`مهرگان را
ارزان نفروشید
بنا به اصرار دوستان برای شرکت در جشن
مهرگان به محلی که با حروف بزرگ انگلیسی بالای
در ورودی
نوشته شده بود I A B رفتم. البته وقتی به مسئولان مربوطه اعتراض کردم چرا نام اینجا را که خانه ایران است را I A B نوشته اید
مطالبی گفتند که چندان منطقی نبود. حتی گفتم خوب بود زیر نوشته انگلیسی I A B بفارسی هم نوشته می شد. مثلاً کانون ایرانیان و
یا خانه ایران. وقتی وارد سالن شدم. هیچ نشانی از ایران در آن سا لن وجود نداشت. نه نقشه ایران - نه عکس
هائی از مناظر زیبای ایران مانند تخت جمشید – مناظر زیبای شمال ایران – کوه دماوند
و غیرو. فقط دو عکس فروهر بود که بنا به
گفته افراد آن ها هم ناقص بود. پرچمی هم
که آنجا بود پرچم سه رنگ سبز و سفید و قرمز بدون آرم بود. وقتی افراد نسبت به نام محل که I A B نوشته شده است و پرچم
بدون آرم شیر و خورشید به آقای مرتضی طیرانی رئیس خانه ایران اعتراض
کردند جواب ایشان آن قدر
بی منطق بود که بقول معروف مرغ پخته در
دیس به خنده می افتاد.
نکته دیگری که براستی برایم تعجب آور بود چیدن صندلی های سالن بود. همه جا قاعده بر این
است در جلو مقداری جا می گذارند برای افرادی که می خواهند برنامه
اجرا کنند که پیست نامیده می شود و از آن
ببعد به ترتیب تا انتهای سالن صندلی چیده
می شود که ممکن است پر شود و یا صندلی ها خالی بماند. همچنین رسوم است بقول
اینجائی ها. ( ( first come first serve یعنی هر کسی که زود می آید می تواند در هر جا
که می خواهد بنشیند. اما در آن جشن این
رسم رعایت نشد. یعنی افرادی که دیر آمدند
و معلوم بود از نظر آقای طیرانی رئیس کانون جزو از ما بهتران بودند صندلی می آوردند و در جلوی
ردیف اول می گذاشتند. یعنی از فضائی که به عنوان
پیست بود گرفته می شد. با این ترفند مسئولان برگزار کننده جشن مهمانان
دیر آمده گرامی خود را بجای اینکه در انتهای سالن بنشانند. با گذاشتن صندلی در
پیست جلوی ردیف اول ردیف دیگری بوجود آوردند تا مهمانان گرامی شان راحت باشند. با این توضیحات تا حدودی از موقعیت سالن برگزاری
جشن مهرگان آشنا شدید. به اصل مطلب که
کیفیت برنامه جشن است می پردازم تا معلوم شود چرا نام نوشتارم را مهرگان را ارزان نفروشید انتخاب کرده ام
مجری و گرداننده جشن آقای طهمورث ( تهمورس ) صادقی
بود که ایشان را خوب می شناسم و از گذشته مخدوش او بخوبی اطلاع دارم.
با حدود نیم ساعت تأخیراعلام شد برنامه با سرود ای ایران آغاز می گردد. و گفته شد هر کس می خواهد می
تواند سرود را با گروه مربوطه بخواند و هر کس نمی خواهد نخواند. هر کس می خواهد بلند شود هر کس می خواهد بلند نشود. من در آن لحظه براستی
نفهمیدم هدف از تعین تکلیف برای افراد حاضر در جشن چه بوده است. ولی اکنون که این نوشتار را برشته تحریر در می آورم بخوبی از هدف ضد ملی
گردانندگان جشن با خبر هستم. میان ملت ها چنین رسم است وقتی سرود ملی کشوری نواخته و یا خوانده می شود برای آن ها که
قلبشان مملو از مهر کشورشان می باشد نه تنها بلند می شوند بلکه سرود را همگی می خوانند و حتی دست راستشان را
روی قلبشان می گذارند. و افراد دیگر که در آن محل حضور دارند و با آن سرود نسبتی
ندارند به پاس احترام سرود بلند می شوند و
سکوت را رعایت می کنند.
دو نفر برای سخنرانی انتخاب شده بودند. سخنران اول فرد میان سالی بود بنام
آقای عباس منصور که در حد توان علمیش مطالبی را در مورد مهرگان بیان کردند.
سخنران دوم جوانی حدود 30 – 34 ، 35 ساله بود که ریش و سیبیل خود را بشکل
مخصوصی در آورده بود و موی بلند سرش را هم
مانند بانوان مدل دم اسبی کرده بود با پیراهن سفید و شلوار جین بنام آرش. نام
فامیلش را فراموش کرده ام.
مجری برنامه هر چه عنوان بلد بود برای آرش خان بکار برد. پزشک- مهندس – موسقی دان
- روان شناس - نقاش- شاعر – تاریخ دان
و غیرو. جالب این است که یکی از حاضران در جشن به مجری برنامه گفت خیلی ساده بود
که می گفتید ایشان چی ندارند. تصور می کنم این فرد چند سال است از ایران به آمریکا آمده است.
خوانندگان گرامی وقتی قیافه ایشان را دیدم و عنوان های او را شنیدم یاد احمدی
نژاد گجستک و سایر مقامات رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی افتادم که هر قصاب و سبزی
فروشی را دکتر می نامند. یادمان هست وقتی جرثومه احمدی نژاد فردی را که همه جا خودش را دکتر نامیده بود
برای مقام وزارت علوم معرفی کرده بود. وقتی اعتبار نامه اش را بررسی کردند. نه
تنها دکتر نبود حتی دیپلم هم نداشت. به هر
حال بیصبرانه منتظر بیانات گوهر بار ایشان بودم. ایشان مأخذ گفتار خود را کتاب یکی
از بزرگان ایران مثلاً مولوی نام برد. ولی بقول معروف از ترفند آخوندی استفاده
کرده بود آن هم از نوع احمقانه اش. زیرا کاغذی در وسط کتاب گذاشته بود و از روی آن کاغذ می خواند نه از کتاب. فقط هر از
گاهی مطلب غیر واقعی در مورد مهرگان را به
کتاب نسبت میداد تا مشروعیتی برای خلاف
گوئی خود بوجود آورد. ولی هیچ وقت نگفت مطالبی که به کتاب استناد می کند. در چه صفحه ای از کتاب است. متأسفانه باید بگویم آنچه ایشان گفت تحریف تاریخ
و نادرست بود. مثلاً در تمام آگهی های تبلیغاتی و بروشور ها جشن مهرگان اعلام شده
بود. ایشان واژه زیبای جشن را تبدیل به واژه عربی عید کرده
بود و در تمام مواقع که لازم بود نامی از
جشن مهرگان ببرد می گفت عید مهرگان. باید بدانیم این بزرگترین توهین به ملت ایران بخصوص هم
میهنان زرتشتی است که جشن مهرگان را عید مهرگان گویند.
انتقاد دیگر به گفته ایشان در مورد
تغیر برگزاری جشن مهرگان از شانزدهم مهر به دهم مهر بود. که نیاکانمان حدود
هزار سال پیش تغیر داده بودند. ولی جناب
آرش خان این تغیر را به رضا شاه نسبت داد و گفت عید مهرگان رضا شاهی.
جالب ترین گفته ایشان پیوند جشن
مهرگان با اسلام بود. البته از این قبیل اشتباهات در گفتار ایشان زیاد بود . بهمین
دلیل وقتی سخنرانی ایشان تمام شد. من بعنوان اعتراض دست بلند کردم و با وجود اینکه
آمادگی قبلی نداشتم تقاضای صحبت کردم ولی متأسفانه اجازه صحبت نه تنها بمن داده
نشد به هیچکس داده نشد . یعنی فرهنگ آقای مرتضی طیرانی و گرداننده پر مدعا ولی تو
خالی جشن این بود که هر غلطی که سخنران بکند. هیچکس حق اعتراض ندارد. این است
مفهوم دموکراسی
آقای طیرانی رئیس کانون و گرداننده جشن.
لذا می توانم بگویم گفته کدبان آرش در مورد جشن
مهرگان مانند مأموران ارسالی وزارت
اطلاعات رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی به خارج کشور بود و قویاً می گویم ایشان
صلاحیت سخنرانی در جشن ملی مهرگان را نداشت.
با وجود
افراد فاضل - پژوهشگر – تاریخ دان و از همه مهمتر میهن پرست که در ایا لت ما
سا چوست بخصوص شهر بستون وجود دارند. نمی دانم چرا از وجود این فرد استفاده کرده بودند. درود بر
آقای عباس منصور که حد اقل مطالب سودمندی در مورد جشن مهرگان بیان کردند.
این قبیل افراد بخصوص مسئولان B I A
باید بدانند جشن مهرگان و سایر جشن ها آسان بدست ما نرسیده است.
از راه دور هزاران ساله و پاسداری
نیاکانمان از سنت های فرهنگی خود. و با پشت سر گذاشتن فراز و نشیب های زیاد این جشن ها به ما رسیده است.
خوانندگان گرامی اگر ایرانی هستیم و به ایران فکر می کنیم باید از سنت های
فرهنگی خود
مانند نوروز
- مهرگان – یلدا – سده و غیرو پاسداری کنیم برای نسل های آینده. این قبیل افراد باید بدانند جشن مهرگان دارای ویژگی هائی است که بیان آنها لازم است.
مانند ویژگی نجومی جشن مهرگان: نیاکان ما در زمان های
دور. سال را به 12 ماه و هر ماه را به 30
روز تقسیم کرده بودند یعنی سال را 360 روز محاسبه کرده بودند. و 16 مهر ماه را به
عنوان مهرگان جشن می گرفتند. ولی در زمان پادشاهی ملکشاه سلجوقی توسط حکیم خیام متفکر – ریاضی دان و شاعر شیرین سخن چون از زمان گردش زمین بدور خورشید که 365 روز و 6
ساعت است اطلاع یافتند. لذا سال را
به 12 ماه که 6 ماه اول 31 روز و 5 ماه بعدی 30 روز و ماه آخر را به 29 روز تقسیم
کرده و هر چهار سال هم ماه آخر طبق قاعده
نجومی 30 روز است. لذا دهم مهر ماه را به
عنوان مهرگان جشن می گرفتند که امروز ما هم سال را 365 روز 6 ساعت می دانیم و دهم مهر ماه
را بعنوان مهرگان جشن می گیریم. لذا کدبان آرش سخنران برنامه. باید بداند علت تغیر
جشن مهرگان از شانزدهم مهر به دهم مهر ماه
به این علت بوده است و هیچ ارتباطی به رضا
شاه ندارد. این رضا شاه ستیزی و دشمنی
بسیار شرم آور است. یکی دیگر از ویژگی های جشن مهرگان ویژگی تاریخی است. که در روز مهرگان مردم تحت
رهبری کاوه آهنگر بر سپاه
رجاله گان و ستمگران و شیادان ضحاک پیروز شدند و مردم را از ظلم و بیداد ضحاک نجات
دادند. 34 سال است ملت ایران اسیر دست بد
تر از ضحاک هستند. یعنی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی که باید نجات یابند. یکی دیگر
از ویژگی های جشن مهرگان ویژگی فرهنگی
است. یعنی فرهنگ ایرانی شادی و پایکوبی است و بر خلاف فرهنگ تازیان است
که فرهنگ عزا – ناله - گریه و زاری است.
تاریخ گواهی می دهد نیاکان ما در زمان حکومت تازیان بنی امیه زیر خفقان و بدون ترس از کشته شدن جشن مهرگان را
با شکوه هر چه بیشتر برگزار می کردند و به کوری چشم دشمنان تازی خود جشن مهرگان را با سروده هائی از آموزگار خرد آشو زرتشت به شادی و پای کوبی مشغول می شدند. با این توضیحات
می توان نتیجه گرفت امروز هم گروهی تازی با دروغ و تزویر کشور عزیزمان ایران را
اشغال کرده اند. ظلم و ستم و جنایت را از حد گذرانده اند و مأموران آن ها هم در
برون مرز به عناوین مختلف در صدد نابودی فرهنگ - هویت و تاریخ کشور ایران هستند
آیا نباید هر یک از ما کاوه رهائی بخش باشیم و ایران عزیزمان را از چنگال رژیم
اشغالگر و دد منش جمهوری اسلامی آزاد سازیم و جلوی مأموران آن ها را در خارج کشور بگیریم. بی خبری و سکوت تا کی.
البته سخن در مورد مهرگان زیاد است. امید است در فرصت دیگری بیان شود.
به امید بیداری
و رهائی ملت
بی یار و یاور ایران