۱۳۹۱ آبان ۹, سه‌شنبه


 

محمد رضا شاه  پهلوی  و پاره کردن  زنجیر  وابستگی

مقصود از بیان مقالات مختصر ذکر تاریخ نفت و بیان چگونگی ملی شدن نفت توسط محمد مصدق و بیان چگونگی قرار داد بین المللی نفت و زیان های مالی و لطمه های حیثیتی ناشی از خیانت های محمد مصدق  و علی امینی نبود. واقعیت هائی بود تا متهم واقعی وابسته کردن ایران به اقتصاد غرب و این زندگی فلاکت بار ایرانیان چه در داخل  و چه در خارج از ایران  را همگان  بشناسند و آن  رسوا هائی که دم  از خیانت  دیگران می زنند. نامشان را از لابلای تاریخ بیرون آورم. تا  همه بفهمند و بدانند  که علی امینی   دنبال خیانت محمد مصدق را در ماجرای ملی کردن نفت ادامه داد. از من سند ارائه دادن از شما خوانندگان گرامی و بسیار محترم قضاوت نمودن است.

پس از امضای قرار داد نفت توسط علی امینی با کنسرسیوم.  یک قرار داد 40 سا له بدین شرح یک دوره 25 سا له و سه دوره و هر دوره 5 سا ل به ملت ایران تحمیل شد. محمد رضا شاه بلافاصله عدم موافقت خود را با این قرار داد اعلام نمود. و به دولت وقت ( سپهبد زاهدی ) در بر داشتن آثار شوم این قرار داد تأکید و توصیه کرد. تا جائی که موضوع عدم رضایت محمد رضا شاه از قرار داد تحمیلی نفت به جراید خارجی کشید.

محمد رضا شاه ضمن مصاحبه با خبرنگار روز نامه لوموند در تاریخ 27 ژوئیه 1954 اضهار داشت  که از شرایط قرار داد کنسر سیوم نا راضی است. زیرا قرار دادی که در سال  1954 برابر با   1333 خورشیدی  منعقد  شد  دارای  نواقص  بسیاری  است.   زیرا     ما می خواهیم استقلال خود را حفظ و منافع خودمان را بالا ببریم. در این کوشش پر ثمر، 3 سال بعد از تاریخی که علی امینی  بر خلاف میل و رضایت محمد رضا شاه و نمایندگان مجلس شورایملی قرار داد نفت را امضاءکرده بود.  دولت ایران با تلاش محمد رضا شاه موفق شد برای نخستین بار شرکت ملی نفت ایران را در مجموع فعالیت های نفتی کشور سهیم و شریک نماید و قراردادی با شرکت ایتالیائی اجیب و چند شرکت دیگر امضا نماید.

 خواننده  محترم خواهشمند   است  این  قسمت  را  با  دقت  بیشتری  مطا لعه  نمائید. زیرا  میتواند یکی از  ریشه های انقلاب  نکبت  بار جمهوری اسلامی در ایران  باشد.

دوره  اول 25 ساله قرار داد 1333 علی امینی در سال 1358  خورشیدی پایان می یافت و به موجب همان قرار داد دو سا ل قبل از اتمام مدت 25 سا له قرار داد یعنی در سا ل 1356 خورشیدی ایران و کنسر سیوم نفت باید چگونگی تمدید قرار داد را برای  مدت اولین 5 سال وارد مذاکره شوند. ولی محمد رضا شاه علیرغم ماده 21 قرار داد علی امینی گجستک  که حق برهم زدن و یا خوداری از تمدید  را از ایران  سلب کرده بود. شاه  تصمیم ایران  را به عدم تمدید و   قطع کلی قرار داد را به کنسرسیوم  اعلام کرد. و کنسر سیوم را مطلع کرد. که  قرار داد فقط تا پایان سال  1358 خورشیدی برابر با 1979 میلادی معتبر است آن هم  بدون تمدید.  یعنی  بعد از آن هیچ گونه قرار دادی بین ایران و کنسر سیوم وجود نخواهد داشت و کنسر سیوم می تواند خریدار نفت ایران باشد آن هم به قیمتی که اوپک تعین می کند. لذا کلیه امور نفت از  استخراج - بهره برداری و فروش حتی حمل آن در دست شرکت ملی نفت ایران خواهد بود که بخوبی قادر به انجام آن ها می باشد. توجه شود، درست اجرای قا نون ملی شدن نفت. و به عبارت دیگر پایان تسلط 100 ساله کمپانی های نفتی در ایران در جهت حفظ منافع ایران به معنای واقعی. به موجب ماده 21 قرار داد علی امینی با کنسر سیوم.  ایران حق بر هم زدن و یا خودداری از تمدید قرار داد را برای سه دوره و هر دوره 5 سال را از ایران سلب کرده بود. ولی محمد رضا شاه از کوچکترین امکانی که در قرار داد وجود داشت که دو سال قبل از اتمام مدت 25 سا له برای چگونگی تمدید در قرار داد به مذاکره بپردازند، استفاده کرد. و در مذاکره محمد رضا شاه راه  ملی شدن و استقلال نفت را انتخاب کرد نه تمدید را. در این جا  سوالی  مطرح  است چرا کنسرسیوم مانند زمان محمد مصدق به داد گاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد مراجعه و شکایت نکرد. جواب روشن است.

در آن زمان که  انگلستان ناگهان  در مقابل تب ملی شدن نفت که توسط نهضت ملی بوجود آمده بود  قرار گرفته بود.  تلاشش این بود. جلوی ملی شدن نفت را بگیرد و یا آن را به درازا بکشاند. و  بقول معروف وقت بخرد تا بتواند موج نهضت ملی کردن نفت  را مهار کند و  راه تازه ائی برای غارت خود پیدا نماید. انگلیس ها توانستند با ترفند هائی  توسط جمال امامی که کارگزار سیاست انگلیس در ایران بود  محمد مصدق را برای نخست وزیری پیشنهاد می کند و مصدق هم قبول می کند و  مدت 28 ماه نخست وزیریشی وقت کشی کرد. لذا دولتمردان حزب محافظه کار انگلستان بقول معروف با یک تیر دو هدف زدند. یکی با بازی ملی کردن نفت توسط مصدق و تعطیل پالایشگاه نفت آبادان و اخراج مهندسین انگلیسی،  سبب پیروزی وینستون چرچیل از حزب محافظه کار بر کلمنت اتلی از حزب کارگر شود.

دیگر اینکه زیر نام کنسرسیوم به هدف های غارت گرانه خود برسند. ولی محمد رضا شاه هدفش ملی کردن نفت و بیرون آوردن ایران از اسارت 17 شرکت خارجی و 4 کشور صنعتی بود. لذا کنسرسیوم دو سا ل  فرصت داشت برای بر نامه ریزی به همین دلیل کنسر سیوم ناچاراً با پیشنهاد شاه ایران موافقت کرد ولی همین خواست شاه که حاصلش.

1- قطع وابستگی ایران با غرب .

 2- پایان دادن به تسلط 100 ساله کمپانی نفتی در ایران.

3- استقلال نفتی ایران از اکتشاف تا حمل آن و بازار یابی .

4 اکتشاف و استخراج و تصفیه و بهره برداری و فروش نفت توسط شرکت ملی نفت ایران.

5 رهبری  کشور های  نفتی  جهان  از نظر انرژی  و  قیمت  گزاری  به  دست محمد رضا شاه زیر نام( اوپک )  

6 حرکت ایران  به سوی ترقی و سازندگی و  خود کفائی اقتصادی.

همه این عوامل سبب شد غرب صنعتی و کشور های استعمار گر به تکاپو و هراس افتادند و به تجهیز جاسوسان و نوکران و ایادی خود مانند پیروان ادیان از همه نوعش. روشنفکران مانند علی اصغر حاج سید جوادی و برادرش و حسین مهری-  علیرضا نوری زاده- سازمان های سیاسی مانند حزب توده بچه استالینی ها- سازمان  مجاهدین- جبهه  ضد ملی ها-  رسانه  های گروهی  مانند مصطفی مصباح زاده صاحب امتیاز  روز نامه کیهان و بخصوص ملت ساده لوح ایران و زود باور و  غیرو را بسیج کردند و ماجرائی را تدارک دیدند تا محمد رضا شاه را که منافع کشور های استعمارگر و غرب را  هدف ساخته بود را بکوبند. لذا دنیائی را علیه محمد رضا شاه معصوم میهن پرست را برانگیختند و شورش کردند که هرگز هیچ عاقلی نمی تواند نقش انتقام جویانه و وحشیانه غرب را در ویران کردن آن چه را که رضا شاه و محمد رضا شاه ساخته بودند را فراموش کند.

خوانندگان  گرامی :

اگر محمد رضا شاه با تمدید قرار داد نفت در سال 1356 خورشیدی برابر با 1977 میلادی به مدت 15 سال دیگر طبق ماده 21 قرار داد کنسر سیوم که توسط علی امینی به ملت ایران تحمیل شده بود. بی سر و صدا موافقت می کرد و به همین علی امینی خائن قاجار تبار مأموریت تمدید می داد و خودش هم برای منافع ملت ایران همانند دو خائن  محمد مصدق و علی امینی فکر می کرد و تمدید قرار دادی که بر خلاف  میل و رضایت دولت و  نمایندگان مجلس شورایملی و منافع ایران بود را برای حفظ استقلال ایران می نامید و در مقابل منافع غرب ایستادگی نمی کرد و نسبت به تغیر نام خلیج همیشه فارس و جزایر سه گانه بی تفاوت می بود. و به فکر خود کفائی اقتصادی نبود و مانند رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی همه مایحتاج ایران را  از کشور های غربی بخصوص چین وارد می کرد. اقتصاد را مال خر می دانست و هرگز به فکر توسعه دبستان و دبیرستان و دانشگاه مانند مصدق و نوه خاله اش علی امینی  نبود و دانشگاه های موجود را زیر نام انقلاب فرهنگی چندین سال تعطیل می کرد. و چوب حراج ایران را میزد. و ایران را فقط برای حفظ موقعیت خود می خواست.  باور بفرمائید هرگز انگلیس- آلمان-  فرانسه و آمریکا برای سرکوبی شخص شاه   اقدامی نمی کردند  و  درکنفرانس گواد لوپ بعوض اینکه شاه را از قدرت به زیر بکشند. نحوه غارت و چپاول  ایران را  بین خود   طراحی می کردند. مشکل در این بود.  محمد رضا شاه خود را مسئول سازندگی- استقلال- ترقی  و حفظ منافع و تمامیت ایران می دانست و دیدیم برای آرمان های میهن پرستانه خود از بذل تخت و تاج و جان خود در راه ایران ابائی نداشت. همین ایران خواهی محمد رضا شاه پهلوی سبب شد که کشور های غارتگر غرب آن رسوائی ننگین را آشکارا بر ملت ایران تحمیل کردند که آ ن   قدر ضد ملی و  متعفن  بود که هیچ آدم ناد انی با هر قدر وابستگی و نوکری به غرب نمی تواند نام آن را انقلاب بگذارد،  مگر این که یک پیمان عمری با غربی ها داشته و یا نوکر و پادوی آن ها بوده باشد.

آری اگر قرار داد 5 ساله اول تمدید شده بود نه به حقوق بشر در زمان محمد رضا شاه  تجاوز  شده  بود و نه ایران  زندانی سیاسی داشت  و دموکراسی هم  در ایران  رعایت می شد. و نه جنگ غرب با شاه آغاز می گردید.

محمد  رضا  شاه جنگ  با غرب  را برای  حفظ  منافع  ایران آغاز کرد.  ولی  ملتش یا بی تفاوت یا خائن و یا  نوکر و خدمتگزار و حامی غرب بودند.

مطلبی که اشاره به آن را لازم میدانم.  این است که محمد مصدق در سال 1332 خورشیدی برابر با 1953 میلادی به هندرسن نماینده آمریکا گفته بود که مایل است قرار داد فروش مقدار معینی نفت خام را برای مدت معین به یک کمپانی بزرگ بدهیم  و دولت ا نگلیس هم با این نظر موافقت دارد. لذا مصدق را می توان مبتکر تشکیل کنسرسیوم که مورد نظر انگلیس ها بود دانست. که از قبل زمینه را برای تشکیل  کنسرسیوم فراهم می کرد.

وقتی ماجرای ملی شدن نفت را از ابتدا تا پایان را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهیم متوجه خواهیم شد تمام آن نمایشنامه ای بود برای استثمار ملت ایران و غارت منابع ایران که سناریوی آن قبلاً نوشته شده بود و توسط بهترین و کار کشته ترین نوکران انگلیس مانند محمد  مصدق و علی  امینی به اجرا در آمد و قربانی این توطئه، محمد رضا شاه پهلوی  بود.

  محمد  مصدق  و  نوه  خا له اش  علی  امینی نمی دانستند ریا و تزویر پایدار نیست  و بالاخره روزی خیانت آن ها آشکار می گردد.

به پایان آمد این دفتر   حکایت هم چنان  باقی است

به  امید  بیداری و آگاهی  ملت  ایران

۱۳۹۱ مهر ۲۸, جمعه


علی امینی و قرار داد کنسر سیوم  بین المللی  نفت

با نگاهی به تاریخ نفت ایران، متوجه می شویم بعد از محمد مصدق خیانت کار  عوامفریب و خائن دیگری از تبار محمد مصدق ( نوه خاله مصدق ) بنام علی امینی جانشین او شده و توسط او یک قرارداد 40 ساله با  کنسرسیوم . بدین شرح، یک دوره 25 سا له و سه دوره و هر دوره 5 سال امضاء و به مرحله عمل در آمد.

خویشاوندی علی امینی  با مظفرالدین شاه و محمد  مصد ق

مادر علی امینی به نام  فخرالدوله،  دختر مظفرالدین شاه قاجار  و دختر خاله مصدق بود. علی امینی و برادرش ابوالقاسم امینی در رژیم محمد رضا شاه پهلوی دارای مشاغل مهم  مانند نخست وزیر- وزیر دربار- وزیر دارائی و غیرو بوده اند از بیان این مطا لب هدفم این نیست که غواص زندگی اجتماعی و سیاسی علی امینی باشم هدفم آشنائی با یک فرد قاجار تبار خائن پشت به ملت کرده است. و  نقش او در قرار داد کنسرسیوم و نتیجه گیری کلی آن است. این مختصرکه بیان شد مروری زود گذر از موقعیت شغلی و خانوادگی او بوده است. در زمان نخست وزیری سپهبد زاهدی علی امینی وزیر دارائی بود و بقول خودش ظرف چند هفته  مشکل نفت را حل کرد  و در فروردین  سال 1333  قرار داد  نفت  را  با  کنسر سیوم  که  به  قرار  داد ( امینی- پیج)          (  امینی- page ) معروف است را امضا کرد.  

با امضاء  این قرار داد که  بهتر است  نامش را  اسارت  نامه گذاشت  عمیق  ترین و وحشتناک ترین وابستگی و اسارت بوسیله علی امینی نوه خاله محمد مصدق به ملت ایران تحمیل گردید و ایران را گرفتار 17 شرکت خارجی نفتی وابسته به کشور های اقتصادی جهان مانند آمریکا- انگلستان- آلمان- و فرانسه نمود و اعتراضات مستدل نمایندگان مجلس شورای ملی و سناتور ها را به هیچ گرفت و در راه حفظ منافع کشور های صنعتی غرب،  وابستگی اقتصادی  ایران را به گردن و دست و پای ملت ایران پیچید.

 متأسفانه به علت محدودیت زمان  از بیان کل قرارداد کنسرسیوم و ضرر و زیان آن کتاب قطوری را شامل می شود  معذورم. ولی تا آن جا که مقدور است به طور خلاصه و فشرده زیان های قرار داد کنسرسیوم که سبب بر باد رفتن ایران شد را شرح می دهم.

1 - کنسرسیوم در طول 9 سال  یعنی از زمان امضای قرار داد توسط علی امینی تا سال 1342 خورشیدی 340 میلیون تن نفت استخراج کرد که این مقدار به مراتب بیش از نفتی بود که شرکت نفت انگلیس و ایران در طول 50 سال امتیاز خود استخراج کرده بود.

2   به موجب  اعلام  مجله اکونومیست  انگلیسی قرار داد  امینی پیج  (  page  ) کنسرسیوم 71 در صد،  سالیانه سود داشته است.

3 با امضاء قرار داد کنسرسیوم ارزش اسمی سهام شرکت سابق انگلیس و ایران به 14 برابر رسید.

4 با امضاء این قرار داد دارائی شرکت سابق نفت انگلیس و ایران  به یک میلیا رد لیره استرلینگ افزایش  یافت و سرمایه شرکت از یک میلیارد به دو میلیارد لیره رسید.

5 قرار داد کنسر سیوم یک جا به شرکت نفت انگلیس و ایران 600 میلیون دلار سود رسانید که شرکت های وابسته به کنسرسیوم آن را پرداختند.

 خواننده گرامی ملاحظه می کنید وقتی دولت انگلیس در مقابل موج  و یا تب ملی شدن نفت  ایران غافلگیر شده بود ، در تلاش بود جلوی ملی شدن نفت را بگیرد و یا آن را به تأخیر اندازد و  به این دلایل بوده است. لذا با ترفندی که جمال امامی بازی کرد  مصدق را به نخست وزیری رساند. و با شرح مفصلی که داده شد. دیدیم  محمد مصدق  توانست 28 ماه با بازی  رفتن به دادگاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد با این استدلال که دادگاه لاهه و شورای امنیت صلاحیت رسیدگی ندارند. این خیانت بزرگ را به ملت ایران وارد کرد . این است خدمت  مصدق و نوه خاله اش علی امینی  به انگلستان. پرسشی که  پیش رو داریم این است .

ملی  شدن  نفت  برای  ایران  چه  داشت؟

1 وابستگی اساسی اقتصادی و سیاسی ایران به کشور های صنعتی صاحب سهام کنسرسیوم نفت.

2- تعطیل پلایشگاه های نفت ایران. زیرا غرب صنعتی مایل نبود نفت در ایران تصفیه شود.  می خواست   نفت خام  ایران را در کشور های  وابسته  به خود  تصفیه  نماید. تا کار گران کشور های  سهام  دار کنسر سیوم  به کار  مشغول گردند  همین  سیاست اقتصادی کنسر سیوم سبب گردید که در سال 1341 تعداد 15000  کارگر در پالایشگاه های نفت آبادان توسط کنسر سیوم بیکار شدند و از این طریق 30 میلیون لیره بر عایدات کنسر سیوم افزوده شد. ( مأخذ کتاب تاریخ نفت ایران )

3 بنا به گزارش روز نامه پست ایران  و آقای رحمت قوامی نماینده ایران در کنسرسیوم تعداد مستشاران خارجی دو برابر زمان قبل از ملی شدن نفت شد.

4 قرار داد کنسرسیوم  صد مرتبه ( به تناسب زمان و رشد فکری ) بد تر و ننگین تر از قرارداد 1919  وثوق الدوله  بود  که  به  موجب آن  ایران  تحت  الحمایه دولت  انگلیس  قرار می گرفت.

5 قرارداد کنسرسیوم در مجموع هم ایران و هم نفتش را وابسته به سیاست و اقتصاد بیگانگان کرد  و هم اصل حاکمیت ملی را شهید و مدفون ساخته  و هم به مبارزات ملت بی خبر ایران که توسط محمد مصدق به بازی گرفته  شده بودند دهن کجی و لجبازی نموده است.

6 فرق  بین  قرار داد کنسرسیوم که علی امینی  امضاء کرده با  قرار داد  1919 که  در زمان احمد شاه آخرین پادشاه قاجار توسط وثوق الدوله امضاء شد. این است که در قرارداد وثوق الدوله انگلیس ها 130 هزار لیره معادل 400 هزار تومان به عنوان رشوه به مظفرالدین شاه و سایر رجال فاسد ایران دوران قاجاریه  پرداخت کردند. ولی امریکائی ها برای قرار داد 1333 که علی امینی امضاء کرده بود 45 میلیون دلار به دولتی که علی امینی وزیر دارائی کابینه اش و به اصطلاح سر  دمدار حل مسئله نفت  بود داده اند تا به قول ایشان کمو نیست ها سر کوب شوند.

ارائه  سندی  برای  اثبات  بیشتر

در سال 1333 خورشیدی برابر با  اول اکتبر1954 میلادی روز نامه ابز ر واتور نوشت ایالات متحده آمریکا مبلغ 45 میلیون دلار به زاهدی داد تا کمونیست ها را سرکوب نماید و زمینه حل مسئله نفت و تجدید روابط دیپلماتیک با انگلستان و ضمیمه کردن ایران به جهان آزاد و امضای قرارداد نظامی با ترکیه و ایالات متحده را فراهم نماید. تمام این ها از عواقب ملی کردن نفت که محمد مصدق مأمور انجام آن بود به ایران تحمیل گردید.

علی امینی در مقام وزیر دارائی با امضای قرار داد کنسرسیوم نفت و در مقام نخست وزیری با امتناع از انتخابات مجلس شورای ملی و تحصیل اختیارات فوق العاده بزرگترین خیانت ها را به ایران و ایرانی انجام داده است. اگر توجه شود علی امینی  درست پا جای پای مصدق گذاشته و می توان گفت تاریخ تکرار شده است. کنسرسیوم نفت، خود سرانه بر خلاف قرار داد کنسرسیوم  بهای نفت را تقلیل داد. لذا تمام پروژه های اقتصادی و بودجه عمرانی کشور را که  بر عایدات نفت مستقر شده بود به تعطیل کشید و صد ها مورد دیگر که ذکرش نه مجالی و نه جائی در این زمان و یا صفحه های اندک است.

تو طئه ها:

توطئه هائی که علی امینی برای این قرار داد اسارت آور به کار گرفت.

1 در موقع انتشار اعلامیه مشترک ایران و کنسرسیوم علی امینی گفت نفت ایران بازار خود را از دست داده است و دیگر دنیا احتیاج به نفت ما ندارد  توضیح:  این قاجار تبار خائن باید می دانست کشور های صنعتی همیشه به نفت احتیاج داشته  و تا زمانی که ماده انرژی زای دیگری جایگزین نفت نشود همان طور که نفت جایگزین ذغال سنگ شد نه تنها کشور های صنعتی به نفت احتیاج دارند بلکه به علت مصرف زیاد آن، هر روز احتیاجشان به نفت بیشتر می شود.

2 علی امینی گفت علاقه شرکت های نفتی به استقلال ایران است که نفت ما را استخراج می کنند و برای کمک به اقتصاد ما حاضر به خرید آن هستند تا کمونیست ها به واسطه فقر و فلاکت به سوی ایران سرازیر نشوند. توضیح گفته و استدلال جرثومه خائن  پشت بملت کرده علی امینی درست نیست نمی دانم از کی گرگ ها دلشان برای گوسفندان می سوزد و چوپان گله می شوند. علی امینی خائن  قاجار تبار عقب مانده باید  تاریخ را مطالعه میکرد. آن وقت می دانست آمریکا خودش کمونیست را در روسیه تزاری در سال 1917 بوجود آورد. و حدود 70 سال زیر لولوی کمونیست تا توانست دنیا را بازی داد و دیدیم وقتی فهمید دیگر حنای کمونیست در دنیا رنگ ندارد یک شبه اتحاد جماهیر شوروی را متلاشی کرد و دیوار بین دو آلمان را هم برداشت.

3 ونیستون چرچیل با همکاری مصدق و با بهره گیری  از ماجرای ملی شدن نفت توانست برای بار دوم به  نخست وزیری برسد. چرچیل وقتی به نخست وزیری رسید در اولین سخنرانی خود  گفت ما به ملت انگلیس مژده می دهیم که نفت ایران مجدداً به دست ما به جریان خواهد افتاد و کمبود سوخت خود را جبران خواهیم کرد.

ملاحظه  می شود با ریا کاری و عوامفریبی که  مصدق در ملی شدن نفت    ایجاد کرده  بود.  علی امینی  نوه  خاله اش  پستانک  تزویر  را به  دهان  ملت ایران  گذ ا شت  و دو تائی (  محمد مصدق و علی امینی )  تا توانستند ملت ساده لوح و خوش باور ایران را بازی دادند.

4 علی امینی گجستک قرار داد اسارت آور نفت را نوعی صدقه آمریکا و انگلیس  برای ملت ایران به حساب گذاشت و استقلال ایران را مرهون وجود این قرار داد ننگین دانست.

5 در ماده 48 قرارداد کنسرسیوم نوشته شده است متن فارسی قرارداد هیچ گونه سندیت ندارد. فقط متن انگلیسی آن معتبر است.

نماینده گان مجلس شورای ملی در آن زمان شدیداً به علی امینی اعتراض می کردند که شما متن فارسی به مجلس آورده اید که هیچ گونه ارزش و اعتبار ندارد طرح و بحث روی آن چه فایده  دارد.  حتی یکی از نماینده گان گفت ما که انگلیسی بلد  نیستیم و متن  فارسی هم که  سندیت  ندارد.  پس برای چه  اصلاً  قرار داد را در مجلس مطرح می نمائید. ولی  علی امینی  قاجار  تبار   پشت  به ملت کرده.  به  همه این اعتراضات بی تفاوت بود.

علی امینی در ماجرای ملی شدن نفت قرار دادی با بیگانه تنظیم می کند ولی زبان فارسی صاحب قرار داد را بی ارزش به شمار می آورد. به خوبی تفاوت بین دو نفر و غرور ملی آن دو نفر  در این جا   ثابت می شود. یکی رضا شاه می شود که  بکار بردن لغات خارجی از هر نوعش را در  زبان فارسی  منع  می کند. و دیگری علی امینی خائن  قجر تبار است که  زبان  صاحب قرار داد را به  هیچ  و بی ارزش می پندارد.  ملاحظه می شود تفاوت از کجا تا به کجا است.

6 علی امینی برای سر پوش گذاشتن به عمل خیانت آمیزش از وجود و نظرات ریبر بخوانید جاسوس دو جانبه انگلیس و آمریکا برای حل مسئله نفت استفاده کرد.

برای این که زبونی و بی عرضگی علی امینی و یا خدعه و نیرنگ او را منعکس کنم عین مذاکرات او را از کتاب تاریخ  نفت نقل می کنم.

در جلسه روز 4 فروردین 1333  خورشیدی علی امینی شخصاً از ریبر راجع به روشی که دولت باید اتخاذ کند نظر خواست و ریبر اظهار کرد که ایران می تواند یکی از سه راه را انتخاب کند.

راه اول: اینکه بنا را، بر معامله با شرکت های مستقل کوچک گذاشته و با وام گرفتن از این و آن. عملیات صنعت نفت خود را انجام دهید و مقدار کمی نفت به فروش برسانید. ولی این در صورتی است که معلوم نیست چطور از عهده پرداخت غرامت کافی و فوری به شرکت سابق بر خواهید آمد.

راه دوم: این است که مصدق  با وام گرفتن از محلی غرامت شرکت را بپردازد و خود بمرور وسایل کار را تا مرحله توزیع فراهم سازد و شرکت ملی نفت ایران شرکت تمام عیاری بشود. ولی این کار مستلزم چندین سال وقت و زحمت و خرج هنگفت است که تحمل آن برای ایران بسیار دشوار خواهد بود.

راه سوم: سازش با شرکت های بزرگ است. علی امینی گفت ما به این کلیات توجه داریم ولی از شما که مشاور ما هستید انتظار اظهار نظر شفاف داریم و مراجعه ما به شما مانند مراجعه بیمار به پزشک است. ریبر جواب داد مثال خوبی آوردید ما پزشک معالج شما هستیم و به علت درد شما پی برده ایم و نسخه ای که برای مداوا به شما می دهیم عبارت از قبول شرایط  کنسرسیوم  است. خواننده محترم دقیقاً علی امینی رذل و پست همان  بازی  مصدق در دادگاه لاهه  را دارد بازی میکند که زنگوله قبول قرار داد با کنسر سیوم را از زبان و راهنمائی فرد دیگری به گردن ملت ساده لوح و زود باور ایران    ببندد.

         علی امینی تجویز ریبر را معقول تشخیص داد و گزارشی  برای تقدیم به هیئت وزیران تهیه کرد و  نظریات ریبر را منعکس و پیشنهاد نمود که هیئت وزیران برای مذاکره با کنسر سیوم دستور و اختیار دهد. هیئت وزیران گزارش علی امینی را تصویب کرد و در تاریخ 21 فروردین انجام مذاکره با نمایندگان کنسرسیوم را به موجب تصویب نامه به عهده علی امینی وزیر دارائی قرار داد.

خواننده گرامی تمنا دارم: مشورت کردن علی امینی با ریبر را توجه عمیق بفرمائید و این گفتگوئی که گویای واقعیت ها و بر دا شت های علی امینی برای حل مشکل نفت است را به آزمایشگاه فکری خودتان ببرید و خود پرسی کنید. آیا یک انسان، یک وزیر  دارائی یک مملکت، یک بیگانه را که مزدور انگلیس و آمریکا بوده.  مشاور خود قرار می دهد و  برای حل مشکل نفت از او راهنمائی و کمک بخواهد. و به تمام راهنمائی ها و هدایت های مشاورین ایرانی و اعتراضات نمایندگان  مردم در مجلس شورای ملی اعتناعی ننماید.    ونزوئلا و  مکزیک قبل از ایران نفت خود را ملی کرده بودند . کدام از این حرکات زشت و من در آوردی و خائنانه را انجام داده بودند که مصدق و علی امینی جاسوس و خائن و نوکر بیگانه انجام داده اند. به راستی وقاهت وبی شرمی هم حدی دارد.

علی امینی برای سلامتی خودش و گذاشتن یک دست دندان مصنوعی با چندین دکتر و پزشک معا لج مشورت می کند. آیا منافع ملت و یک کشور نا چیز تر از دندان مصنوعی او است که هر چه آقای ریبر بیگانه گفت بهترین است. براستی قضاوت کنید.

متهم  و عامل  نکبت و بدبختی ایران و ایرانی کیست؟

مقصود از این اشارات مختصر و ذکر تاریخ نفت، و بیان چگونگی قرار داد کنسرسیوم نفت و زیان های مالی و لطمه های حیثیتی ناشی از خیانت های علی امینی نیست. هدف این است که متهم واقعی وابسته کردن ایران به اقتصاد غرب و این زندگی نکبت بار امروز  ایرانیان را همگان بشناسند و   هدف و  مأموریتش را بفهمند و  نام کثیف اش را از لابلای صفحات  تاریخ بیرون آورم که محمد مصدق است. علی امینی قاجار تبار  دنبا له خیانت مصدق را در ماجرای ملی شدن نفت ادامه داد. لذا می توان چنین نتیجه گرفت  استعمارگران با کنار گذاشتن نوکری که تاریخ مصرفش به پایان رسیده است مانند محمد مصدق.  نوکر دیگری مانند علی امینی را جانشین او کرده اند.

اگر خوب بنگریم اختلاف محمد رضا شاه پهلوی در سال 1356 با کنسرسیوم بر سر همین قرار داد ظالمانه علی امینی بود که مقدمات آن را محمد مصدق خائن  در سال 1332 زیر نام ملی شدن نفت فراهم کرده بود. و چون  مدت 25 سال آن در سال 1358 خورشیدی برابر با 1979 میلادی بپایان می رسید. محمد رضا شاه حاضر به تمدید سه دوره و هر دوره 5 سال آن قرار داد ظالمانه نبود. لذا توطئه جهانی بر علیه محمد رضا شاه و  ماجرای کودتای آخوندی خمینی در سال 57 و تولد  رژیم اشغالگر و منفور جمهوری اسلامی. فقر و فلاکت و  خطر تجزیه ایران و همه بلا ها که ایران عزیز ما را تهدید می کند  به علت  خیانت مصدق و علی امینی است. این بحث ادامه دارد.

به امید آگاهی و بیداری ملت ایران که گول این قبیل شیادان را نخورند      

۱۳۹۱ مهر ۱۳, پنجشنبه


شکایت انگلیس به  شورای امنیت سازمان ملل متحد

برای یک پژوهش و گزارش کامل از هر رویداد و پدیده ای اجتماعی، مانند  ملی شدن نفت،  آگاهی داشتن  تنها راه  دستیابی به واقعیت ها است. به همین دلیل اینجانب در تلاشم در حد امکان تا آن جا که مقدور است مدارک مستدل را حضورتان تقدیم دارم. دوری جستن از نوشتار های بی پایه و احساسی افرادی  مانند احمد انواری و عاشقان مصدق به دلیل آلودگی به دروغ. مرد م فریبی و احساساتی بودن، هیچ ارزش و سندیتی ندارد. بعد از این که مصدق اعتراض کرد دادگاه بین المللی لاهه صلاحیت رسیدگی ندارد و به ( قرار تأ مینیه )  هم که صادر کرده بود  ترتیب اثر نداد. دولت انگلیس به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت نمود.  شورای امنیت هم شکایت انگلیس را در دستور کار خود قرار داد. که بدین شرح است.

شرح ماجرای شورای امنیت سازمان ملل متحد

روز 14 مهر 1330 برابر با 1951 میلادی هیئت نمایندگی ایران که عبارت بودند از آقایان  الهیار صا لح -  دکتر علی  شایگان-  دکتر کریم  سنجابی-  حسین فاطمی دکتر بقائی- دکتر غلام حسین مصدق پسر مصدق-  احمد متین دفتری  برادر زاده و داماد مصدق-  دکتر سپهبدی- بوشهری- مصطفی مصباح زاده- عباس مسعودی- محسن اسدی به ریاست محمد مصدق برای شرکت در شورای امنیت سازمان ملل متحد به نیویورک عزیمت کردند و مهندس کاظم حسیبی بعداً به دستور مصدق به آن ها ملحق شد. ملاحظه می شود 14 نفر هیئت نمایندگی ایران را تشکیل میدهد. در صورتی که در زمان رضا شاه برای چنین شکایتی که انگلیس کرده بود. هیئت دولت ایران را دو نفر تشکیل می داد. علی اکبر داور و حسین علاء. لذا  ملاحظه می شود تفاوت از کجا تا به کجاست. تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.

اولین جلسه شورای امنیت

در اولین جلسه مصدق مقداری از نطق خود را به زبان فرانسه خواند (  برای خود نمائی ) و بقیه را که به زبان انگلیسی بود به الهیار صالح داد تا بخواند. نطق مصدق تشریح وضع کار گران ایرانی بود که در کمپانی نفت در آبادان با فقر و فلاکت بی حد و حساب زندگی می کنند و حتی از ضروریات اولیه زندگی محروم بوده اند و نکته اساسی نطق ایشان این بود که شورای امنیت سازمان ملل برای رسیدگی به مسئله نفت ایران صلاحیت ندارد و اضافه کرد دلیل این مطلب هم بسیار ساده است زیرا منابع نفت ایران نیز مانند رود خانه ها و کوه های آن کشور متعلق به مردم ایران است. لذا بر طبق مندرجات فصل دوم منشور  سازمان ملل متحد، شورای امنیت سازمان ملل از مداخله در امری که جنبه داخلی دارد باید خودداری کند. مأخذ نطق مصدق در سازمان ملل. کتاب تاریخ جامع ملی شدن نفت.

توضیح لازم: منطق و دیدگاه و استدلال مصدق بکلی مردود است. هرگز نمی توان کوه و دشت و رود خانه را با مسئله نفت تشبیه و مقایسه کرد. زیرا صنعت عظیم نفت احتیاج به تخصص- سرمایه ابزار و آلات فنی دارد با کوه و رود خانه خیلی فرق دارد.

در صنعت نفت توسط کمپانی ها میلیونها دلارسرمایه گذاری می شود گاهی سال ها وقت صرف تحقیق می شود تا بتوانند محلی که نفت دارد را کشف کنند. همان طور که نمایندگان دارسی در سال 1901 امتیاز نامه نفت را امضا کردند ولی بعد از هفت سال یعنی در سال 1908 حفر چاه به نفت رسید.

ملاحظه میشود محمد مصدق تشبیه بسیار ساده و عامیانه را مثال زده است آن هم در شورای امنیت سازمان ملل متحد.

نکته دیگر این است. وقتی با کمک متخصصین نفت در زمینی پیدا می شود کشف کننده به موجب قرار داد دارای حقوقی است که در مورد رود خانه و کوه چنین حقوقی وجود ندارد..

جلسه دوم شورای امنیت سازمان ملل متحد

 جلسه دوم شورای امنیت در 23 مهر ماه 1330 برابر با 1951 تشکیل گردید.  مصدق ضمن نطق خود که با لحن تندی ایراد کرد گفت من چنین استنباط کرده ام که نه به مصلحت نمایندگان ایران و نه صلاح اعضای شورای امنیت است که هیئت نمایندگی ایران در جلسه بماند و اگر بخواهیم مطابق با حقیقت صحبت کنیم باید بگویم کلیه اختلافاتی که بین کشور من و انگلیس وجود داشته راجع به کوشش انگلیس به نقض مقررات بین المللی و مداخله آن دولت در امور داخلی ایران است. اکنون تنها مسئله ای که راجع به تأسیسات نفت حل نشده است این است که مبلغی باید به عنوان غرامت به شرکت سابق پرداخت و این مسئله ای است مربوط به شرکت سابق و به هیچ وجه ربطی به دولت انگلیس ندارد.

خلاصه مصدق اظهار داشت لازم می دانم قبل از ترک جلسه  بگویم هیئت نمایندگی ایران نه با قطعنامه انگلیس و نه با هیچ پیشنهاد اصلاحی دیگر موافقت نخواهد کرد زیرا اصولاً شورای امنیت برای رسیدگی به مسئله نفت ایران صلاحیت ندارد.

جلسه  سوم  شورای  امنیت

جلسه سوم شورای امنیت در 24 مهر ماه 1330 برابر با 1951 تشکیل گردید. نماینده امریکا گفت دولت آمریکا از رویه دولت انگلیس و قطنامه اش در مورد نفت کاملاً پشتیبانی می کند و بیانات نماینده ایران و شوروی را دایر بر این که شورای امنیت صلاحیت رسیدگی به مسئله نفت ایران را ندارد را مورد انتقاد قرار داد. در این هنگام مصدق تلگرافی را قرائت کرد که نشان می داد  تمدید امتیاز ویلیام ناکس دارسی در سال 1933  زمان  رضا شاه.  وزیران  و  نمایندگان  که  به آن رأی  داده اند  آزادی  عمل نداشته اند و چنانچه از امضای قرارداد خودداری می کردند به زندان می افتادند. لذا امتیازی که با چنین شرایطی داده شود نمی تواند صحیح باشد زیرا که عمل با زور و اکراه صورت گرفته است.

مصدق  موقع خروج  از جلسه  به مخبرین  جراید گفت  دیگر  به جلسه شورای  امنیت نخواهد آمد.

جلسه  چهارم  شورای  امنیت

جلسه چهار شورای امنیت در 26 مهر ماه 1330 برابر با 1951 بدون حضور هیئت نمایندگی ایران تشکیل شد. و با اینکه دبیر کل سازمان ملل متحد برای آخرین بار نزد مصدق رفت و ایشان را دعوت به حضور در جلسه شورای امنیت کرد ولی مصدق و نمایندگان ایران حاضر به شرکت در جلسه نشدند. در این جلسه الکساندر بیلر نماینده یوگسلاوی رسماً اعلام کرد که از قطعنامه انگلیس پشتیبانی نخواهد کرد. تسوان نماینده فرانسه پیشنهاد کرد شکایت انگلیس در شورای امنیت مسکوت بماند تا دادگاه لاهه فرصت کند در باره صلاحیتش رسیدگی کرده و تصمیم مقتضی اتخاذ نماید. نماینده انگلیس هم با این پیشنهاد موافق بود. لذا به پیشنهاد فرانسه اعلام رأی شد. در نتیجه با 8 رأی موافق و یک رأی ممتنع یوگسلاوی و یک رأی مخالف شوروی پیشنهاد فرانسه تصویب شد و نماینده هندوستان هم در جلسه شرکت نکرده بود.

نکته قابل توجه این است که نماینده انگلیس با مسکوت ماندن شکایت انگلیس موافق بود. لذا می توان چنین نتیجه گرفت،  چون مسکوت ماندن شکایت سبب به درازا کشیده شدن مسئله ملی شدن نفت ایران است همان چیزی بود که انگلیس خواهان آن بود.

قدری فکر کنیم برای ایران چه نفعی داشت جز این که مجدداً مسئله ملی شدن نفت بلاتکلیف روی دست ملت ایران ماند.

چرا  شوروی از حق  وتو خود  استفاده  نکرد

می دانیم شوروی سابق دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد بود. لذا اگر نماینده شوروی به حقانیت ایران واقف بود و موافقت های پنهانی با دولت انگلیس نداشت، شکایت دولت انگلیس را وتو می کرد و به این نمایش چندش آور پایان می داد ولی این کار را نکرد و دیدیم که چطور ایران را مانند توپ فوتبال از دادگاه لاهه به شورای امنیت سازمان ملل متحد و از آن جا دوباره به دادگاه لاهه پاس دادند و طبق نظر تماشا چیان این  بازی  مانند  کاظم  حسیبی- حسین  مکی-  کریم  سنجابی  بی بو و بی خاصیت به نفع انگلیس پایان یافت. نیرنگ بازی- حیله گری- ریا و تزویر و مهارت در مردم فریبی مصدق در این جا به خوبی نمایان است. جبهه ضد ملی ها این عجوبه روزگار را قهرمان شکست نا پذیر  نا میدند و در طبل تو خالی تا توانستند کوبیدند و برای پیروزی های واهی  او در خیابان ها به رقص و پاکوبی پرداختند.

سوالی که بی جواب مانده است:

چرا محمد مصدق هزینه سنگین 14 نفر  را ایجاد کرد و حدود یک سال و چند ماه وقت ملت ایران را تلف کرد که فقط بگوید دادگاه بین المللی لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد صلاحیت رسیدگی ندارند. چرا از طریق دادگاه های ایران و یا از طریق دادگاه ها و مراجعی که از نظر مصدق  صلاحیت داشتند علیه شرکت نفت و یا دولت انگلیس هیچ شکایت و اقدامی  نکرد. از همه مهمتر چرا مصدق دوباره  به همان  دادگاه  لاهه  که صلاحیت  ندارد می خواهد برود. پس باید گفت تمام اقدامات مصدق  سر گرم کردن و بازی دادن و خیانت به ملت ایران بوده است.

حضور دومین  بار  ایران  در  دادگاه بین المللی  لاهه

مصدق برای شرکت دومین بار در دادگاه لاهه علاوه بر هیئت اعزامی دو وکیل به نام های ، هنری رولن و مارسل اسلوزنی از اهالی بروکسل بلژیک را برای کمک به پیشبرد دفاع از حقانیت ایران در دادگاه لاهه را استخدام کرد. رسیدگی شروع شد مصدق نطق کوتاهی به طور خلاصه در مورد  دخالت  انگلیس  در امور داخلی  ایران  و  تشریح  رفتار  و  وضع کار کنان ایرانی در شرکت نفت را مطرح کرد. و بعد هنری رولن با لایحه ای که سراسر آن را اشارات حقوقی تشکیل می داد چنین اظهار نظر کرد. آنچه شرکت نفت انگلیس و ایران ( A.I.O.C ) می تواند ادعا کند تقاضای غرامت کامل و عادلانه است. و ایران نیز نه عنوان یک کشور پشتیبان قانون و عدا لت تعهد کرده آن را بپذیرد. یعنی ایران باید غرامت بدهد. عاشقان مصدق و جبهه ضد ملی ها. باید بدانند این ها شیادی، عوامفریبی و خیانت محمد مصدق به ایران و ملت ایران است.

وضعیت  وکلای  عضو  دادگاه  لاهه

مصدق در کتاب خاطرات و تألمات خود گفته است. با دفاع مؤثر پرفسور رولن،   قاضی انگلیسی هم به حقانیت ایران رأی داد.

دیوان دادگستری لاهه از 14 قاضی از ملیت های مختلف به عنوان وکلای عضو دادگاه لاهه تشکیل می شود. لذا آن ها برگزیده دولت های خود نیستند. در آن زمان یکی از 14  قاضی،  انگلیسی تبار بود. لذا این قاضی انگلیسی تبار وکیل انگلیس نبود که مصدق در کتابش او را وکیل انگلیس معرفی کرده است که از طرف انگلستان به دادگاه آمده باشد تا از منافع انگلستان  دفاع کند. لذا  مصدق با  این   مهملات  سر ملت  ایران را گرم  می کرد تا به افکار پلید و خائنانه او پی برده نشود.. این عادت جرثومه  مصدق است.

کوه  موش  زائید

اهمیت موضوع و اقدامات مصدق مرا بیاد ضرب المثل کوه موش زائید انداخت. برای  کار های بزرگ و  مهم که نتیجه کوچک و بی اهمیت و پیش پا افتاده حاصل می شود اصطلاح کوه موش زائید به کار برده می شود. این مثل  در رابطه با رفتن مصدق به دادگاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد و بردن هیئت نمایندگی ایران با یک هواپیما و بوق و کرنا و استخدام دو وکیل بلژیکی. نتیجه همه این نمایشات مشمئز کننده  موش کوچکی بود که از دادگاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد خارج شد. که این دو سازمان صلاحیت رسیدگی به اختلاف و دعوای بین ایران و شرکت نفت و یا دولت انگلیس را ندارد  و دیگر هیچ!!

اقداماتی که  مصدق  می توانست  انجام  دهد که  نداد

مصدق در دادگاه لاهه  و شورای امنیت سازمان ملل متحد می توانست ثابت کند به علت تخلفاتی که شرکت نفت انگلیس و ایران انجام داده است ایران حق داشت صنعت نفت خود را ملی کند.

 مصدق می توانست به موجب امتیاز نامه دارسی و قرارداد 1933 نسبت به کار آموزی کارگران ایرانی اقدام کند ولی هیچ عملی انجام نداده بود.

مصدق می توانست نسبت به شرایط زندگی کار گران شرکت نفت که بقول خودش مانند حیوانات بود اعتراض کند. که نکرد.

مصدق می توانست ده ها و صد ها نمونه ارائه دهد  نسبت به دخا لت نمایندگان شرکت نفت و یا دولت انگلیس در امور ایران و  شدیداً اعتراض کند. که نکرد.

شورای امنیت سازمان ملل متحد فرصت بسیار خوبی بود که مصدق می توانست به شورای امنیت علیه دولت انگلیس شکایت کند. زیرا با شکایت ایران دولت انگلیس رسماً تحت فشار افکار جهانیان قرار می گرفت و مسلماً شورای امنیت ناچار می شد در این مورد اقدامی کند. آن اقدام هر چه بود مطمئناً به زیان ایران نبود. این فرض وجود د اشت یکی از دولت ها که حق وتو داشتند شکایت ایران را وتو می کردند که این خود پیروزی بزرگی برای ایران بود. افسوس و صد افسوس که مصدق عوامفریب و خائن آگاهانه  شکایت نکرد و در همان حا لت دفاعی ماند و با همان جمله ( دادگاه لاهه و شورای امنیت ) صلاحیت رسیدگی ندارند سر همه را گرم کرد و حدود یک سال و نیم مسئله ملی کردن نفت را بلاتکلیف روی دست ملت ایران باقی ماند.

آن چه بر همه این ها باید اضافه شود استخدام هنری رولن است که مصدق او را با دستمزد سه هزار دلار به عنوان وکیل ایران استخدام کرده بود که فقط نظر دهد که ایران باید غرامت کامل دهد. این اظهار نظر را نه مصدق و نه هیچ یک از هیئت اعزامی  ایرانی در آن مقطع زمان که تب ملی کردن نفت ایران را گرفته بود را نمی توانستند بگویند. یکی از ریزه کاری های مصدق گجستک این بود که مهره ها را طوری می چید که هم نظرش تأمین شود و هم هیچ کس متوجه عوامفریبی و خیانت او نشود.

تعجب در این است هیئت 14 نفره  همراه مصدق  به قول پسرش سیاهی لشکر چه در دادگاه لاهه و چه در شورای امنیت سازمان ملل متحد  کوچکترین اظهار وجود نکردند هر چه مصدق گفت و انجام داد آن ها کور کورانه دنبال کردند و سر گرم گردش و تفریح و خرید سوغات خود بودند.

نتیجه گیری:

ضمن بررسی تمام مطالب و ماجرا ها می توان نتیجه گرفت اگر انگلیس ها نتوانستند به وسیله حسین علاء ( نخست وزیر وقت ) و محمد رضا شاه پهلوی  لایحه ملی شدن نفت را به تأخیر اندازند ولی بوسیله عمله و مزدور خود محمد مصدق با نمایش در دادگاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد مسئله ملی شدن نفت را به تأخیر انداختند. ارائه سندی بحث را مستحکم تر می کند.

 خبر گزاری رویتر در مورد رأی دادگاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد چنین نظر صریح را گفته است.

این بازی های سیاسی بنا بر موافقت های پشت پرده انگلیس با  شوروی- فرانسه و آمریکا  سبب به درازا کشیدن مسئله نفت و تشکیل کنسرسیوم شد.

هیچ محقق و هیچ  مورخ  تاریخ شناسی  نمی تواند  منکر گرایش های  وسیع   محمد مصدق به انگلستان گردد.

ماجرای ملی شدن نفت و دستاورد های آن توسط مصدق تا حدودی بیان شد اگر به قرارداد کنسرسیوم اشاره ای نشود داستان ملی شدن نفت کامل نخواهد بود.  این بحث ادامه دارد.

به امید  بیداری  و آگاهی ملت ایران  و شناخت خائن ها