۱۳۹۱ شهریور ۲۸, سه‌شنبه


اولین حضور ایران در دادگاه بین المللی لاهه از دید تحقیقی

بعد از تصویب قانون ملی شدن نفت. دولت انگلستان وقتی نتوانست توسط حسین علاء  نخست وزیر وقت  و محمد رضا شاه پهلوی ملی شدن نفت را به تأخیر و یا به درازا بکشاند برای رسیدن به هدف خود دست به چند حقه سیاسی زد. ابتدا می باید اقدام به آماده کردن حقوقی علیه ایران در دادگاه های بین المللی بزند به همین دلیل به دادگاه بین المللی لاهه شکایتی بدین شرح تسلیم نمود.

 دولت ایران با قانون ملی شدن نفت مفاد امتیاز نامه سال 1933 میلادی را نقض کرده لذا اقدام ایران غیر قانونی است و دولت ایران باید غرامت بدهد. مصدق با کمک گروهی از حقوق دانان لایحه ای تنظیم کرد با این استدلال که دادگاه بین المللی لاهه فقط صلاحیت به دعاوی مربوط به قرار داد و عهد نامه های منعقده بین دولت ها را دارد. چون دعوا بین دولت ایران و شرکت نفت انگلیس و ایران است صلاحیت رسیدگی به دعوا را ندارد. لذا دادگاه لاهه برای صلاحیت رسیدگی خود به دعوای طرح شده با مراجعه به قوانین و مقررات مختلف یک تصمیم موقت به این شرح اتخاذ کرد که عجالتاً انگلستان و ایران باید از توسل به اقداماتی که ممکن است به بهره برداری صنعتی و تجاری نفت لطمه بزند خودداری کنند و در آمد خالص شرکت در بانکی که دادگاه معین کند به عنوان سپرده نگهداری شود که مصدق در کتابش آن را اقدامات تأمینیه نام برده است.

بررسی دادگاه بین المللی لاهه

وقتی به گذشته بنگریم و جریان وقایع ملی شدن نفت را مرور کنیم رزم آرا ترور می شود و حسین علاء نخست وزیر شده است. و متعاقب آن ناگهان آشوب و اغتشاش ایران بخصوص مناطق نفت خیز را فرا می گیرد و حسین علاء استعفا می دهد. در این زمان جمال امامی مهره شناخته شده انگلیس مصدق را برای نخست وزیری به مجلس شورای ملی پیشنهاد می کند و مصدق هم با این شرط که مجلس قانون ملی شدن نفت را تصویب کند پیشنهاد نخست وزیری را می پذیرد. لذا کمتر از یک ساعت مصدق رأی اعتماد می گیرد و هم قانون ملی شدن نفت که خیلی مهم بوده را با عجله به تصویب می رسد  و  از همه   مهمتر مصدق نهضت  ملی شدن نفت را  تحت کنترول خود در می آورد. وقتی همه این ماجرا ها را  در کنار هم قرار گیرد در می یابیم تمام آن ها دانه های زنجیر توطئه انگلیس است برای رسیدن مصدق به نخست وزیری تا توسط او به هدفش که توسط حسین علاء و محمد رضا شاه نتوانسته بود به دست آورد توسط مصدق جامه عمل بپوشاند. خواننده گرامی غیر از این است؟

به همین دلیل مصدق کنترول نهضت ملی شدن نفت را تا روز آخر حکومتش در دست داشت و به تنهائی یکه تاز میدان بود و از وجود کمیسیون نفت هیچ استفاده نکرد. لذا در مورد به درازا کشیده شدن قانون اجرای ملی شدن نفت و حضور ایران در دادگاه بین المللی لاهه پرده اول توطئه انگلستان در داد گاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد است که باید با دید تحقیقی ماجرای آن ها مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. اگر مصدق در دادگاه لاهه ضمن احترام گذاشتن به تعهدات بین المللی از دادگاه لاهه بدون اتلاف وقت غرامت مورد ادعای انگلستان را زیر نظر دادگاه لاهه مورد بررسی قرار می گرفت با اجحافی که شرکت نفت انگلیس و ایران از سال 1312 خورشیدی برابر با 1933 میلادی برابر 20 سال انجام داده بود به اضافه 16 در صد حق الامتیاز مالکیت مطمئناً غرامتی  پرداخت نمی کرد و یا با شرایط بسیار خوبی متعهد به پرداخت غرامت می شد و مانند کشور مکزیک از فروش نفت پول بیشتری به دست می آورد و جلوی حقه های سیاسی انگلیس گرفته می شد ولی مصدق راه دیگری پیمود که حاصلش همان به درازا کشیده شدن قانون اجرای ملی شدن نفت بود. مصدق با کمک گروهی از حقوق دانان ایرانی کوشید که استدلال کند دادگاه لاهه صلاحیت رسیدگی ندارد و دیگر هیچ و دادگاه لاهه هم تصمیم موقت که مصدق اقدامات تأمینینه نامیده است را صادر کرد. ملاحظه می شود دولت ایران از اقدام مصدق نه تنها کوچک ترین نتیجه مثبت به دست نیاورد بلکه زیر سوال هم قرار گرفت. ولی دولت انگلستان  با این ترفند محمد  مصدق توانست هم کار استخراج و فروش نفت و هزینه هائی که کرده است را بدست آورد و هم قانون اجرای ملی شدن نفت را برای مدتی نا معلوم بلاتکلیف پیش روی ملت ایران به درازا بکشاند. افزون بر این ها اگر مصدق واقعاً هدف بهره برداری تبلیغاتی نداشت می توانست به وسیله نامه رسمی بگوید دادگاه بین المللی لاهه صلاحیت رسیدگی ندارد و از هزینه زیاد هم صرفه جوئی کند. ولی در رأس هیئتی به دادگاه لاهه رفتن و در هر فرصتی مصاحبه ای با خبرنگاران انجام دادن برای مصدق عوامفریب لطف دیگری داشت. این بحث ادامه دارد.

به امید بیداری ملت ایران  و  رسوا  شدن  خائن  ها