۱۳۹۱ مهر ۱۳, پنجشنبه


شکایت انگلیس به  شورای امنیت سازمان ملل متحد

برای یک پژوهش و گزارش کامل از هر رویداد و پدیده ای اجتماعی، مانند  ملی شدن نفت،  آگاهی داشتن  تنها راه  دستیابی به واقعیت ها است. به همین دلیل اینجانب در تلاشم در حد امکان تا آن جا که مقدور است مدارک مستدل را حضورتان تقدیم دارم. دوری جستن از نوشتار های بی پایه و احساسی افرادی  مانند احمد انواری و عاشقان مصدق به دلیل آلودگی به دروغ. مرد م فریبی و احساساتی بودن، هیچ ارزش و سندیتی ندارد. بعد از این که مصدق اعتراض کرد دادگاه بین المللی لاهه صلاحیت رسیدگی ندارد و به ( قرار تأ مینیه )  هم که صادر کرده بود  ترتیب اثر نداد. دولت انگلیس به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت نمود.  شورای امنیت هم شکایت انگلیس را در دستور کار خود قرار داد. که بدین شرح است.

شرح ماجرای شورای امنیت سازمان ملل متحد

روز 14 مهر 1330 برابر با 1951 میلادی هیئت نمایندگی ایران که عبارت بودند از آقایان  الهیار صا لح -  دکتر علی  شایگان-  دکتر کریم  سنجابی-  حسین فاطمی دکتر بقائی- دکتر غلام حسین مصدق پسر مصدق-  احمد متین دفتری  برادر زاده و داماد مصدق-  دکتر سپهبدی- بوشهری- مصطفی مصباح زاده- عباس مسعودی- محسن اسدی به ریاست محمد مصدق برای شرکت در شورای امنیت سازمان ملل متحد به نیویورک عزیمت کردند و مهندس کاظم حسیبی بعداً به دستور مصدق به آن ها ملحق شد. ملاحظه می شود 14 نفر هیئت نمایندگی ایران را تشکیل میدهد. در صورتی که در زمان رضا شاه برای چنین شکایتی که انگلیس کرده بود. هیئت دولت ایران را دو نفر تشکیل می داد. علی اکبر داور و حسین علاء. لذا  ملاحظه می شود تفاوت از کجا تا به کجاست. تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.

اولین جلسه شورای امنیت

در اولین جلسه مصدق مقداری از نطق خود را به زبان فرانسه خواند (  برای خود نمائی ) و بقیه را که به زبان انگلیسی بود به الهیار صالح داد تا بخواند. نطق مصدق تشریح وضع کار گران ایرانی بود که در کمپانی نفت در آبادان با فقر و فلاکت بی حد و حساب زندگی می کنند و حتی از ضروریات اولیه زندگی محروم بوده اند و نکته اساسی نطق ایشان این بود که شورای امنیت سازمان ملل برای رسیدگی به مسئله نفت ایران صلاحیت ندارد و اضافه کرد دلیل این مطلب هم بسیار ساده است زیرا منابع نفت ایران نیز مانند رود خانه ها و کوه های آن کشور متعلق به مردم ایران است. لذا بر طبق مندرجات فصل دوم منشور  سازمان ملل متحد، شورای امنیت سازمان ملل از مداخله در امری که جنبه داخلی دارد باید خودداری کند. مأخذ نطق مصدق در سازمان ملل. کتاب تاریخ جامع ملی شدن نفت.

توضیح لازم: منطق و دیدگاه و استدلال مصدق بکلی مردود است. هرگز نمی توان کوه و دشت و رود خانه را با مسئله نفت تشبیه و مقایسه کرد. زیرا صنعت عظیم نفت احتیاج به تخصص- سرمایه ابزار و آلات فنی دارد با کوه و رود خانه خیلی فرق دارد.

در صنعت نفت توسط کمپانی ها میلیونها دلارسرمایه گذاری می شود گاهی سال ها وقت صرف تحقیق می شود تا بتوانند محلی که نفت دارد را کشف کنند. همان طور که نمایندگان دارسی در سال 1901 امتیاز نامه نفت را امضا کردند ولی بعد از هفت سال یعنی در سال 1908 حفر چاه به نفت رسید.

ملاحظه میشود محمد مصدق تشبیه بسیار ساده و عامیانه را مثال زده است آن هم در شورای امنیت سازمان ملل متحد.

نکته دیگر این است. وقتی با کمک متخصصین نفت در زمینی پیدا می شود کشف کننده به موجب قرار داد دارای حقوقی است که در مورد رود خانه و کوه چنین حقوقی وجود ندارد..

جلسه دوم شورای امنیت سازمان ملل متحد

 جلسه دوم شورای امنیت در 23 مهر ماه 1330 برابر با 1951 تشکیل گردید.  مصدق ضمن نطق خود که با لحن تندی ایراد کرد گفت من چنین استنباط کرده ام که نه به مصلحت نمایندگان ایران و نه صلاح اعضای شورای امنیت است که هیئت نمایندگی ایران در جلسه بماند و اگر بخواهیم مطابق با حقیقت صحبت کنیم باید بگویم کلیه اختلافاتی که بین کشور من و انگلیس وجود داشته راجع به کوشش انگلیس به نقض مقررات بین المللی و مداخله آن دولت در امور داخلی ایران است. اکنون تنها مسئله ای که راجع به تأسیسات نفت حل نشده است این است که مبلغی باید به عنوان غرامت به شرکت سابق پرداخت و این مسئله ای است مربوط به شرکت سابق و به هیچ وجه ربطی به دولت انگلیس ندارد.

خلاصه مصدق اظهار داشت لازم می دانم قبل از ترک جلسه  بگویم هیئت نمایندگی ایران نه با قطعنامه انگلیس و نه با هیچ پیشنهاد اصلاحی دیگر موافقت نخواهد کرد زیرا اصولاً شورای امنیت برای رسیدگی به مسئله نفت ایران صلاحیت ندارد.

جلسه  سوم  شورای  امنیت

جلسه سوم شورای امنیت در 24 مهر ماه 1330 برابر با 1951 تشکیل گردید. نماینده امریکا گفت دولت آمریکا از رویه دولت انگلیس و قطنامه اش در مورد نفت کاملاً پشتیبانی می کند و بیانات نماینده ایران و شوروی را دایر بر این که شورای امنیت صلاحیت رسیدگی به مسئله نفت ایران را ندارد را مورد انتقاد قرار داد. در این هنگام مصدق تلگرافی را قرائت کرد که نشان می داد  تمدید امتیاز ویلیام ناکس دارسی در سال 1933  زمان  رضا شاه.  وزیران  و  نمایندگان  که  به آن رأی  داده اند  آزادی  عمل نداشته اند و چنانچه از امضای قرارداد خودداری می کردند به زندان می افتادند. لذا امتیازی که با چنین شرایطی داده شود نمی تواند صحیح باشد زیرا که عمل با زور و اکراه صورت گرفته است.

مصدق  موقع خروج  از جلسه  به مخبرین  جراید گفت  دیگر  به جلسه شورای  امنیت نخواهد آمد.

جلسه  چهارم  شورای  امنیت

جلسه چهار شورای امنیت در 26 مهر ماه 1330 برابر با 1951 بدون حضور هیئت نمایندگی ایران تشکیل شد. و با اینکه دبیر کل سازمان ملل متحد برای آخرین بار نزد مصدق رفت و ایشان را دعوت به حضور در جلسه شورای امنیت کرد ولی مصدق و نمایندگان ایران حاضر به شرکت در جلسه نشدند. در این جلسه الکساندر بیلر نماینده یوگسلاوی رسماً اعلام کرد که از قطعنامه انگلیس پشتیبانی نخواهد کرد. تسوان نماینده فرانسه پیشنهاد کرد شکایت انگلیس در شورای امنیت مسکوت بماند تا دادگاه لاهه فرصت کند در باره صلاحیتش رسیدگی کرده و تصمیم مقتضی اتخاذ نماید. نماینده انگلیس هم با این پیشنهاد موافق بود. لذا به پیشنهاد فرانسه اعلام رأی شد. در نتیجه با 8 رأی موافق و یک رأی ممتنع یوگسلاوی و یک رأی مخالف شوروی پیشنهاد فرانسه تصویب شد و نماینده هندوستان هم در جلسه شرکت نکرده بود.

نکته قابل توجه این است که نماینده انگلیس با مسکوت ماندن شکایت انگلیس موافق بود. لذا می توان چنین نتیجه گرفت،  چون مسکوت ماندن شکایت سبب به درازا کشیده شدن مسئله ملی شدن نفت ایران است همان چیزی بود که انگلیس خواهان آن بود.

قدری فکر کنیم برای ایران چه نفعی داشت جز این که مجدداً مسئله ملی شدن نفت بلاتکلیف روی دست ملت ایران ماند.

چرا  شوروی از حق  وتو خود  استفاده  نکرد

می دانیم شوروی سابق دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. لذا اگر نماینده شوروی به حقانیت ایران واقف بود و موافقت های پنهانی با دولت انگلیس نداشت، شکایت دولت انگلیس را وتو می کرد و به این نمایش چندش آور پایان می داد ولی این کار را نکرد و دیدیم که چطور ایران را مانند توپ فوتبال از دادگاه لاهه به شورای امنیت سازمان ملل متحد و از آن جا دوباره به دادگاه لاهه پاس دادند و طبق نظر تماشا چیان این  بازی  مانند  کاظم  حسیبی- حسین  مکی-  کریم  سنجابی  بی بو و بی خاصیت به نفع انگلیس پایان یافت. نیرنگ بازی- حیله گری- ریا و تزویر و مهارت در مردم فریبی مصدق در این جا به خوبی نمایان است. جبهه ضد ملی ها این عجوبه روزگار را قهرمان شکست نا پذیر  نا میدند و در طبل تو خالی تا توانستند کوبیدند و برای پیروزی های واهی  او در خیابان ها به رقص و پاکوبی پرداختند.

سوالی که بی جواب مانده است:

چرا محمد مصدق هزینه سنگین 14 نفر  را ایجاد کرد و حدود یک سال و چند ماه وقت ملت ایران را تلف کرد که فقط بگوید دادگاه بین المللی لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد صلاحیت رسیدگی ندارند. چرا از طریق دادگاه های ایران و یا از طریق دادگاه ها و مراجعی که از نظر مصدق  صلاحیت داشتند علیه شرکت نفت و یا دولت انگلیس هیچ شکایت و اقدامی  نکرد. از همه مهمتر چرا مصدق دوباره  به همان  دادگاه  لاهه  که صلاحیت  ندارد می خواهد برود. پس باید گفت تمام اقدامات مصدق  سر گرم کردن و بازی دادن و خیانت به ملت ایران بوده است.

حضور دومین  بار  ایران  در  دادگاه بین المللی  لاهه

مصدق برای شرکت دومین بار در دادگاه لاهه علاوه بر هیئت اعزامی دو وکیل به نام های ، هنری رولن و مارسل اسلوزنی از اهالی بروکسل بلژیک را برای کمک به پیشبرد دفاع از حقانیت ایران در دادگاه لاهه را استخدام کرد. رسیدگی شروع شد مصدق نطق کوتاهی به طور خلاصه در مورد  دخالت  انگلیس  در امور داخلی  ایران  و  تشریح  رفتار  و  وضع کار کنان ایرانی در شرکت نفت را مطرح کرد. و بعد هنری رولن با لایحه ای که سراسر آن را اشارات حقوقی تشکیل می داد چنین اظهار نظر کرد. آنچه شرکت نفت انگلیس و ایران ( A.I.O.C ) می تواند ادعا کند تقاضای غرامت کامل و عادلانه است. و ایران نیز نه عنوان یک کشور پشتیبان قانون و عدا لت تعهد کرده آن را بپذیرد. یعنی ایران باید غرامت بدهد. عاشقان مصدق و جبهه ضد ملی ها. باید بدانند این ها شیادی، عوامفریبی و خیانت محمد مصدق به ایران و ملت ایران است.

وضعیت  وکلای  عضو  دادگاه  لاهه

مصدق در کتاب خاطرات و تألمات خود گفته است. با دفاع مؤثر پرفسور رولن،   قاضی انگلیسی هم به حقانیت ایران رأی داد.

دیوان دادگستری لاهه از 14 قاضی از ملیت های مختلف به عنوان وکلای عضو دادگاه لاهه تشکیل می شود. لذا آن ها برگزیده دولت های خود نیستند. در آن زمان یکی از 14  قاضی،  انگلیسی تبار بود. لذا این قاضی انگلیسی تبار وکیل انگلیس نبود که مصدق در کتابش او را وکیل انگلیس معرفی کرده است که از طرف انگلستان به دادگاه آمده باشد تا از منافع انگلستان  دفاع کند. لذا  مصدق با  این   مهملات  سر ملت  ایران را گرم  می کرد تا به افکار پلید و خائنانه او پی برده نشود.. این عادت جرثومه  مصدق است.

کوه  موش  زائید

اهمیت موضوع و اقدامات مصدق مرا بیاد ضرب المثل کوه موش زائید انداخت. برای  کار های بزرگ و  مهم که نتیجه کوچک و بی اهمیت و پیش پا افتاده حاصل می شود اصطلاح کوه موش زائید به کار برده می شود. این مثل  در رابطه با رفتن مصدق به دادگاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد و بردن هیئت نمایندگی ایران با یک هواپیما و بوق و کرنا و استخدام دو وکیل بلژیکی. نتیجه همه این نمایشات مشمئز کننده  موش کوچکی بود که از دادگاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد خارج شد. که این دو سازمان صلاحیت رسیدگی به اختلاف و دعوای بین ایران و شرکت نفت و یا دولت انگلیس را ندارد  و دیگر هیچ!!

اقداماتی که  مصدق  می توانست  انجام  دهد که  نداد

مصدق در دادگاه لاهه  و شورای امنیت سازمان ملل متحد می توانست ثابت کند به علت تخلفاتی که شرکت نفت انگلیس و ایران انجام داده است ایران حق داشت صنعت نفت خود را ملی کند.

 مصدق می توانست به موجب امتیاز نامه دارسی و قرارداد 1933 نسبت به کار آموزی کارگران ایرانی اقدام کند ولی هیچ عملی انجام نداده بود.

مصدق می توانست نسبت به شرایط زندگی کار گران شرکت نفت که بقول خودش مانند حیوانات بود اعتراض کند. که نکرد.

مصدق می توانست ده ها و صد ها نمونه ارائه دهد  نسبت به دخا لت نمایندگان شرکت نفت و یا دولت انگلیس در امور ایران و  شدیداً اعتراض کند. که نکرد.

شورای امنیت سازمان ملل متحد فرصت بسیار خوبی بود که مصدق می توانست به شورای امنیت علیه دولت انگلیس شکایت کند. زیرا با شکایت ایران دولت انگلیس رسماً تحت فشار افکار جهانیان قرار می گرفت و مسلماً شورای امنیت ناچار می شد در این مورد اقدامی کند. آن اقدام هر چه بود مطمئناً به زیان ایران نبود. این فرض وجود د اشت یکی از دولت ها که حق وتو داشتند شکایت ایران را وتو می کردند که این خود پیروزی بزرگی برای ایران بود. افسوس و صد افسوس که مصدق عوامفریب و خائن آگاهانه  شکایت نکرد و در همان حا لت دفاعی ماند و با همان جمله ( دادگاه لاهه و شورای امنیت ) صلاحیت رسیدگی ندارند سر همه را گرم کرد و حدود یک سال و نیم مسئله ملی کردن نفت را بلاتکلیف روی دست ملت ایران باقی ماند.

آن چه بر همه این ها باید اضافه شود استخدام هنری رولن است که مصدق او را با دستمزد سه هزار دلار به عنوان وکیل ایران استخدام کرده بود که فقط نظر دهد که ایران باید غرامت کامل دهد. این اظهار نظر را نه مصدق و نه هیچ یک از هیئت اعزامی  ایرانی در آن مقطع زمان که تب ملی کردن نفت ایران را گرفته بود را نمی توانستند بگویند. یکی از ریزه کاری های مصدق گجستک این بود که مهره ها را طوری می چید که هم نظرش تأمین شود و هم هیچ کس متوجه عوامفریبی و خیانت او نشود.

تعجب در این است هیئت 14 نفره  همراه مصدق  به قول پسرش سیاهی لشکر چه در دادگاه لاهه و چه در شورای امنیت سازمان ملل متحد  کوچکترین اظهار وجود نکردند هر چه مصدق گفت و انجام داد آن ها کور کورانه دنبال کردند و سر گرم گردش و تفریح و خرید سوغات خود بودند.

نتیجه گیری:

ضمن بررسی تمام مطالب و ماجرا ها می توان نتیجه گرفت اگر انگلیس ها نتوانستند به وسیله حسین علاء ( نخست وزیر وقت ) و محمد رضا شاه پهلوی  لایحه ملی شدن نفت را به تأخیر اندازند ولی بوسیله عمله و مزدور خود محمد مصدق با نمایش در دادگاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد مسئله ملی شدن نفت را به تأخیر انداختند. ارائه سندی بحث را مستحکم تر می کند.

 خبر گزاری رویتر در مورد رأی دادگاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد چنین نظر صریح را گفته است.

این بازی های سیاسی بنا بر موافقت های پشت پرده انگلیس با  شوروی- فرانسه و آمریکا  سبب به درازا کشیدن مسئله نفت و تشکیل کنسرسیوم شد.

هیچ محقق و هیچ  مورخ  تاریخ شناسی  نمی تواند  منکر گرایش های  وسیع   محمد مصدق به انگلستان گردد.

ماجرای ملی شدن نفت و دستاورد های آن توسط مصدق تا حدودی بیان شد اگر به قرارداد کنسرسیوم اشاره ای نشود داستان ملی شدن نفت کامل نخواهد بود.  این بحث ادامه دارد.

به امید  بیداری  و آگاهی ملت ایران  و شناخت خائن ها