اعترافات حسین بروجردی
بساز و بفروشی هاشمی
رفسنجانی
وقتی گوشه های نادیده و نا گفته های کودتای آخوندی خمینی را بر رسی کنیم
مواردی را مشاهده می کنیم که به راستی تعجب آور است. چه طور می شود باور کرد که
جریان اوضاع آشفته آن روز های ایران توسط
محمد درخشش وزیر سابق آموزش و پرورش بوسیله
آخوند مهدی
بهشتی و فضل الله محلاتی ساعت به ساعت بدست کودتا چیان می رسید. هم چنین
مرتبآ تماس
هائی میان خمینی
گجستک و خانم دوریان مک گری مآمور C.I.A ( سیا ) آمریکا جریان داشت. افزون بر
این ها خانم دوریان با شاپور بختیار نخست
وزیر مرتبا تماس داشت. همچنین شاپور
بختیار نخست وزیر وقت خبر هائی که از اقامت و بیماری شاه در خارج داشت را به خمینی
گزارش می داد. براستی محمد رضا شاه پهلوی به کی می توانست اعتماد کند ؟ به
وزیرش به نخست وزیرش. حرف حرف می
آورد. مثلاً آقای حسیبی برادر کاظم حسیبی که یکی از اعضای جبهه ضد ملی ها و از یاران
نزدیک محمد مصدق بود ساکن آمریکا است در
یک دعوائی که با شهرداری محل سکونت
خود
داشت 8 – 7 میلیون دلار برنده می شود. از آن پول ماهی 4 هزار دلار به
آقای شجره مدیر تلویزیون توده ائی همیشه خائن پارس پرداخت می کند تا بهرام مشیری به تلویزیون پارس بیاید و
به رضا شاه و محمد رضا شاه بی احترامی
کند.
آخوند اکبر هاشمی رفسنجانی را بیشتر و بهتر به شناسیم
غرور و تکبر که خاص آدم های بد سیرت و افراد دون مایه است گهگاه بشکل هائی
تجلی می کند که تصور و انتظار آن حتی برای تبلیغ کنندگان و مدیحه سرایان هم ممکن
نیست. آخوند اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از آن افراد است. اکبر هاشمی رفسنجانی که ا ز سال ها پیش از کودتای آخوندی خمینی از حمایت
کشور های استعمار گر بخصوص اسرائیل بر خوردار بود. او را از مسیر عقل به منجلاب غرور
و تکبر و رذالت و پستی کشید. آنچه را که ما در دوره تاریخ سیاه و پر از فریب و
نیرنگ و عوامفریبی از آخوند ها به چشم دیده و یا شنیده ایم. یک هزارم تبهکاری هائی
است که آنها در زمان قدرتشان مرتکب شده اند. هنگامی که حکومت زور و جنایت وکشار آخوند ها در
میهن عزیزمان به گورستان تاریخ فرستاده شود. آن زمان ما بگونه کامل از جنایت ها و
خیانت ها و وطن فروشی های وحشتناک آخوند ها با خبر خواهیم شد. در این نوشتار با گوشه هائی از جنایت ها و خیانت ها و وطن فروشی های اکبر هاشمی
رفسنجان مطلع خواهیم شد.
هاشمی رفسنجانی وقتی می خواست زن بگیرد پول عروسی نداشت می رود یک بار پسته را نسیه می خرد و نقد می فروشد و خرج عروسی اش را این
طوری فراهم می کند. سوال در این است. این آدمی که در این شرایط مالی بود چه
طور این قدر پولدار می شود ؟ الان که ایران ما اوست.
بعد از شورش 15 خرداد سال 1342 که خمینی به عراق تبعید شد. عده ای از روحانیان
در نشست هائی به بررسی واقعه 15 خرداد پرداختند و به دو راه حل برای مبارزه با
رژیم شاه رسیدند. یکی مبارزه مسلحانه و چریکی و دیگری
از راه تبلیغات. آخوند
محمد بهشتی در مورد مبارزه مسلحانه می گوید مبارزه مسلحانه ، دوری از خانه
و خانواده دارد، زندان دارد ، کشتن و قتل و درگیری دارد. ولی کار تبلیغاتی و آگاهی
دادن
است که خطری ندارد. یادمان باشد این تبلیغات مخرب و تهمت زدن ها به شاه و
خانواده او بود که سبب پیروزی کودتای
آخوندی به رهبری خمینی گجستک در 22 بهمن 57 شد.
ابولفضل تولیت که مسئولیت آستان حضرت
معصومه در قم را داشت در سال 42 زمانی که
شاه برای بازدید به قم می رود به توصیه خمینی که گفته بود شاه را تحریم کنند گردن
می گذارد و در مراسم استقبال شاه شرکت نمی کند لذا او را از تولیت آستان حضرت
معصومه عزل می کنند. به این ترتیب دست
ابولفضل تولیت از ثروت باد آورده که در خانواده او مورثی بود
کوتاه می شود و او تصمیم به مبارزه با شاه می گیرد و به همین دلیل قسمت اعظم
دارائی خود را برای مبارزه در اختیار خمینی می گذارد. برای این که به میزان ثروت
این آدم پی ببرید همین را بگویم که بعد از مرگش وراث او برادر و خواهرش میروند پیش هاشمی
رفسنجانی و می گویند اموال ابولفضل تولیت در
لندن بالغ بر چهار صد میلیون پوند است و
از رفسنجانی می خواهند که این ثروت. دولتی
اعلام شود. یعنی مدعی شوند متعلق به جمهوری
اسلامی است تا از پرداخت مالیات معاف
شوند. مورد دیگر این است وقتی خمینی در نجف بود ابولفضل تولیت پول و ملک به خمینی
بخشید و خمینی همه را داد به رفسنجانی. آخوند بهشتی و سید علی خامنه ای. وقتی خمینی به پاریس می رود ابوالفضل تولیت را
با صندلی
چرخدار و آمبولانس می آورند پیش خمینی
که پول کلانی به خمینی می دهد و
خمینی هم تمام پول را می دهد به رفسنجانی
برای مبارزه با شاه. ولی رفسنجانی با همکاری با هنر یک شرکت
ساختمانی بنام دژ ساز در قم درست می کنند که مسئول و همه کاره اش رفسنجانی بود و
شروع می کنند به بساز و بفروشی. زمین می خریدند خانه می ساختند و به
کسانی که خودشان می خواستند می فروختند. ابولفضل تولیت پول را داده بود که در مبارزه با رژیم شاه بکار بگیرند. ولی آخوند هاشمی رفسنجانی می زند بکار بساز و بفروشی خودش.
ابولفضل تولیت یکی از چهره های مرموز
کودتای آخوندی خمینی بود. چون از زمان شاه
دنبال این بود که خمینی را به میدان بیاورد. ابولفضل تو لیت تا کودتای آخوندی
خمینی زنده بود.
ابولفضل تولیت زن داشت ولی بچه نداشت.
خیلی از کار ها را کودتاچیان خمینی در سال
57 با سرمایه تولیت انجام دادند. و پول
های بازاری
ها را هم خمینی بدست
همین تولیت می داد. می گویند مدرسه رفاه که امیران ارتش در پشتبام آن تیر باران
شدند هم از همین پول درست شده بود. توجه
شود در این مدرسه بچه های آدم های عادی را نام نویسی نمی کردند حتماً باید یکی از
فامیل هایش معمم ( آخوند ) باشد. ارجحیت هم با کسانی بود که عمامه سیاه دارند یعنی
سید باشند. عمامه سفید ها در درجه دوم قرار داشتند.
تقلب رفسنجانی در سند ها: رفسنجانی
زیر عنوان کار های وقفی و عام المنفعه و اسلامی زمین ها را به
قیمت ارزان می خرید. در سند ها
هم مشخصات زمین را
دقیق نمی نوشت مثلاً می نوشت از رود خانه
فلان تا تپه فلان. بعداً رفسنجانی بولدوزر کرایه می کرد و تپه ها را مسطح می
کرد و خاک
ها را یکی دو کیلو
متر آن طرف تر می ریخت. مسیر رود خانه را هم با آب بند تغیر
می داد و می گفت از این تپه تا آن رود خانه مساحت زمین است. طبق سند هم درست می
گفت. به این وسیله کلی زمین های مردم را بالا می کشید و با رشوه و پارتی بازی زمین های وقفی را به عنوان زمین معمولی می خریدند
و بساز و بفروشی می کردند. رفسنجانی همیشه می گفت خیر و شر همه چیز در زمین است و
بس. به همین دلیل همیشه دنبال خرید و فروش زمین
بود. در خیابان ناصر خسرو تهران
کوچه ای هست به اسم
خدا بنده لو. قسمتی از این کوچه مال حاج مهدی خدا بنده لو است. رفسنجانی به وسیله انتشارات علمی با خدا بنده لو ها آشنا می
شود انتشارات علمی کتاب های اسلامی چاپ می
کرد. رفسنجانی به وساطت محمد علی علمی و به بهانه این
که عایدات این کار به مصرف کار های
اسلامی می رسد و وقف سیدالشهدا است و نمی
شود فروخت. زمین های وقفی را اجاره 99 ساله می کرد و کلمه وقف را در حاشیه سند
زمین های وقفی می نوشت ولی بعد از پایان معامله حاشیه را با قیچی می برید ! رفسنجانی با دادن رشوه کلان ترتیب کار ها را می داد. مثلاً در اداره
ثبت کرج معلوم بود در حاشیه سند نوشته بود
وقف سید الشهدا ولی بعداً بریده شده بود و مسئولین ثبت کرج آن را نادیده می گرفتند. به این ترتیب رفسنجانی صاحب تمام زمین می شود و بعد از
قطعه بندی زمین. آنها را
به چند برابر قیمت می فروخت و نفع آن به جای سید الشهدا
به جیب گشاد سید کوسه رفسنجانی سرازیر می شد.
ملاحظه می شود شرکت بزرگ دژ ساز را با چند آخوند نمی شد اداره کرد. این جاست
که محسن رفیق دوست وارد کارزار می شود.
محسن رفیق دوست همکار مالی و اقتصادی
رفسنجانی است و صاحب امپراتوری بنیاد مستضعفان جمهوری اسلامی است. برادران محسن
رفیق دوست در میدان کاه فروش ها بنکداری
داشتند. دستشان را یکی کردند برای کار. یعنی پول و سرمایه و استفاده از امکانات
دولتی از محسن رفیق دوست باشد ولی به اسم
کنسرسیوم خدا داد که در رآس آن فاضل خدا داد بود. نماینده محسن رفیق دوست هم در
این کنسرسیوم برادر رفیق دوست بود. به علت سو استفاده هائی که فاضل خدا داد کرده
بود و گندش در آمد از ایران به آمریکا فرار کرد. رفسنجانی رفیق دوست را وادار کرد
که با فرستادن قرآن امضاء شده فاضل را به ایران بر گرداند. رفیق دوست هم با فاضل
در آمریکا تماس گرفت و گفت در ایران مسئله و مشکلی نیست و تو هم که کسر پولی نداری
و اگر بیائی می توانیم موضوع را حل کنیم. فاضل را خام کردند و او هم فکر کرد پول
که دارد که مثلاً جریمه ها را بدهد با خیال راحت به ایران برگشت. به محض رسیدن
او را گرفتند و اجازه دفاع
هم به او ندادند. رفسنجانی
و گروهش از نظر سیاسی می خواستند یک نفر را قربانی کنند قرعه به نام فاضل
خدا داد افتاد. به این ترتیب هم فاضل خدا داد را از بین بردند هم اموالش که عبارت
بود از کار خانه برق ادیسون - کار خانه یخ سازی و زمین های زیاد و ساختمان هائی در
خیابان فرشته و دروس را تصاحب کردند. خانواده
خدا داد اصلاً فکرش
را نمی کردند که فاضل را اعدام کنند که
کردند. خانه ای که خمینی در جماران زندگی می کرد رفسنجانی و همین فاضل پیدا کرده
بودند. پشت همین خانه فاضل خدا داد یک خانه برای رفسنجانی درست کرد که البته رفسنجانی هم مزدش
را داد و او را اعدام کرد.
توضیحات اضافی خارج
از اعترافات آقای بروجردی برای آگاهی بیشتر:
اکبر هاشمی رفسنجانی از سن 14 سالی که نو جوانی زیبا رو بود برای فرا گیری
امور دینی به قم رفت. تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل. شاید وقاحت و بی شرمی
هاشمی رفسنجانی بخاطر اقامت او در حجره های قم است که سبب پر روئی و وقاهت او شده
است. رفسنجانی در سال 1337 خورشیدی در سن 24 سالگی ازدواج کرد. و دارای 3 پسر و 2
دختر است.
اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از چهره های تآثیر گذار در روند کودتای آخوندی به
رهبری خمینی و هم چنین دوران پس از آن تا امروز است. هاشمی رفسنجانی یکی از
مخالفان برنامه های مترقی و نوگرایانه شاه در ایران مانند انقلاب سفید معروف به
انقلاب شاه و مردم بود. و به جرم فعالیت های مخفیانه علیه حکومت محمد رضا شاه فقید
به زندان افتاده بود.
اکبر هاشمی رفسنجانی پیوند عمیقی با گروه موتلفه اسلامی داشت که مسئول ترور
حسنعلی منصور نخست وزیر بود. هم چنین از
آغاز سال 1350 به گروه مارکسیست اسلامی مجاهدین پیوست. پس از کودتای آخوندی خمینی
گجستک اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از مهره های بسیار موثر در تمام ارکان رژیم اشغالگر
و دد منش جمهوری اسلامی بوده و هست.
یکی از دلایل کشته شدن صادق قطب زاده علی اکبر
هاشمی رفسنجانی بود. پس از اعدام صادق قطب زاده کسی که در برابر محمدی ریشهری تیر
خلاص به پیشانی قطب زاده زد. همین هاشمی
رفسنجانی بود.
در اسناد آمده است اسلحه ای که محمد بخارائی حسنعلی منصور نخست وزیر وقت را
ترور کرد. علی اکبر هاشمی رفسنجانی تهیه و به محمد بخارائی داده بود.
پس از کودتای آخوندی خمینی. اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از اعضای شورای انقلاب
اسلامی شد. هم چنین یکی از اعضای موسس حزب جمهوری اسلامی بود. بطور کلی در تمام
ارکان رژیم اشغالگر و دد منش جمهوری اسلامی نقش بسیار سازنده داشته و یکی از مهره
های اصلی جمهوری اسلامی بوده و هست. شایع است در انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی که
طراحی انفجار آن توسط مهندسین اسرائیل طراحی شده بود و حدود 100 نفر از مقامات
جمهوری اسلامی به هلاکت رسیدند. اکبر
هاشمی رفسنجانی دست داشته است.
هم چنین اسرائیل با همکاری اکبر هاشمی
رفسنجانی توانست 48 جت جنگی اف 14 را بعد از خروج شاه از ایران را بدزدند. زیرا
اکبر هاشمی رفسنجانی و علی فلاحیان وزیر وزارت اطلاعات که خود را به عبای هاشمی
رفسنجانی سنجاق کرده بود و سعید
امامی معاون امنیتی وزارت اطلاعات مثلث
کارگزاران سیاست اسرائیل در ایران را تشکیل داده بودند. حتی آخوند محمد ریشهری در
زمانی که مسئولیت وزارت اطلاعات را بر عهده داشت. جاسوس بودن سعید امامی را مطرح
کرده بود که در پرونده وی موجود بود. لذا متوجه می شویم اسرائیل در امور ایران نفوذ بسیار زیاد داشته و دارد.
هم چنین از آخوند هاشمی رفسنجانی کوسه عوامفریب و شیاد هر
چه بگوئید بر می آید. اگر خوب بررسی شود متوجه می شویم اکبر هاشمی رفسنجانی ، بد تر از دزدان سر گردنه ایران را چاپیده است و نام کثیف او در کنار 5 ثروتمند دنیا است. یکی
از عوامل اصلی بدبختی و فلاکت ملت ایران
همین اکبر هاشمی رفسنجانی است. گفته زیبائی از نادر شاه افشار بیادم آمد که در مورد همه آخوند ها بخصوص اکبر
هاشمی رفسنجانی صدق می کند. نادر شاه می
گوید: هر آخوند را باید دو بار اعدام کرد.
یک بار برای زندگی بی ثمر و بی
خاصیت و بی حاصل و مرده خواری او. و بار دوم برای فریب مردم و بلعیدن دست رنج و
حاصل تلاش و کار و دارائی آنان. وقتی
تاریخ 500 سال گذشته ایران را مطالعه کنیم ملاحظه می شود هر مقام کشوری و
یا افراد عادی که با آخوند در افتاد ور
افتاد. زیرا پایگاه آخوند ها افراد واپسگرا ، عقب مانده فکری و خرافاتی
مسلمان است. که در کودتای آخوندی خمینی گجستک در سال 57 ثابت شد. نوشتارم را با
شعاری پایان می دهم: ایران بدون عمامه و آخوند حق مسلم ماست. بحث ادامه
دارد.
به امید بیداری و آگاهی ملت ستم کشیده و بی یار و یاور
ایران
محمد مجزا