۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۰, سه‌شنبه


تریتا   پارسی  مشاور پنهان کاخ سفید  را بیشتر  بشناسیم

در میان تمام ایرانیان که برای وطن فروشی با مقامات آمریکا در تماس می باشند. نام یک ایرانی بیشتر از دیگران خود نمائی می کند و آن تریتا پارسی است  و بسیاری از کار شناسان مسائل سیاسی  بر این  باورند ایالات متحده آمریکا با انتخاب تریتا پارسی و سپردن مسائل مر بوط به ایران به وی در صدد  به کار گیری نیرو های تازه نفس و خلاق در باره ایران هستند. براستی تریتا پارسی که از او بعنوان مشاور پنهان کاخ سفید در باره ایران نام برده می شود کیست ؟

تریتا پارسی  جوان ایرانی تبار متولد اهواز است که در سوئد بزرگ شده است. وی در رشته  روابط بین الملل از دانشگاه اپسالا و در رشته  اقتصاد از دانشگاه استکهلم مدارک خود را گرفته و دارای دکترا در روابط بین الملل از دانشگاه هاپ کینز آمریکا می باشد.

نکته قابل توجه در این است تریتا پارسی بعنوان کارشناس روابط ایران و اسرائیل در دانشگاه هاپ کینز آمریکا مشغول کار بوده است و بعداً در نمایندگی سوئد در سازمان ملل متحد که بهتر است آن را (  سازمان دول استعمارگر  متحد نامید )  به کار مشغول شد.  آشنائی تریتا پارسی با  باب  نی  نماینده کنگره آمریکا از ایالت اوهایو سبب شد تریتا پارسی بعنوان دستیار  باب نی مشغول کار شود.

باب  نی در زمان محمد رضا شاه مدتی در شیراز به تدریس اشتغال داشت و زبان پارسی را بخوبی صحبت می کرد. تا سال 1997 میلادی طرفدار  اپوزیسیون علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی بود ولی در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی معروف به سید خندان به جرگه طرفداران ایجاد رابطه آمریکا  با حکومت دد منش جمهوری اسلامی پیوست.

باب نی  پایه های ارتباط  خود با رژیم  اشغالگر جمهوری  اسلامی را آن چنان مستحکم می کند که با تعویض دولت ها در ایران و آمریکا،   با دولت احمدی نژاد  معروف به شپشک زیر دم بزغاله و باراک حسین اوباما بکار خود ادامه  داده است. و شورای نایاک را تا سطح یک لابی بزرگ و قدرتمند مانند آیپک به پیش می برد.

اشاره به این مطلب لازم است: در رسوائی بزرگ شبکه فساد مالی در آمریکا فردی بنام جک  آبراموف که  یکی از مهمترین پرونده های فساد مالی دهه اخیر ایالات متحده آمریکا است و بنا به گزارش نیویورک تایمز و واشنگتن پست جک آبراموف بعنوان بزرگترین لابی ( سوپر لابیست ) آمریکا معروف شده است که هم اکنون دوران زندانی خود را در فلوریدا می گذراند. جالب است  باب نی نماینده کنگره آمریکا  جمهوریخواه سابق از ایالت اوهایو که تریتا پارسی  دستیار او بوده است.  به جرم رشوه گیری و همکاری با جک آبراموف معروف به سوپر لابیست  به دو سال  زندان محکوم شده است.

تریتا پارسی  با ایجاد یک شبکه از برخی نیرو های برون مرز ایران،  تلاش می کند  خود را در جایگاه هدایت نیرو های اپوزیسیون قرار دهد. و پنلی هم در شورای خارجی آمریکا به نام (راهنمای بحران ایران ) دایر نمود که   تظاهر  به مقابله با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی  است. 

نایاک چه هدفی را دنبال می کند

تریتا پارسی در مجموعه ای از مصاحبه های طولانی خود با واشنگتن تایمز و تلویزیون های فارسی زبان لوس آنجلس گفت او در سال 2002 میلادی نایاک را تأسیس کرد تا آمریکائی های ایرانی تبار (  ایرانیان سیتی زن  آمریکا ) را همیاری و حمایت کند. لذا از آن زمان تا کنون در تلاش است به عنوان یک نهاد مردمی در جهت تقویت صدای ایرانیان بکوشد. به گفته تریتا پارسی نایاک بین 2500 تا 3000 عضو دارد اما اسناد داخلی نشان می دهد حد اکثر 500 نفر عضو دارد که احتمالاً ممکن است از این تعداد هم کمتر باشد. با این حال  نایاک خود را یکی  از  بزرگترین  گروه  ها می داند و ادعا می کند نایاک یک سازمان غیر انتفاعی است و اعلام کرد که این گروه در لابی گری مشارکت ندارد که بقول معروف عاقلان دانند!!! اشاره به این نکته لازم است. زمانی که تریتا پارسی در سوئد دانشجو بود با  سیامک نمازی آشنا شد. سیامک نمازی رشته تحصیلی اش برنامه ریزی بازرگانی بود. بهمین دلیل  سازمانی بنام آتیه بهار دایر کرد و در صدد بود از استاندارد های بازرگانی غربی در زمانی که محمد خاتمی رئیس جمهور شده بود  استفاده کند. سازمان جدیدالتأسیس تریتا پارسی ( نایاک ) هم تلاشش بر این بود که تحریم های سیاسی و اقتصادی بر علیه جمهوری اسلامی برداشته شود و گفتگو میان ایران و آمریکا را بر قرار کند. یعنی تلاش برای بقا و مانده گاری رژیم اشغالگر و دد منش و واپسگرای جمهوری اسلامی. سیامک  نمازی و  تریتا  پارسی  در تلاش بودند  سازمانی بزرگ  نظیر  کمیته  عمومی   اسرائیل- آمریکائی ( آیپک ) که لابی طرفدار اسرائیل است دایر کنند. ولی بعداً از این اقدام خود داری کردند.

یک ژورنالیست شجاع و میهن پرست  ایرانی   بنام آقای حسن داعی در سال 2007 برای اولین بار بطور علنی اعلام داشت که نایاک تأسیس شده توسط تریتا پارسی  در حال لابی کردن برای جمهوری اسلامی است و اسناد  بسیار  مستدل را ارائه داد. کار به دادگاه کشیده شد خوشبختانه آقای حسن داعی ثابت کرد سازمان تریتا پارسی ( نایاک ) از طرف دولت ها و شرکت های خارجی  بخصوص آمریکا  لابی گری می کرده است و برنده دادگاه شد.

 توجه شود: به موجب اسناد تریتا پارسی زمانی  کار و فعالیت هایش رونق گرفت که همکاری خود را با سیامک نمازی که تا سال 2007 مدیر عامل شرکتی به نام  آتیه بهار بود آغاز کرد. مرکز این شرکت تهران بود و برای بستن قرار داد ها با وزارتخانه های دولتی ایران و بانک های ایران و شرکت  های بین المللی که بدنبال انجام کسب کار  بودند  فعالیت می کرد. در اوج فعالیت های شرکت آتیه بهار در ایران به  ناگاه  سیامک نمازی ایران را ترک می کند و در امارات متحده عربی زندگی خود را آغاز کرد و دیدیم پس از انتخاب رئیس جدید شرکت آتیه بهار بنام بیژن خواجه پور در دوازدهم ماه ژوئن دستگیر و برای چند ماه زندانی شد. نا گفته نماند تریتا پارسی دارای پاسپورت سوئد - پاسپورت ایرانی و گرین کارت  آمریکا می  باشد.  نمی دانیم  پس از چند  سال که  دارای گرین کارت  آمریکا می باشد می تواند تابعیت آمریکا را بگیرد یا نه ؟

تریتا پارسی معتقد است نایاک احتیاجی به ثبت برای لابی گری یا برای  نمایندگی یک دولت خارجی مانند ایران را ندارد. در این میان امیر احمدی نامی  ظاهر می شود که رئیس ( شورای آمریکائی ایرانی ) است.  یعنی یک سازمان رقیب نایاک در وطن فروشی است. امیر احمدی می گوید نایاک مستقیماً با کنگره آمریکا کار می کند ولی سازمان امیر احمدی کار های نایاک را انجام نمی دهد. یعنی یک سازمان لابی گری نیست. تصور می شود امیر احمدی بنا به سلیقه و استعداد خود راه دیگری برای خیانت به  ایرانی های بی یار و یاور را  انتخاب کرده است.

در بازار مکاره و رقابت در خیانت به ایران و ایرانی تریتا پارسی ( campaign ) کمپین یعنی رهبری کردن یک گروه سیاسی برای بی اعتبار کردن مخالفان خود را آغاز کرد. و در ضمن بعنوان حامیان مجاهدین که این روز ها شاهدیم آمریکا چه فرش قرمزی برای مریم رجوی پهن کردند و چهار سناتور آمریکا کنفرانسی برای یک گروه تروریستی تشکیل دادند.   افشین پیشه ور وکیل مجاهدین هم  طی نامه ای که به واشنگتن تایمز نوشت  تأکید بر این  داشت که نایاک برای منافع آمریکائی های ایرانی تبار کار می کند. که باز باید بگویم عاقلان دانند! ! !

ناگفته نماند در دنیای  مجازی وبلاگ و ایمیل بازی و فیس بوک،  طرفداران تریتا پارسی مرتباً تبلیغ و تأکید می کنند نایاک علیه دولت جمهوری اسلامی و حمایت از اپوزیسیون دموکراتیک فعالیت می کنند که دروغی بیش نیست.

براستی چه بگویم ؟ هنگامی که آقای جورج دبلیو بوش رئیس جمهور بود. در بین سال های  2002 تا 2007  بیش از 200  هزار دلار تحت عنوان  رشد  دموکراسی در ایران  در  اختیار ( نایاک ) یعنی تریتا پارسی شارلتان و امیر احمدی خائن گذاشته شد. جالب است سازمان غیر دولتی دیگری بنام بنیاد همیاری   که موسس آن پدر سیامک نمازی است از مبلغ 200 هزار دلار وزارت خارجه آمریکا مبلغی هم به او رسید.  دیدیم از دولتی سر آقای جورج دبلیو بوش  اعدام های دسته  جمعی دختر  و  پسر   هر روز در ایران انجام می شد. و در زندان ها به زندانیان سیاسی دختر و پسر تجاوز می شد. ما چه میدانیم  لابد  این ها مقدمه رشد دموکراسی و رعایت حقوق بشر در ایران  است؟  زیرا  می بینیم  هیچ اعتراض و اقدامی از کشور های استعمارگر  مهد تمدن بشر  و سازمان  حقوق بشر  دیده نمی شود. ولی در عوض  بخور بخور عجیبی است.

 سوالی مطرح است: آیا  مقامات و دولتمردان آمریکا  و سایر کشور  های  استعمارگر  نمی دانند در ایران خبری از دموکراسی نیست بلکه خفقان مطلق است و اعدام های دسته جمعی   هر روز در ایران انجام می شود را نمی دانند ؟

 و افرادی مانند سیامک نمازی، امیر احمدی و تریتا پارسی جزو وطن فروشان هستند.

نکته دیگر که براستی تعجب دارد. این است که توسط اصلاح طلب برجسته مانند شیرین عبادی برنده جایزه نوبل که زنده زنده روانش بسوزد  اقدامات  امیر احمدی، سیامک نمازی و تریتا  پارسی   را  جهت بر قراری دموکراسی در ایران دانسته و مورد تأئید قرار گرفته است.

آقای حسن داعی توسط دادگاه ثابت کرد  تریتا پارسی  برای جمهوری اسلامی لابی گری می کند. این جانب تهیه کننده این نوشتار می گویم  همه افراد نام برده در این نوشتار مانند سیامک نمازی، امیر احمدی و پدر  سیامک نمازی و غیرو  جیره خوار ، خائن و در خدمت رژیم اشغالگر و دد منش جمهوری اسلام هستند. ملت ستم کشیده درون و خارج از ایران  گول این شیادان را نخورند همه اش بازی و عوامفریبی است آن هم از نوع بسیار کثیف. وقتی زندگی فلاکت بار ملت بی یار و یاور ایران بخصوص کودکان عزیز را می بینیم. متوجه می شویم این خائن های پشت بملت کرده که متأسفانه تعدادشان هم زیاد است مانند دزدانی هستند که عصای کور را می دزدند.

بحث را در مورد برادر تریتا پارسی ادامه می دهم.

افشای لابی جمهوری اسلامی در اروپا

برادر تریتا پارسی روزبه پارسی می باشد که  در سفر اخیر خود به تهران با مسئولان کنونی و پیشین رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی دیدار کرد و پس از سخنرانی در یکی از موسسات تحقیقی در ایران  به اروپا باز گشت تا در کنار ده ها کار شناس خائن  دیگری که به کمک رژیم  اشغالگر و دد منش جمهوری اسلامی  و محافل مماشات در نهاد های اروپا مانند فرخ نگهدار- علیرضا نوری زاده و محمد علی شعبانی جا گرفته اند فعالیت کند.  

روزبه پارسی خود را پژوهشگر رسمی اتحادیه اروپا می نامد و ساکن پاریس است. روزبه پارسی در نیمه ماه ژانویه 2013 میلادی به ایران رفت و با عده ای از مسئولان کنونی و سابق جمهوری اسلامی دیدار داشت او سپس در مرکز پژوهش های خاور میانه در تهران که متعلق به رژیم واپسگرا و دد منش جمهوری اسلامی است سخنرانی کرد.

یکی از فلاسفه می گوید ثروت کشوری داشتن منابع نفت و معادن دیگر  نیست. بلکه ملت بیدار و آگاه  و روشنفکران و دولتمردان  میهن پرست است.

آیا آنچه در  سال 1357 یعنی کودتای آخوندی به رهبری خمینی گجستک تا به امروز از روشنفکران خائن و ملت در خواب و یا بی تفاوت ایران دیده ایم می توانیم  ادعا کنیم ایران با داشتن منابع نفت و گاز و معادن زیاد کشور ثروتمندی است. ابدا  ابدا

به امید  بیداری  و آگاهی  ملت  بی یار  و یاور  ایران

۱۳۹۲ فروردین ۳۱, شنبه


دو لابی جمهوری اسلامی را بشناسیم

در میان تمام ایرانیان که با مقامات آمریکا در تماس می باشند. نام یک ایرانی بیشتر از دیگران خود نمائی می کند و آن تریتا پارسی است  و بسیاری از کار شناسان مسائل سیاسی  بر این  باورند ایالات متحده آمریکا با انتخاب تریتا پارسی و سپردن موضوعات مر بوط به ایران به وی در صدد کادر سازی و به کار گیری نیرو های تازه نفس و خلاق در باره ایران هستند. براستی تریتا پارسی که از او بعنوان مشاور پنهان کاخ سفید در باره ایران نام برده می شود کیست ؟

تریتا پارسی  جوان ایرانی تبار متولد اهواز است که در سوئد بزرگ شده است. وی در رشته های روابط بین الملل از دانشگاه اپسالا و اقتصاد از دانشگاه استکهلم مدارک خود را گرفته و دارای دکترا در روابط بین الملل از دانشگاه هاپ کینز آمریکا می باشد.

نکته قابل توجه در این است تریتا پارسی بعنوان کارشناس روابط ایران و اسرائیل در دانشگاه هاپ کینز آمریکا مشغول کار بوده است و بعداً در نمایندگی سوئد در سازمان ملل متحد که بهتر است آن را (  سازمان دول استعمارگر  متحد مانند 5 + 1 )  به کار مشغول شد.  آشنائی تریتا پارسی با  باب  نی  نماینده کنگره آمریکا از ایالت اوهایو سبب شد تریتا پارسی بعنوان دستیار  باب نی مشغول کار شود.

باب  نی در زمان محمد رضا شاه مدتی در شیراز به تدریس اشتغال داشت و زبان پارسی را بخوبی صحبت می کرد. تا سال 1997 میلادی طرف دار اپوزیسیون علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی بود ولی در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی معروف به سید خندان به جرگه طرفداران ایجاد رابطه با حکومت ددمنش جمهوری اسلامی پیوست.

باب نی  پایه های ارتباط  خود با رژیم  اشغالگر جمهوری  اسلامی را آن چنان مستحکم می کند که با تعویض دولت ها در ایران و آمریکا اکنون با دولت احمدی نژاد و باراک حسین اوباما بکار خود ادامه می دهد و شورای نایاک را تا سطح یک لابی بزرگ و قدرتمند مانند آ یپک به پیش می برد.

اشاره به این مطلب لازم است: در رسوائی بزرگ شبکه فساد مالی جک ( آبراموف ) که  یکی از مهمترین پرونده های فساد مالی دهه اخیر ایالات متحده آمریکا است. طبق گزارش  نیویورک تایمز - واشنگتن پست و مجله تایم  جک آبراموف به سوپر لابیست آمریکا معروف است که هم اکنون دوران زندانی خود را در فلوریدا می گذراند.  باب نی جمهوریخواه سابق از ایالت اوهایو یکی از همکاران جک آبراموف بوده که به جرم رشوه گیری خود اعتراف کرده است.

تریتا پارسی  با ایجاد یک شبکه از برخی نیرو های برون مرز  تلاش می کرد به عنوان شخصیتی ( کارترما تیک ) خود را در جایگاه هدایت نیرو های اپوزیسیون قرار دهد و پنلی هم در شورای خارجی آمریکا به نام (راهنمای بحران ایران ) الظاهر برای مقابله با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی دایر نموده است.

نایاک چه هدفی را دنبال می کند

تریتا پارسی در مجموعه ای از مصاحبه های طولانی خود با واشنگتن تایمز گفت او در سال 2002 میلادی نایاک را تأسیس کرد تا آمریکائی های ایرانی تبار را در محکوم کردن حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 را فعال کند. لذا از آن زمان تا کنون در تلاش است به عنوان یک نهاد مردمی در جهت تقویت صدای ایرانیان بکوشد. به گفته تریتا پارسی نایاک بین 2500 تا 3000 عضو دارد اما اسناد داخلی نشان می دهد حد اکثر 500 نفر عضو دارد که احتمالاً ممکن است از این تعداد هم کمتر باشد. با این حال نایاک خود را یکی از بزرگترین گروه ها می داند و ادعا می کند نایاک یک سازمان غیر انتفاعی است و اعلام کرد که این گروه در لابی گری مشارکت ندارد که بقول معروف عاقلان دانند. اشاره به این نکته لازم است. زمانی که تریتا پارسی در سوئد دانشجو بود در سال 1996 با  سیامک نمازی آشنا شد. سیامک نمازی رشته تحصیلی اش برنامه ریزی شهری است. بهمین دلیل با یک شرکت در ایران آشنا می شود و در صدد بود از استاندارد های بازرگانی غربی در جمهوری اسلامی استفاده کند. تریتا پارسی هم اولین سازمان خود را در سال 1997 تأسیس کرد. سالی که محمد خاتمی رئیس جمهور شده بود. سازمان جدالتأسیس تریتا پارسی تلاشش بر این بود که تحریم های سیاسی و اقتصادی بر علیه جمهوری اسلامی برداشته شود و گفتگو میان ایران و آمریکا را بر قرار کند. سیامک  نمازی و  تریتا  پارسی در تلاش  برای  سازمانی  نظیر  کمیته  عمومی   اسرائیل- آمریکائی ( آیپک ) که لابی طرفدار اسرائیل است دایر کند. ولی بعداً از این اقدام خود داری کرد.

یک ژورنالیست شجاع  ایران دوست بنام آقای حسن داعی در سال 2007 برای اولین بار بطور علنی اعلام داشت که نایاک تأسیس شده توسط تریتا پارسی  در حال لابی کردن برای ایران است و اسناد  بسیار  مستدل را ارائه داد. کار به دادگاه کشیده شد خوشبختانه آقای حسن داعی ثابت کرد نایاک ار طرف دولت های خارجی با شرکت های خارجی لابی گری می کرده است و برنده دادگاه شد.

با توجه به اسناد تریتا پارسی زمانی  کار و فعالیت هایش رونق گرفت که همکاری خود را با سیامک نمازی که تا سال 2007 مدیر عامل شرکتی به نام ( آتیه بهار ) بود آغاز کرد. مرکز این شرکت تهران بود و برای بستن قرار داد ها با وزارتخانه های دولتی ایران و بانک های ایران و شرکت  های بین المللی که بدنبال انجام کسب کار  بودند  فعالیت می کرد. در اوج فعالیت های آتیه بهار در ایران به  ناگاه  سیامک نمازی ایران را ترک می کند و در امارات متحده عربی زندگی خود را آغاز کرد و دیدیم پس از انتخاب رئیس جدید شرکت آتیه بهار بنام بیژن خواجه پور در دوازدهم ماه ژوئن دستگیر و برای چند ماه زندانی شد. نا گفته نماند تریتا پارسی دارای پاسپورت سوئد - پاسپورت ایرانی و گرین کارت  آمریکا می  باشد.  نمی دانیم  پس از چند  سال که  دارای گرین کارت  آمریکا می باشد می تواند تابعیت آمریکا را بگیرد که داری سه پاسپورت باشد  یا نه ؟ شخصی با داشتن  سه پاسپورت جالب نیست. ؟

تریتا پارسی معتقد است نایاک احتیاجی به ثبت برای لابی گری یا برای ثبت نمایندگی یک دولت خارجی مانند ایران را ندارد. در این میان امیر احمدی نامی  ظاهر می شود که رئیس ( شورای آمریکائی ایرانی ) است.  یعنی یک سازمان رقیب نایاک در وطن فروشی است. امیر احمدی می گوید نایاک مستقیماً با کنگره آمریکا کار می کند ولی سازمان او کار های نایاک را انجام نمی دهد. یعنی یک سازمان لابی گری نیست. تصور می شود امیر احمدی بنا به سلیقه و استعداد خود راه دیگری برای خیانت به ایران و ایرانی های بی یار و یاور برای خود انتخاب کرده است.

در بازار مکاره و رقابت در خیانت به ایران و ایرانی، تریتا پارسی ( campaign ) کمپین یعنی ( رهبری کردن یک گروه سیاسی )  برای بی اعتبار کردن مخالفان خود بعنوان نئوکان ها و حمایت از مجاهدین که این روز ها شاهدیم آمریکا چه فرش قرمزی برای مریم رجوی پهن کردند و چهار سناتور امریکا ( حتماً از نوع باب نی ) کنفرانسی برای یک گروه تروریستی تشکیل دادند و افشین پیشه ور وکیل مجاهدین طی نامه ای که به واشنگتن تایمز نوشت  تأکید بر این  داشت که نایاک برای منافع آمریکائی های ایرانی تبار کار می کند. که باز باید بگویم عاقلان دانند! ! !

ناگفته نماند در دنیای  مجازی وبلاگ و ایمیل بازی، طرفداران تریتا پارسی مرتباً تبلیغ می کنند نایاک علیه دولت جمهوری اسلامی و حمایت از اپوزیسیون دموکراتیک در تلاش است.

براستی چه بگویم ؟ هنگامی که آقای جورج دبلیو بوش رئیس جمهور بود. در بین سال های  2002 تا 2007  بیش از 200  هزار دلار تحت عنوان  رشد  دموکراسی در ایران  در  اختیار ( نایاک ) یعنی تریتا پارسی شارلتان و امیر احمدی خائن گذاشته شد. جالب است سازمان غیر دولتی دیگری بنام بنیاد همیاری   که موسس آن پدر سیامک نمازی است از مبلغ 200 هزار دلار وزارت خارجه آمریکا مبلغی هم به او رسید. و دیدیم از دولتی سر آقای جورج دبلیو  بوش تا امروز اعدام های دسته  جمعی دختر  و  پسر   هم چنان  هم روز در ایران انجام می شود. و در زندان ها به زندانیان سیاسی دختر  و پسر تجاوز  شده است. ایرادی نمی توان گرفت لابد  این ها عین دموکراسی و رعایت حقوق بشر است.   زیرا هیچ اعتراض محکم نه آبکی از کشور های مهد تمدن بشر و سازمان  حقوق بشر سازمان دول متحد  به گوش نمی رسد. ولی در عوض می بینیم عجب بخور بخور عجیبی است.

 سوالی مطرح است: آیا مقامات و دولتمردان آمریکا و مقامات موساد اسرائیل که تسلط بر رسانه های گروهی بزرگ دنیا  دارند  نمی دانند در ایران خبری از دموکراسی نیست بلکه خفقان مطلق است و افرادی مانند سیامک نمازی، امیر احمدی و تریتا پارسی جزو وطن فروشان  هستند. اعدام  های  دسته  جمعی    هر روز در  ایران انجام  می شود را نمی دانند ؟

نکته دیگر که واقعاً تعجب دارد این است. لابیگری امیر احمدی، سیامک نمازی و تریتا پارسی  توسط اصلاح طلب برجسته  زنیکه برنده جایزه صلح نوبل شیرین عبادی که زنده زنده روانش بسوزد را برای  بر قراری دموکراسی در ایران دانسته و مورد تأئید قرار گرفته است.

محسن مخمل باف فیلم ساز بر جسته ایرانی می گوید تریتا پارسی  برای جمهوری اسلامی لابی گری می کند. این جانب تهیه کننده این نوشتار جمله آقای مخمل باف را کامل می کنم و می گویم همه افراد نام برده در این نوشتار  جیره خوار و لابی رژیم اشغالگر و ددمنش جمهوری اسلام هستند. ملت ستم کشیده درون و خارج از ایران باید گول این شیادان را نخورند همه اش بازی است آن هم از نوع بسیار کثیف.

بحث  در مورد برادر تریتا پارسی ادامه دارد.

افشای لابی جمهوری اسلامی در اروپا

برادر تریتا پارسی روزبه پارسی می باشد که  در سفر اخیر خود به تهران با مسئولان کنونی و پیشین رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی دیدار کرد و پس از سخنرانی در یکی از موسسات تحقیقی به اروپا باز گشت تا در کنار ده ها کار شناس دیگری که به کمک رژیم  اشغالگر و ددمنش جمهوری اسلامی  و محافل مماشات در نهاد های اروپا جا گرفته اند فعالیت کند. یکی از آن ها محمد علی شعبانی است.

روزبه پارسی پژوهشگر رسمی اتحادیه اروپا و ساکن پاریس است. روزبه پارسی در نیمه ماه ژانویه 2013 میلادی به ایران رفت و با عده ای از مسئولان کنونی و سابق جمهوری اسلامی دیدار داشت او سپس در مرکز پژوهش های خاور میانه در تهران که متعلق به رژیم واپسگرا و ددمنش جمهوری اسلامی است سخنرانی کرد.

یکی از فلاسفه می گوید ثروت کشوری داشتن منابع نفت و معادن زیر زمینی  نیست. بلکه ملت بیدار و آگاه  و روشنفکران و دولتمردان  میهن پرست است.

آیا از کودتای آخوندی به رهبری خمینی گجستک در سال 1357  تا به امروز آنچه از روشنفکران خائن و ملت در خواب ایران دیده ایم می توانیم  ادعا کنیم ایران با داشتن منابع غنی نفت و گاز و معادن زیاد کشور ثروتمند ی است. ابدا  ابدا

به امید بیداری و آگاهی ملت بی یار  و یاور  ایران

۱۳۹۲ فروردین ۲۲, پنجشنبه


نقدی  بر فیلم  آرگو

فیلم  آرگو بازتاب  های  گوناگونی در جامعه ایرانی ها  بوجود  آورد. و سبب نظرات مختلف و  مقالات و مصاحبه هائی با بازیگران ایرانی  فیلم آرگو مانند علی سام و هوشنگ توزیع انجام   شده است.

بعضی از تماشاگران ایرانی فیلم آرگو نگاهی مثبت داشته آن را پیام صلح و دوستی میان ایران و آمریکا میدانند. اما بسیاری دیگر اعتقاد دارند سازندگان این فیلم تصویر درستی از تاریخ  ایران و ایرانی ارائه نداده اند. لذا با بهره گیری از مطالب ، مقالات و مصاحبه هائی که انجام  شده است   نوشتار زیر که از ملات   استدلال بر خوردار است  حضورتان    پیشکش می گردد.  

 ابتدا قرار بود آن فیلم با نام فرار از ایران به نمایش در آید ولی بعداً به آرگو تغیر نام داده شد. بطور کلی شایعات و مطالبی در مورد گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا وجود دارد. شایع است طرح تسخیر سفارت آمریکا در ایران  بوسیله سازمان ( C.I.A ) تهیه شده است و بوسیله رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی به اجرا در آمده است. در مورد این شایعه بحث و  مدارکی وجود دارد. ولی چون  خارج از بحث فیلم آرگو می باشد. امید است در فرصت دیگری به آن پرداخته خواهد شد.

  وقتی فیلم آرگو برای اولین بار در جشنواره تورنتو کانادا نمایش داده شد. خبر گزاری های کانادائی از نقش بسیار کم رنگ کانادا در داستان فیلم انتقاد کردند.

 فیلم آرگو از نظر کارشناسان و افرادی که تا حدودی در مورد سینما اطلاعاتی دارند   یک فیلم درجه 2 و 3 است و از نظر تکنیکی خیلی ساده است.

 سابق بر این جوایز  نوبل و اسکار از  ارزش و احترام بخصوصی بر خوردار بودند. متأسفانه امروز چون همه چیز رنگ سیاسی پیدا کرده است.  جوایز نوبل و اسکار از اعتبار چندانی بر خوردار نیستند. بهترین نمونه  فیلم آرگو است که یک فیلم  بسیار ساده  درجه دو ، سه می باشد تا یک ماجرای واقعی هیجان انگیز. ولی بخاطر دست های پشت پرده و بازی های سیاسی   که امروز خیلی مرسوم و متداول است فیلم آرگو  جایزه اسکار گرفت که هرگز شایستگی  آن  را ندارد. باید توجه داشت استعمار گران برای رسیدن به هدف های پلیدشان در  بسیاری  مواقع از سلاح فرهنگ ، هنر و سینما استفاده خواهند کرد مانند فیلم آرگو.

   در صحنه ای از  فیلم ، بن افلک  ( Ben Affleck ) کار گردان فیلم که در نقش  مأمور  C.I.A ( سیا ) بازی می کند وقتی کار اداری اش  تمام  می شود و می خواهد برود   نمی گوید Good bye    می گوید  سلام  و مأمور  ایرانی  که  آقای  هوشنگ توزیع است  متأسفانه او هم   می گوید سلام.

  در مورد سلام گفتن  سوالی مطرح است. وقتی نویسنده و یا سناریو نویس و کارگردان فیلم آرگو ابتدائی ترین رسم ملت ایران را نمی داند. که کجا باید سلام گفت و کجا خدا حافظ چه طور بخود اجازه می دهند  تاریخ کشوری  را در فیلمی که چندین  میلیون نفر  آن  را تماشا می کنند را مطرح کند آن هم به دروغ. هالیود باید رایزن فرهنگی داشته باشد تا  فرهنگ و سنت ملت ها را بداند. این  درست  نیست دیگران هر  چه می گویند و انجام می دهند ما بی تفاوت  باشیم و بگوئیم  بع !

 فیلم آرگو مرا  بیاد ملت ستم کشیده 34 سال پیش  ایران انداخت که با همین شعار مرگ بر آمریکا قشون وحشی آخوندی ، ملت ایران بخصوص جوانان دختر و پسر را بیرحمانه سر کوب  کردند. کمیته های انقلاب اسلامی تحت لوای مبارزه با شیطان بزرگ میهن پرستان و مخالفین کودتای آخوندی را دستگیر و اموال آن ها را مصادره  و اعدام  کردند. ولی  حالا به سر دسته همان گروگان گیران مانند محسن سازگارا و عبدالکریم  سروش و اکبر گنجی  در  همین  آمریکا کرسی عوامفریبی  دانشگاهی  و جایزه 500 هزار دلاری می دهند. ! ! !

 در کل می توان گفت  در 5 دقیقه اول فیلم آرگو تاریخ ایران  به مسخره و بازی گرفته شده است و محمد رضا شاه پهلوی که جان و مال ، تاج و تخت و همه چیزش را برای حفظ منافع کشور و ملتش از دست داد را یک دیکتاتور معرفی می  کند و علیا حضرت شهبانو فرح  پهلوی که بسادگی یک  زن ایرانی ولی با  وقار یک  ملکه  می   باشد را می  گوید  حمام شیر می گرفت که دروغی بیش نیست.  و از ملت ایران تصویری بسیار زشت  ارائه داده شده است. به راستی به بن افلک  کارگردان و جورج کلوتی نویسنده و تهیه کنندگان این فیلم  باید  بگوئیم  بی شرمی هم حدی دارد.

مثالی موضوع را روشن و قابل لمس  می کند: این درست است که فردی بگوید همسر آقای جیمی کارتر رئیس جمهور پیشین آمریکا که بانوی اول آمریکا است. در یکی از خیابان های واشنگتن تبلیغ سینه بند بانوان را می کرده است.

 من معتقدم بازیگران ایرانی فیلم آرگو بخصوص آقای هوشنگ توزیع اگر به اندازه یک جو حس ایران دوستی داشتند هرگز نباید در فیلم آرگو بازی کنند.

از آقای هوشنگ توزیع سوالی دارم. سوژه و اهمیت فیلم آرگو در چه بود؟ به نظر من ضد ایرانی  و توهین به پادشاه ایران است که در جهت سازندگی و آبادانی ایران در تلاش بود و می خواست ایران را به دروازه های تمدن بزرگ  برساند و ملت ایران از زندگی نسبتاً خوبی بر خوردار بودند. هرگز در زمان شاه مردم را با جرثقیل اعدام نکردند. سنگسار نکردند.  مردم را در خیابان ها شلاق نزدند ولی فضای فیلم آرگو طوری ساخته شده است که فضای توحش و سبعیت مردم ایران  به نمایش گذاشته شده  و شاه را از فرعون مستبد تر و همسرش علیا حضرت شهبانو فرح پهلوی ملکه ایران که به قدرت یک کدبانو و بسادگی یک زن ایرانی پاک و مقاوم در مقابل ناگواری ها و توفان ها سهمگین زندگی می باشند. به دروغ به گرفتن حمام  شیر معرفی شده  است. آقای هوشنگ توزیع هنرمند گرامی  آیا این ها در فیلم آرگو  پهلوی ستیزی نیست.؟

 چرا در 5 دقیقه ابتدای فیلم.  بحث 28 امرداد سال 1332 مطرح می شود که مثلاً امریکا  در ایران کودتا کرد و مصدق را سرنگون کرده است را به فیلم آرگو چسبانده اند. سوال در این است   ماجرای 62 سال پیش ایران  چه ارتباطی به خروج 6 آمریکائی از ایران دارد .  قویاً می گویم داستان 28 امرداد سال 1332 توسط استعمارگران در بین ایرانیان کاشته شده است. هر از چندی بنا به موقعیت هائی مورد استفاده قرار می گیرد . محمد رضا شاه طبق اختیاراتی که داشته است  محمد مصدق را در تاریخ 25 امرداد  ماه 1332 خورشیدی  بموجب  ابلاغ از سمت نخست وزیری بر کنار می کند. دیگر چه دلیلی داشته است در 28 امرداد شاه بر علیه مصدق کودتا کند. در روز 28 امرداد ملت ایران قیام کردند و مصدق را که نمی خواست از پشت میز نخست وزیری کنار برود را به زیر کشیدند. لذا قدری دیدگاه منطقی و منصفانه باید  به رویداد های تاریخی کشور  داشته باشیم. نه مانند فیلم آرگو و  خانم مدلین آلبرات وزیر امور خارجه پیشین آمریکا  طوطی وار در مورد 28 امرداد سخن گفته است. .

  چطور می توانم به مردم آمریکا بخصوص به دوستانم بگویم کل فیلم آرگو  از ابتدا بر پایه دروغ های بزرگ  و مسخره ساخته شده است. همان دروغی که اغلب توده ائی های خائن بچه استالینی باور داشتند. دروغی که جبهه ضد ملی ها همیشه می گویند.  دروغی که نویسنده فیلم آقای جورج کلوتی و آقای بن افلک  کارگردان فیلم آرگو به آن باور دارند و با آب و تاب در مورد آن داد سخن سر داده اند.  آقای بن افلک با خلاصه کردن این دروغ های بزرگ در 5  دقیقه ابتدای  فیلم.  به بیننده خود تفهیم می کند.  وقتی کودتای آخوندی به رهبری خمینی گجستک شد و  شاه از ایران رفت  و خمینی  آمد ایرانی ها که استرداد شاه را می خواستند دست به اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری زدند و  6  آمریکائی در  خانه  سفیر کانادا  پناه گرفتند  و داستان نجات آن ها  شروع می شود.   آقای هوشنگ توزیع هنرمند ارزنده   معتقد است پشت سر فیلم آرگو  هیچی نیست باید بدانیم  فیلم آرگو بسیار موذیانه و هدفمند ساخته شده است. وقتی خوب دقت کنیم  متوجه می شویم در فیلم آرگو آن قدر که از رژیم محمد رضا شاه انتقاد شده  و آن چه از علیا حضرت شهبانو فرح پهلوی در ذهن ها ساخته شده از رژیم فاشیستی و مذهبی جمهوری اسلامی که اعدام های دسته  جمعی انجام  داده اند و به بانوان در خیابان ها بی احترامی و تجاوز شده است و سنگسار کرده اند.  انتقاد نشده است. فیلم آرگو  به  بیننده  تفهیم  می کند ایرانیان  ضد  غرب گرائی  و علیه آمریکائی ها هستند. و سعی می کرد ، بیننده خود را قانع کند که دخالت آمریکا در کودتای 28 امرداد 1332 در ایران سبب گروگانگیری در سال 1358 شد. هنرمند گرامی آقای هوشنگ توزیع باید بداند آنچه در سال 1357 خورشیدی برابر با 1979 میلادی در ایران اتفاق افتاد طرحش در سال 1975  میلادی در جزیره گواد لوپ توسط جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا ، جیم کالاهان نخست وزیر انگلستان ، ژیسکار دیستن رئیس جمهور فرانسه و هلمت اشمیت  صدراعظم آلمان ریخته شد و گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا پدیده  همان طرح  بوده  است. آقای  هوشنگ  توزیع  این  وظیفه من و  شما می باشد  حقایق را به ملت بی یار و یاور ایران بگوئیم.

  فیلم آرگو نشان می دهد خدمتکار خانه سفیر کانادا بنام سحر که  ایرانی بود. از ماجرای  پناه گرفتن 6 آمریکائی در خانه سفیر مطلع شده بود.  ولی علیرغم  مخاطراتی که برای او در بر داشت به پاسداران دروغ می گوید و جلوی لو رفتن نقشه فرار دیپلمات های آمریکائی را می گیرد و خود در پایان فیلم ناگزیر از مرز عراق عبور می کند و از ایران می گریزد.

دیدگاه   سارا   شورد  ا ز  فیلم  آرگو:

سارا شورد همان کسی است که همراه با دو کوهنورد دیگر آمریکائی مدت ها در زندان جمهوری اسلامی گروگان بود. سارا شورد معتقد است قهرمان اصلی داستان نجات شش دیپلمات جان بدر برده آمریکائی از گروگانگیری در واقع سحر می باشد که فقط بخاطر انسانیت  خودش این کار  بزرگ را  انجام  می دهد.  سارا شورد  معتقد است خدمتکار جوان ( سحر ) نماینده شجاعت است که توسط مردم عادی ابراز می شود. وقتی که ایرانیان  کار درست را تشخیص بدهند. علیرغم همه خطرات آنچه در توان دارند انجام می دهند.

سارا شورد می گوید من همین شجاعت و مهربانی را از سوی سایر زندانیان سیاسی هم بند خود دیده ام.  سارا شورد می گوید باید این خصوصیات ایرانیان در فیلم نشان داده می شد و حالا بیش از همیشه برای خطر حمله نظامی آمریکا به ایران  نگران است . معتقد است آمریکائی ها باید تفاوت بین اکثریت ایرانی ها و رژیم  بیرحم و ماکیاونیست  که کل کشور ایران را به گروگان گرفته اند را بفهمند.

البته در مورد ماجرای گروگان گیری سفارت آمریکا در آبان ماه سال 58 همان طور که قبلاً  گفته شد  شایعاتی وجود دارد. لذا  فیلم آرگو در چارچوب همان ضدیت غرب گرائی ایرانی و یا جهان سومی   تهیه شده است. در این سناریو باید مأمور ( C.I.A ) قهرمان نجات دیپلمات های آمریکائی شود و ایرانیان هم باید به رژیم بیرحمی که  گروگانشان گرفته است وصل شوند.

داستان گروگان گیری به شیوه ای که فیلم آرگو انجام داده است. دقیقاً بر این  اصل است تا  نقشی که جمهوری  اسلامی  در سرکوب مردم عادی داشته نا دیده گرفته شود. از آن جا که حقیقت گم نمی شود.  امیدوارم علیرغم قدرت هیولای هالیود برای منحرف ساختن افکار عمومی و علیرغم دروغ های  بزرگی که فیلم آرگو بر اساس آن ساخته شده و تبلیغ رسانه های گروهی مزدور  جهان و شارلتان ها.  تعداد  افرادی که مثل سارا شورد فکر می کنند  افزایش خواهند  یافت. و گردانندگان  هالیود  که اکثراً  زیر نفوذ  یهودی ها می باشند بدانند  حنایشان دیگر  رنگ ندارد.

این سوال مطرح است چرا بعد از 34 سال که از ماجرای گروگان گیری می گذرد. در این زمان که صحبت از  حمله اسرائیل و آمریکا به ایران است  فیلم آرگو به نمایش در آمده است. جواب روشن است در سال 1388 خورشیدی برابر با 2009 میلادی،  رستاخیز ملت بی یار و یاور ایران و تظاهرات میلیونی علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و مرگ دلخراش ندا توجه و تحسین  تمام مردم  جهان بخصوص ملت آمریکا را متوجه خود ساخت. و چهره زیبائی از ملت ایران ساخته شد. بهترین دلیل  نظر خواهی  که در اوائل صحبت حمله اسرائیل به کمک آمریکا به ایران انجام شد. 75 در صد از ملت آمریکا مخالف حمله نظامی  اسرائیل و آمریکا به ایران بودند. ولی هالیود تسخیر شده توسط یهودیان و داستان گروگان گیری به شیوه ای که فیلم آرگو انجام داد.  و  نمایش صحنه هائی از گروگان گیری در فیلم آرگو.  سبب شد نظر خواهی که توسط موسسات آمار گیری در ماه مارچ 2013   انجام شد. 67  در صد از ملت آمریکا  موافق حمله نظامی اسرئیل و آمریکا به ایران هستند.

آنچه  بر  همه گفته ام در مورد  هدف  مندی فیلم آرگو باید به آن اشاره کنم.  توهینی می باشد که به ملت آمریکا و  ملت ایران شده است. در فیلم آرگو یکی از مقامات سفارت آمریکا وقتی به اصطلاح دانشجویان پیرو خط امام از دیوار سفارت بالا می روند به دوستش می گوید مردمی که دارند بداخل می آیند ما را خواهند کشد. دوستش در جوابش می گوید چه انتظار داری به یاد بیاور ما پدر این  ملت را در آوردیم.                                       امیدوارم قدرت هیولائی یهودیان در هالیود که برای منحرف ساختن افکار عمومی اقدام می کند و علیرغم دروغ های بزرگی که فیلم آرگو بر اساس آن  دروغ ها ساخته شده و توسط رسانه های گروهی و شارلتان های جیره خوار در تبلیغ آن تا بدان جا پیش رفتند که به آن جایزه اسکار دادند. امید است   تعداد کسانی که مانند سارا شورد فکر می کنند زیاد شوند.

به  امید  بیداری  و آگاهی  ملت  ها

محمد مجزا