۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۰, دوشنبه



مهم نیست تازیان بما چه کردند مهم این است ما برای آنها چه کرده و می کنیم  
 در مورد حمله تازیان به ایران در سال 636 میلادی که قادسیه اول باید نامید. جنایات و بلا هائی که به سر مردان و زنان و کودکان ایرانی آوردند. مقالات و کتاب های زیادی نوشته شده است. در این جا فقط به این بسنده می کنم که بدانیم  تعداد زیادی  از زنان و کودکان ایرانی که به اسارت گرفته شده بودند  را  همراه 900 بار شتر زر و سیم  به دارالخلافه فرستاده شدند و  در بازارهای برده فروشی اسلامی زنان و دختران  ‌به فروش رسیدند؛ و بعد هم با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته‌ بسیار بر  جای نهادند. و کتابخانه ها را به آتش کشیده و تمام کتاب ها را از بین بردند.
 بحث از این جا شروع می شود. در برابر این همه   ستمی که توسط تازیان  به ما رسیده و هنوز هم  می رسد.  ما نوادگان کوروش  و داریوش  در برابر این  همه  فجایع  چه کرده ایم؟
 مطالبی بطور بسیار مختصر و فشرده بعرض می رسد  تا در برابر تاریخ شرمنده نباشم و سندی باشد برای نسل های آینده.
 اگر تازیان به نیاکان ما تجاوز کردند، و کودکان بی پدری بر جا نهادند ما آن کودکان را که خون تازی در رگ هایشان بود «سید » و آقا نامیدیم و کلی عزت و احترامشان نهادیم و از هر کدام از آن حرامزاده ها ده ها  امامزاده  ساختیم و بدان دخیل بستیم و حاجت طلبیدیم  تا تازیان بدانند  با تجاوز کردن به ما حرامزاده های آنان را گرامی داشته سید طباطبایی می خوانیم و آن چنان قدر و منزلت به آن ها می گذاریم که باعث حیرت آنان است.
 اگر تازیان فرهنگ و تاریخ ما را نابود کردند، ما هم در یک حرکت متقابل شاهنامه را کنار گذاشتیم و عربی بلغور کردن را شروع کردیم  و تکه کلام ما شد ماشاء الله و انشاء الله.  ذکر اسامی متبرکه و دعای کمیل و ابو حمزه و جوشن کبیر را با آنکه حتی یک کلمه اش را نمی فهمیدیم با چنان استمراری انجام دادیم که خود عرب ها انگشت به دهان ماندند  که چگونه  می شود آدمی چیزی را که معنی  و  مفهومش  را نمی داند با چنین جدیتی تکرار کند.  سال  روز تولد  و مرگ  محمد و امامان  تازی  را می دانیم.  ولی سال روز تولد و در گذشت  کوروش  و  بابک خرم  دین  را نمی دانیم. می دانیم  محل  دفن پیامبر و امام  حسین کجا  است  ولی  محل دفن ا میر کبیر را نمی دانیم.
 هر وقت  فرصتی برایمان فراهم شد.   به زیارت قبر پیامبر و امام حسین و سایر امام ها می رفتیم.  ولی هرگز به دیدار  آرامگاه کوروش و  رضا شاه سازنده ایران نوین و دیگر میهن پرستان نه  رفته ایم.
 برای نشان دادن مراتب مخالفت مان با فرهنگ تازیان که به ما تحمیل شده است  اسم بچه هایمان را علی ، حسن ، حسین ، غلامحسین ،   ، فاطمه و رقیه می گذاریم. آری، ما هنوز بعد از گذشت  قرن ها که از حمله تازیان می گذرد  اسامی کودکان خود را نه به زور  بلکه  با میل و  اختیار از  میان  اسامی  تازیان که به زنان ایرانی  تجاوز کردند  بر می گزینیم. یک نگاه کوچک به اسامی مذهبی دوستان و دور و بری هایتان بیاندازید و ببینید ما چطور هنوز با افتخار نام های تازی  روی کودکان مان می گذاریم و اصلاً عین  خیالمان هم  نیست.
  با اینکه قوانین اسلامی تازی بر کشور ما حکم فرماست، پوشش زنان ما محجبه است و  هر سال بسیاری از ایرانیان به کربلا و یا برای حج  به عربستان سعودی می روند  و پول بی حساب را به حلقوم خاندان آل سعود می ریزیم.  نیایش سال نو  و نمازمان را به عربی بلغور می کنیم  و می گوئیم  چون  خواب  نما  شده ایم  پس  اسم  نوه مان  را  عباس می گذاریم، هم زمان آن چنان نسخه  عجیب و غریبی از اسلام برای خودمان داریم که به همه چیز شبیه است جز به اسلام. توی مجالس روسری سر می کنیم و با دامن کوتاه می رقصیم. عرق سگی می خوریم و دهانمان را آب می کشیم و  نماز می خوانیم و  توی ماه رمضان بر این باوریم که  کمتر شیادی و کلاهبرداری کنیم . در عین حال ، اگر کسی به اسلامی که  مطابق با  نص صریح  قرآن در عربستان سعودی   اجرا می شود ایراد بگیرد ما سریع تو ی دهنش می زنیم که آن اسلام واقعی نیست و اسلام  واقعی  این  چیزی است که  ما  می گوییم  و  انجام می دهیم. آن وقت روایتی از اسلام ناب محمدی ارائه می دهیم که خود حضرت محمد و امام ها هم آن را نمی شناسند.  از همه مهم تر این که ما هنوز به نحو بسیار جدی  صد در صد خودمان را ایرانی و آریایی اصیل می دانیم. اما وقتی بچه دار می شویم در گوش بچه اذان می گوئیم و با  نام  اسلامی علی اکبر، رقیه ،  غلامحسین و غیرو  برایش   شناسنامه می گیریم. اما از آن جا که ادعا می کنیم  متمدن هستیم او را آرش ، پوراندخت ، کیومرث و غیرو صدا می کنیم.  ادعا می کنیم  ما پارسی اصیل هستیم و به ریشه های خودمان  خیلی افتخار می کنیم و هر کس  به کوروش کبیر توهین کند خرخره اش را می  خواهیم  بجویم.  خلیج  فارس هم اگر خلیج  عربی نامیده  شود آنقدر امضا  جمع  می کنیم که پتیشن  پاره  بشود،  بر گردن  هایمان  نشان  فروهر آویزان  می کنیم. اما  در عقد و ازدواج و چه در عزا و  مرگ  آخوند می آوریم تا مراسم عقد  و  دفن اسلامی باشد و خیلی موارد دیگر.  هر چه نباشد  نواده های کوروش و داریوش هستیم و  عرب ها پا برهنه و سوسمار خورند.
ملاحظه می شود تازیان با ما چه کردند و ما چه برای آنها کرده ایم. آیا هیچ ملتی از ما بی خیال تر و نا آگاه تر و خائن تر به خودش وجود دارد.
به امید بیداری و آگاهی  ملت بی یار  و یاور ایران
محمد مجزا







۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۱, شنبه



   روز  مادر و  ارزش  های  والای آن
در مورد مادر داستان ها ، مقالات و اشعار زیادی گفته شده است. من بر این باورم در مورد مادر و ستایش از او هر چه بگوئیم و انجام دهیم ، باز نمی توانیم از مقام والای مادر تجلیل کنیم. تاریخچه روز مادر در ایران و یونان به گذشته خیلی دور قبل ازظهور عیسی مسیح بر می گردد ولی برای مدتی  به علت مسائل  اجتماعی از  حافظه ملت ها به فراموشی  سپرده  شد. تا در سال 1905 میلادی  یک بانوی  آمریکائی  بنام آنا جر ویس (  Ana  Jarvis )  پس از مرگ مادرش در هشتم ماه می  1905 به این فکر افتاد که از تمام مادرانی که در قید حیات هستند قدردانی شود. به همین دلیل تمام تلاش خود را بکار برد تا روزی از سال به مادران اختصاص داده شود. لذا نامه هائی به مقامات کشور آمریکا نوشت و سر انجام موفق شد در سال 1907 میلادی دومین یکشنبه ماه  می may )  )  زمان در گذشت مادرش.  روز مادر نامیده شد.
پس از تلاش موفقیت آمیز آنا جر ویس هم چنین  با پایان رسیدن جنگ اول جهانی روز مادر به کشور های اروپائی و سایر کشور ها راه یافت و متداول شد.
هر کشور بنا به فرهنگ خود روزی از سال را به روز مادر اختصاص دادند و با آداب و رسوم مخصوص خود برگزار می کنند.
سمبل روز مادر.  برای مادری که در قید حیات است یک شاخه میخک قرمز و برای مادری که از دنیا رفته است یک شاخه میخک سفید است.  لذا آنا جر ویس با ارائه این طرح ، بردن گل برای مادران را در روز مادر رواج داد.
آنا جر ویس زنی است که خود هیچ گاه مادر نشد. و در سال 1948 در خانه سالمندان فیلادلفیا بدرود حیات گفت. جالب است بدانیم تمام هزینه های نگهداری و اقامت او در خانه  سالمندان  را تاجران گل فروش ، یعنی  افرادی که  بیشترین سود را  از روز مادر می برند پرداخت کردند.
فرزندانی که نمی توانند در روز مادر در کنار مادر خود باشند اغلب با  تلفن ، ارسال کارت و فرستادن گل یا هدیه ، عشق و محبت خود را در روز مادر ابراز می کنند و افرادی که در این روز لذت بودن در کنار مادر را تجربه می کنند با گذراندن روز خود با مادرشان از محبت های او در روز مادر قدردانی می کنند.
توجه شود: در خیلی از کشور ها توسط متولیان ادیان و دین فروشان.  روز مادر رنگ مذهبی بخود گرفته است. مانند اسپانیا ، پرتقال و ایران. زیرا  نه تنها از مادران قددانی می کنند بلکه مراسم شکر گزاری برای مریم مقدس، مادر حضرت عیسی و حضرت فاطمه دختر پیامبر اسلام را به جا می آورند
من این عمل دین فروشان  را سو استفاده  از رسوم اجتماعی می دانم و مردود است. گفتنی در این مورد زیاد است، ولی متأسفانه در این نوشتار جای بحث آنها نیست.
اگر چه هر کشوری با فرهنگ خاص خود برای انتخاب روز مادر سمبل و دلیلی دارد. اما آنچه اهمیت دارد قدر دانی و تشکر از مقام مادر است و این مراسم ها بهانه ای است تا توجه بیشتری به مادران خود داشته باشیم و بدین وسیله به آنها ثابت کنیم که چقدر دوستشان داریم.
روز مادر به همه مادران بخصوص آن ها که فرزندان شجاع شان را در راه آزادی ایران از چنگال رژیم اشغالگر و دد منش حاکم بر  ایران از دست داده اند خجسته باد.
نوشتارم را با اشعار زیر پایان می دهم.
چون مهر بزرگ و بی همتای  مادر          آرام دل و عزیز جانی  مادر
ای کاش همیشه جاودان می بودی          آن قدر که خوب و مهربانی مادر
                                        محمد  مجزا