونت مدرسه سیاسی را  نیز بر عهده داشت لذا با توجه به دوستی محمد مصدق و ارتباط شغلی در خراسان و روابط درباری و از همه مهمتر عضویت در جامع فراماسیونی آدمیت و همکاری در مبارزه سیاسی که بین مصدق و محقق الدوله وجود داشت بخصوص با استفاده از قدرت و نفوذ محمد علی شاه و بستگان خود در دولت و دربار و همچنین دائیش فرمانفرما که در آن زمان وزیر عدلیه ( وزیر داد گستری ) را بر عهد داشت مصدق میتوانست نظر موافق رئیس مدرسه سیاسی میرزا حسین موتمن الملک و استادان را برای شرکت بصورت مستمع آزاد جلب کند و بقیه استادان هم که معلم سر خانه اش      بودند  و  با  دریافت   حق التدریس و   غیرو   از   نظر    اخلاقی       خود     را       موظف می دیدند از محمد مصدق در همه موارد حمایت نمایند  اما از بد حادثه و یا بخت بد مصدق تقدیر در این جا با حیله و نیرنگ  مصدق جور در نیامد و  محمد علی  فروغی  معروف  به  (  ذکاء  الملک ) از سال تحصیلی 1286 خورشیدی به ریاست مدرسه علوم سیاسی منصوب گردید. محمد مصدق در آغاز انتخاب فروغی با اتکاء به همان قدرت حامیان متنفذ خود در دربار و دولت به این تغیر توجه ای نکرده و هم زمان با فعالیت های سیاسی بطرفداری از محمد علیشاه نزدیک امتحانات پایان سال تحصیلی  در صدد ثبت نام و کسب اجازه شرکت در امتحانات بر آمد ولی با مخالفت شدید محمد علی فروغی ( ذکاء الملک ) مدیر مدرسه علوم سیاسی روبر شد. و مصدق السلطنه نتوانست در امتحانات پایان سال شرکت کند لذا تمام نقشه هایش نقش بر آب شد و مصدق دغل کار شیاد از دستیابی به لیسانس بدون زحمت محرم شد. لذا محمد مصدق در ایران برای یک ساعت حتی بعنوان تشریفات روی نیمکت مدرسه ای ننشسته است. گواهینامه ششم دبستان - دیپلم دبیرستان و لیسانس نداشته است. این بحث در مورد تحصیلات محمد  مصدق در اروپا  ادامه خواهد داشت تا دریابیم براستی محمد مصدق دکترا داشته است؟؟؟. مطالعه آن  توصیه میشود.
                به پایان  آمد  این دفتر حکایت  همچنان  باقی  است