۱۳۹۳ تیر ۲۹, یکشنبه

قدر شخصیت  های  تاریخی خود را نمی دانیم
نوشتار زیر  طنز آمیز است.  امیدوارم مورد پسند شما قرار گیرد.
در تاریخ  100 سال گذشته ایران  شخصیت ها ئی ظهور کردند که ایرانی ها قدر و قیمت هیچ کدامشان را ندانستند. در این نوشتار به دو نفر از آن ها اشاره می کنم.
یکی رضا شاه بود که خدمات زیادی انجام داد بدون اینکه بداند این کار ها را برای چه مردمی انجام می دهد . دومین نفر احمد شاه بود که اگر کاری برای ملت ایران انجام نداد اما بر خلاف رضا شاه با نبوغ فوق العاده اش مردم ایران  را خوب می شناخت.
رضا شاه عمر شیرین خود را تلف کرد برای سعادت و سر بلندی ملت ایران. ولی متآسفانه مردم آنچه بد بود با  خودش ، فرزندش محمد رضا شاه و خانواده اش کردند.
احمد شاه برای تفریح و گردش رفت به اروپا و از سفر بر نه گشت تا اینکه نخست وزیر وقت رضا خان سردار سپه که هنوز شاه نشده بود به او نوشت اعلیحضرتا به ایران بر گردید و به امور مملکت برسید. احمد شاه از اروپا به رضا خان پاسخ داد من لبو فروشی در خارج را به پادشاهی در ایران ترجیح می دهم !!
این سخن احمد شاه نشان دهنده نبوغ او در شناخت مردمش بود که باید با طلا نوشت. او مردم شناس نبود ولی  می دانست ملت ایران با همین آخوند ها و خرافات و عاشورا و سینه زنی و ختم انعام و سفره حضرت عباس انداختن دل خوش ترند تا مدرن شدن و راحت زندگی کردن.
احمد شاه مردم را می شناخت بنا بر این ایران و سعادت و سر بلندی ملت ایران برایش مهم نبود. ولی پادشاهان پهلوی ( رضا شاه و محمد رضا شاه ) ایران و سعادت و سر بلندی ملت ایران را بیشتر از خود می خواستند و دیدیم   خود و تاج و تختشان را فدای منا فع ایران و ایرانی کردند.
ارائه سندی بحث را محکم و مستدل تر می کند:
دوره 25 ساله قرار داد کنسرسیوم نفت که در سال 1333 توسط  علی امینی نخست وزیر وقت  با کنسرسیوم منعقد کرده بود. در سال 1358 خورشیدی پایان می یافت و به موجب همان قرار داد دو سال قبل از اتمام مدت 25 ساله قرار داد یعنی در سال 1356 ایران و کنسر سیوم نفت باید برای چگونگی تمدید قرار داد  به مدت 15 سال در سه دوره و هر دوره 5 سال  وارد مذاکره شوند ولی محمد رضا شاه علیرغم ماده 21 قرار داد علی امینی با کنسرسیوم نفت که حق فسخ و یا خود داری از تمدید قرار داد را از ایران سلب کرده بود. ولی محمد رضا شاه قطع  و عدم تمدید آن را به کنسر سیوم اعلام کرد.
آری اگر پاد شاه ایران با تمدید قرار داد نفت در سال 1356 خورشیدی برابر با 1977 میلادی به مدت 15 سال دیگر طبق قرار داد کنسر سیوم که توسط علی امینی به ملت ایران تحمیل شده بود موافقت می کرد و به همین علی امینی خائن  قاجار تبار مآموریت تمدید قرار کنسرسیوم   را   می داد و برای  منافع  ایران در مقابل  غرب  ایستادگی  نمی کرد و یا حد اقل قرار داد را به مدت 15  سال  بی سر و صدا  تمدید می کرد و از راه عوامفریبی تمدید قرار داد را برای حفظ استقلال و منافع ایران می نامید. هرگز انگلستان ، فرانسه ، آلمان و آمریکا برای سر کوبی شخص پادشاه به پا نمی خواستند که در کنفرانس گوادلوپ تصمیم به زیر کشیدن شاه از قدرت اقدام کنند و آن توطئه و رسوائی ننگین را آشکارا بر ملت ایران تحمیل نمی کردند که آن قدر ضد ملی و متعفن باشد که هیچ آدم احمق و دیوانه ائی با هر قدر وابستگی و نوکری به غرب نتواند نام آن را انقلاب بگذارد مگر این که یک پیمان عمری با غربی ها داشته و یا نوکر و پادوی آن ها بوده باشد.
آری اگر قرار داد 5 ساله تمدید شده بود نه به حقوق بشر در ایران  تجاوز شده بود و دموکراسی هم از  در و  دیوار  ایران   به روی  ملت می  ریخت  و نه جنگ  غرب و  پادشاه ایران  آغاز می گردید. و کنسرسیوم هم مشغول غارت منابع نفت ایران بود.
ولی محمد رضا شاه پهلوی برای حفظ منا فع ملت ایران جنگ با غرب را آغاز کرد ولی ملتش یا بی تفاوت یا خائن و یا نوکر و خدمتگزار و حامی منافع غرب و شوروی بودند.
قدری از مطلب مردم شناسی احمد شاه دور شده ام. من  به ایرانیان درون ایران کاری ندارم زیرا زیر خفقان شدید هستند. روی سخن ام نسبت به ایرانیان برون مرز است.
بر این باورم 99 در صد ایرانی های خارج از ایران مشکلی با آخوند ها ندارند اگر بانوان وقتی به ایران می روند قدری حجاب را برایشان  شل کنند و حقوق و مزایای آقایان و بانوان  هم بر قرار باشد هیچ مخالفتی با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی ندارند و متآسفانه آقایان و بانوان  با هر درجه علمی و مقام اجتماعی که بوده و یا باشند جلوی پای آخوند ها بلند می شوند وتعظیم می کنند و بسیار مودبانه  رفتار می کنند. بهترین نمونه آقای دکتر قاسم بیات در تلویزیون پارس برنامه مذهبی روز های 5 شنبه  آقای علیرضا میبدی است که هر جا لازم باشد آخوند های واپسگرا را نام ببرد آن ها را روحانیان خطاب می کند. مگر  آقای دکتر قاسم بیات  نمی داند آخوند های یک لا قبا دو تومانی  امام حسین ،  امام رضا و حضرت عباس بی دست  را بیشتر احترام می گذارند تا فردوسی ، حافظ و خیام را. آقای دکتر قاسم  بیات مگر نمی داند همین روحانیان  تلاش می کنند جامعه را در چاه پر گنداب نادانی و عقب ماندگی نگه دارند.
 براستی شرم بر این آقای دکتر باشد. حیرانم  این قبیل افراد تازی پرست و آخوند پرس  را چه بنامم. طبیعی تر است این قبیل افراد که تعدادشان هم زیاد است در صحرا های بی آب و علف عربستان شتر سواری کنند. حیف است  در کشور های مترقی  زندگی  و عوامفریبی کنند. این قبیل  افراد  بفکر خودشان  هستند و از هر فرصت هم استفاده می کنند و در لباس دکانداران دین فروش تبلیغ آئین  و باور مذهبی خود را می کنند.
بنا بر این ملتی با داشتن این قبیل روشنفکران فرصت طلب عوامفریب  هرگز روی آرامش ، آسایش ، اقتدار ، احترام و افتخار نخواهد دید.
وقتی 100 سال گذشته ایران را بررسی کنیم متوجه می شویم اکثر  روشنفکران ، ایران را نه تنها یک گام پیش نبرده اند. بلکه بخاطر تظاهر و خیانت به عبای خمینی گجستک چسبیدند و ایران را به گورستان تاریخ انداختند.
برای توجه آقای دکتر قاسم بیات می گویم. ایران  بدون  آخوند  حق مسلم ماست.
زیرا
     بجز آخوند و ملا  که  غارتگرند.                   بنی آدم اعضای یک پیکرند.
به امید بیداری و نجات ایران از دست روشنفکرانی که با پفی روشن شده اند.

محمد مجزا